مجله علمی و آموزشی نواندیش

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
بررسی مقایسه ای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

فصل پنجم
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات پژوهش
۵-۱- مقدمه
هر تحقیق علمی بر اساس هدف مشخصی انجام میشود. هدف محقق از تحقیق یا بنیادی است که به گسترش حوزه معرفت علم میانجامد، یا کاربردی و عملی است که غرض از آن حل مسأله و معضل یا ارتقاء سطح کیفیت یا کمیت است. بنابراین، محقق در پایان هر فعالیت تحقیقی، با توجه به آزمون فرضیات باید نتایج کار را ارائه نماید. همچنین نتایج یافته های تحقیق، اساس پیشنهادات برای انجام تحقیقات بعدی را شکل میدهد. میتوان گفت یکی از بخشهای مهم تحقیق که در واقع راهی برای تبدیل نظریات به عمل برای کسب موفقیت است، ارائه نتایج درست و پیشنهادات مناسب است(حافظنیا، ۱۳۸۱).
دانلود پایان نامه
بر این اساس، در این تحقیق داده های حاصله با نرمافزار Spss20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این فصل نتایج تحقیق با توجه به داده ها و آزمونهای آماری ارائه میگردد، سپس موارد پیشنهادی در دو بخش، تحت عناوین پیشنهادات بر مبنای یافته های تحقیق و پیشنهادات برای تحقیقات آتی ارائه میگردند.
۵-۲- مروری مختصر بر بیان مسأله
در منابع دست اول علمی در زمینه مدیریت دانش به طیف وسیعی از عوامل زمینه ای اشاره شده است که می توانند بر موفقیت اقدامات مدیریت دانش تأثیرگذار باشند. صاحبنظران مختلف هر یک دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کردهاند و گسترهای از راهحلهای فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را برای این موضوع در نظر گرفتهاند. با این حال هنوز یک چارچوب استاندارد جهانی که جامع و مانع باشد، برای مدیریت دانش وضع نشدهاست (وبر و همکاران، ۲۰۰۲؛ رابینز تین مونتانا و همکاران، ۲۰۰۱؛ مایر و ریموز، ۲۰۰۳؛ بک‌من، ۹۹۸[۲۶۴]). داونپورت (۱۹۹۸) عوامل زمینهای تشکیلدهندهی مدیریت دانش را عوامل فرهنگی، فرایند عمل، سیاست و فناوری میداند (چانگ منگ یو[۲۶۵]، ۲۰۰۵). در جای دیگر، وی عوامل مؤثر در مدیریت دانش را شامل پشتیبانی مدیران و تصمیمگیران کلان، وجود استراتژی دانشمحور در سازمان، ایجاد و توسعهی فرهنگ دانشمحوری، ایجاد و توسعه زیرساختهای فناوری و استفاده از راهبرد مدیریت دانش معرفی میکند. هولسایل و جاش(۲۰۰۰) عوامل زمینهای مدیریت دانش را شامل فرهنگ، مدیریت، فناوری، سازگاری سازمانی، انگیزه کارمندان و عوامل بیرونی دانستهاند. در مطالعه دیگر که توسط آنان در سال ۱۹۹۷ میلادی انجام گرفته است، آنان عوامل زمینهای مدیریت دانش را در سه دسته طبقهبندی کردند: مدیریت، عوامل محیطی و عوامل مربوط به منابع اعم از منابع انسانی و مادی.
به طور کلی در اکثر الگوهای پیادهسازی مدیریت دانش، به نقش سه عامل فرایند مدیریت دانش، فرهنگ و فناوری اشاره شده است که به دلیل اهمیت آنها، در این پژوهش به نقش این عوامل به عنوان عوامل زمینهای استقرار مدیریت دانش پرداخته شد.
۵-۳- بحث و نتیجه گیری
در این قسمت به بررسی تفصیلی نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات که در فصول ۳ و ۴ بدان ها اشاره شد پرداخته می شود. در کل ۳۹۰ پرسش نامه قابل تحلیل به دست پژوهشگران رسید که از این میان به طور کلی نزدیک به ۷۹ درصد از پاسخ گویان مرد و ۲۱ درصد باقی مانده زن بوده اند. این مسئله موید نسبت مشاغل دولتی به نسبت جنسیتی است که از هر ۵ شغل تقریبا ۱ شغل در دست زنان استان است. البته نمی توان این نتایج را به کل جامعه شاغل استان سیستان و بلوچستان و یا کشور تعمیم داد ولی به هر حال نشان دهنده درصد پایین زنان فعال در مشاغل دولتی است.
اولین سوال تحقیق به صورت زیر مطرح شد که وضعیت عوامل زمینهای برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟ نتایج نشان داد که سطح عوامل زمینه ای در کل بالاتر از متوسط است که این مسئله موید خوب بودن وضعیت دستگاه های ستادی اجرایی استان سیستان و بلوچستان در مورد عوامل زمینه ای مدیریت دانش است. اگر این سوال را سوال کلی تحقیق در نظر آوریم در ذیل آن سه سوال فرعی به شرح زیر نیز مطرح گردیدند.
وضعیت شاخصهای الزام فنی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
وضعیت شاخصهای الزام فرهنگی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
وضعیت شاخصهای الزام فرآیندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چیست؟
نتایج تحقیق نشان داد در مورد هر سه مقوله فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات و فرایندهای مدیریت دانش نیز، دستگاه های ستادی اجرایی استان سیستان و بلوچستان در وضعیت خوبی قرار دارند و در هر سه مورد نمره دستگاه ها از میانگین بالاتر است. لذا در کل می توانیم چنین نتیجه بگیریم که به لحاظ زیرساخت های سه گانه مدیریت دانش، وضعیت دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان مطلوب ارزیابی شده است.
در ادامه به منظور دقیق تر شده نتایج تحقیق در مورد تمامی زیر ابعاد سه زیرساخت مدیریت دانش نیز به بررسی وضعیت دستگاه ها پرداختیه شد که خلاصه نتایج در جدول ۵-۱ به شرح زیر نشان داده شده است.
جدول ۵-۱: وضعیت دستگاه های مورد مطالعه در زیرابعاد مروبط به زیرساخت های مدیریت دانش

 

زیرساختها متغیر مورد سنجش وضعیت دستگاه های اجرایی
فرایندهای مدیریت دانش خلق و کسب دانش مطلوب
ارزیابی و سازماندهی دانش مطلوب
به اشتراک گذاری دانش مطلوب
به کارگیری دانش مطلوب
فناوری سیستم های اطلاعاتی مطلوب
نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله در مورد شناسایی و رتبه بندی عوامل کلاهبرداری از شرکتهای بیمه ای و ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

شناسایی و رتبه بندی عوامل کلاهبرداری از شرکتهای بیمه ای و راهکارهای پیشگیری از آن در استان لرستان که باعث شود شرکت های بیمه هزینه هایشان کمترشود و در نتیجه منجر به ارائه خدمات باقیمت پایین تر به بیمه گذاران شود چرا که کلاهبرداری هزینه های شرکتهارا بالاتر می برد و آنهامجبورندکه کسری بودجه شان را از بیمه گذاران جبران کنند.
۱- ۳- ۲. اهداف فرعی
۱-تاکید برآموزش مستمر پرسنل و مسئولین شرکت های بیمه و استفاده از فن آوری روز دنیا که منجربه شناسایی بهتر و صحیح تر عوامل کلاهبرداری بیمه می شود .
۲-برخورد مناسب کارمند با بیمه گذاران در پرداخت به موقع خسارت به آنها باعث اعتماد شان به بیمه و درنتیجه منجر به پیشگیری از کلاهبرداری می شود.
۱-۴. سؤالات تحقیق
سوالات زیر دلیل انجام تحقیق حاضر بود:
۱- عوامل کلاهبرداری از شرکت های بیمه ای کدامند ؟
۲- رتبه بندی این عوامل بر اساس مدل تاپسیس چگونه است؟
برای رسیدن به پاسخ این سوالات لازم است که ابتدا فرضیات زیر اثبات شوند تا درستی و روایی متغیرهای تحقیق مورد بررسی قرار گیرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱- شاخص ها (محرک، فرصت و توجیه عقلی) در ارزیابی عوامل موثر روی کلاهبرداری بیمه ای تاثیر دارد.
۲- بعد محرک/انگیزه در ارزیابی عوامل موثر بر روی کلاهبرداری بیمه ای تاثیر دارد.
۳- بعد فرصت در ارزیابی عوامل موثر بر روی کلاهبرداری بیمه ای تاثیر دارد.
۴- بعد توجیه عقلی در ارزیابی عوامل موثر بر روی کلاهبرداری بیمه ای تاثیر دارد.
که در این قسمت فرضیه شماره ۱ همان فرضیه اصلی تحقیق در نظر گرفته می شود.
۱-۵. تعاریف متغیرها و واژه های کلیدی
۱-۵-۱.تعاریف نظری
کلاهبرداری بیمه ای
کلاهبرداری در بیمه عبارت است از هرگونه عمل فریبکارانه به نیت به دست آوردن منافع غیرصادقانه برای کلاهبردار یا برای گروه های دیگر. در این تعر یف سه دسته کلاهبرداری نمایان می شود کلاهبرداری داخلی، کلاهبرداری بیمه گذار و دعاوی خسارتی وکلاهبرداری واسطه ( خاکسار خیابانی، ۱۳۹۱،۱۴).
۱-۵-۲.تعریف عملیاتی
در این پژوهش، می کوشیم به شناسایی و رتبه بندی عوامل کلاهبرداری از شرکتهای بیمه ای براساس مدل تاپسیس در استان لرستان بپردازیم.
داده های مورد نیاز از از طریق مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته زیر نظر استاد راهنما گردآوری می شود.
۱-۶. قلمرو تحقیق:
الف: قلمرو مکانی:
جریان زندگی انسان‌ها و چرخه فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع، مملو از خطرات و تهدیدهای متنوع و گوناگون است.
هزینه جبران برخی از این خطرها در مقایسه با توانمندیهای مالی افراد و موسسات چندان زیاد نیست و خود آنان از عهده چنین خساراتی بر می‌آیند، اما بخش قابل توجهی از این حوادث چنان خسارت بار است که روند عادی زندگی شهروندان و جریان معمول فعالیت‌های اقتصادی و ‌اجتماعی را با اخلال جدی و بعضا خانمان‌برانداز مواجه می‌سازد. درصورتی‌‌ که سازوکاری برای مواجهه با این پدیده اندیشیده نشود ضمن آنکه زندگی طبیعی خانواده‌ها و دست اندرکاران و شاغلین موسسات فعال در عرصه تولید و خدمت‌رسانی را مختل می‌سازد، می‌تواند به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نیز در سطوح خرد و کلان صدمات اساسی وارد سازد. صنعت بیمه، چنین سازوکاری را به نحو کارآمدی فراهم می‌آورد. ضمن آنکه از این طریق،‌ نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای نیز در جهت تجهیز منابع سرمایه‌گذاری برای اقتصاد کشورها ایفا می‌کند.
بنابراین بیمه، با ایجاد آرامش، اطمینان و امید به زندگی و فعالیت کم خطر برای شهروندان و فعالان اقتصادی از یک سو و تجهیز منابع سرمایه‌گذاری از سوی دیگر، نقش قابل ملاحظه ای در رشد و توسعه اقتصادی جوامع ایفا میکند. شومپیتر، اقتصاددان بزرگ توسعه، از طرفداران جدی تاثیر مثبت بخش مالی که بیمه نیز جزئی از آن است، بر رشد تولید و اشتغال و نهایتا توسعه اقتصادی است.
بیمه قراردادی است که به موجب آن بیمه گر در مقابل دریافت وجه یا وجوهی تعهد می کند در صورت وقوع یا بروز حادثه موضوع عقد، خسارت مورد بیمه را جبران نموده و وجوهی به او یا به وراث قانونی او یا به استفاده کنندگان و ذینفع های بیمه نامه پرداخت نماید. در تعریف بیمه آورده اند که : ” به عمل از بین بردن حفاظت در مقابل خطرهایی که احتمالا پیش می آید، از طریق انجام دادن محاسبات بیمه گری، بیمه گفته می شود". (توجهی وحیدری،۱۳۸۷،۲۵).
دو طرف اصلی قرارداد بیمه، بیمه گذار و بیمه گر می باشند. بیمه گذاران از طریق خرید بیمه نامه به دنبال ایجاد پشتوانه مالی در زمان بروز خسارت یعنی ” برگشت به حالت قبل از خسارت ” هستند و شرکت بیمه نیز به دنبال پرتفویی جذاب است که نه تنها بتواند از عهده جبران خسارت ها برآید بلکه حاشیه سود و بقای خود را نیز حفظ کند .
در این پژوهش قلمرو مکانی تحقیق را کلیه شرکتهای بیمه استان لرستان تشکیل می دهند.
ب: قلمرو زمانی:
هر پژوهش در قلمرو زمانی مشخص انجام می پذیرد. قلمرو زمانی در این پژوهش نیمسال اول ۱۳۹۳می باشد.
ج: قلمرو موضوعی:
واژه کلاهبرداری بیمه ای متضمن مفهومی است که در طی آن از طریق یک عمل غیر قانونی ( سو استفاده، جعل، تقلب و…) اقدام به مطالبه خسارت از شرکت بیمه می گردد. این موضوع اخیراً به عنوان تهدیدی جدی برای شرکت های بیمه مطرح شده است. کلاهبرداری بیمه ای علاوه بر تهدید شرکت های بیمه می تواند منجر به افزایش خطرات اخلاقی و مخاطرات اجتماعی در هر جامعه ای از طریق رفتارهای بیمه گذاران و افراد درگیر گردد که در بلند مدت هزینه های سنگینی را به صنعت بیمه تحمیل می کند.(دریگ[۲]، ۲۰۰۲،۲۷).
کلاهبرداری در بیمه عبارت است از هرگونه عمل فریبکارانه به نیت به دست آوردن منافع غیرصادقانه برای کلاهبردار یا برای گروه های دیگر. در این تعر یف سه دسته کلاهبرداری نمایان می شود کلاهبرداری داخلی، کلاهبرداری بیمه گذار و دعاوی خسارتی وکلاهبرداری واسطه .بیمه گران باید آسیب پذیری خود را ارزیابی کنند و کنتر ل ها، روندها وسیاستهای مؤثر و کارآمدی را برای پرداختن به ریسک کلاهبرداری به کاربندند. یکی از راهکارهای مناسب برای مبارزه با کلاهبرداری در صنعت بیمه، استفاده از تجارب سازمانهای بین المللی و نیز کشورهای پیشرفته در امر بیمه است . استفاده از این تجارب و رهنمودها میتوانند به ما کمک کنند تا محکوم به تکرار مجدد این تجارب نباشیم.( خاکسار خیابانی، ۱۳۹۱،۱۶)
لذا در این پژوهش به شناسایی و رتبه بندی عوامل کلاهبرداری از شرکتهای بیمه ای براساس مدل تاپسیس در استان لرستان خواهیم پرداخت.
این پزوهش از نظر متغیر کیفی و از نظر زمانی مقطعی است.
فصل دوم
مطالعات نظری
مقدمه
بیمه مکانیزمی است که از طریق آن به جای اینکه یک نفر مسئول جبران خسارت باشد، گروهی از افراد ( بیمه گذاران) به واسطه حضور شرکت بیمه اقدام به جبران خسارت می کنند. این اختراع عظیم بشر پیشرفت های بزرگی را در انجام پروژه ها و پذیرش و مدیریت ریسک ها به واسطه سرمایه های حاصل شده از خدمات بیمه گری باعث گردیده است. هر تکنولوژی و خدمات نوین به همراه خود مخاطرات اخلاقی و اجتماعی نیز به ارمغان آورده است که با ظهور بازار بیمه جذابیت های زیادهای ایجاد کرده است.
دو طرف اصلی قرارداد بیمه، بیمه گذار و بیمه گر می باشند. بیمه گذاران از طریق خرید بیمه نامه به دنبال ایجاد پشتوانه مالی در زمان بروز خسارت یعنی ” برگشت به حالت قبل از خسارت ” هستند و شرکت بیمه نیز به دنبال پر تفویی جذاب است که نه تنها بتواند از عهده جبران خسارت ها بر آید بلکه حاشیه سود و بقای خود را نیز حفظ کند . علاوه بر اهداف مثبت بیمه گر و بیمه گذار ، افرادی نیز وجود دارند که با بهره گرفتن از دانش و تخصص خود به دنبال کسب سودهای غیر قانونی می باشند که این انگیزه موجب بروز کلاهبرداری بیمه ای در صنعت بیمه است، بنابراین مقابله با بروز این چنین ریسک هایی نیز به عهده این شرکت هاست ؛ هرچند بیمه گران به این وظیفه خود در تمامی زنجیره ارزش بیمه توجه می نمایند، ولی تلاش آنها برای مقابله کافی نیست و نهادهای ناظر ، مقامات قضایی و برخی اتحادیه ها و موسسات مستقل نیز در این امر به صنعت بیمه یاری می رساند.(دهقان زاده، رشیدی،۱۳۹۲،۳۹).
کلاهبرداری جرمی است مستقل و خطرناک که در آن از اعتماد افراد سوء استفاده می شود. افراد به علت باور کردن اطلاعات غلط و هرآنچه که به آنها گفته می شود با رغبت تبدیل به یک انسان مالباخته می گردند. کلاهبرداری نیازمند یک قربانی است و درواقع برخی از ویژگی های قربانیان ، ساده یا طماع بودن آنهاست که انجام کلاهبرداری را تا این حد ساده می کند. کلاهبردار آن چیزی را به قربانی می گوید که او مایل به شنیدن آن است و یا پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح می کند که برای وی جالب و جذاب جلوه کند. به همین علت است که بسیاری از کلاهبرداری ها به صورت ارائه یک پیشنهاد برای معامله و یا نادیده گرفتن محدودیت محیط وفضای بازار رخ می دهند. (توجهی و حیدری،۱۳۸۷،۲۶).
در صنعت بیمه نیز کلاهبرداری های متعددی دیده می شود ، به این صورت که موضوعات بیمه شده خود تبدیل به ابزاری برای کلاهبرداران شده است. کلاهبرداری بیمه ای، هر ساله خسارت های زیادی را به شرکت های بیمه تحمیل می کند. با وجود پیشرفت های فراوان در شناسایی این کلاهبرداری ها، هزینه های ایجاد شده برای شرکت های بیمه در اثر این کلاهبرداری ها در حال افزایش است. (تریسا[۳]،۲۰۱۰،۱۹)
۲-۱. بیمه
بیمه در لغت به معنی ترس و گریز از خطر می باشد. (دهخدا،۱۳۸۹،۱۶۱).
بیمه قراردادی است که به موجب آن بیمه گر در مقابل دریافت وجه یا وجوهی تعهد می کند در صورت وقوع یا بروز حادثه موضوع عقد، خسارت مورد بیمه را جبران نموده و وجوهی به او یا به وراث قانونی او یا به استفاده کنندگان و ذینفع های بیمه نامه پرداخت نماید. در تعریف بیمه آورده اند که : ” به عمل از بین بردن حفاظت در مقابل خطرهایی که احتمالا پیش می آید، از طریق انجام دادن محاسبات بیمه گری، بیمه گفته می شود". (توجهی وحیدری،۱۳۸۷،۶۵).
بیمه از زبان هندی ( اردو ) گرفته شده است و معنی لغوی آن ضمانت است . در اصطلاح نیز ضمانت مخصوصی است از جان یا مال که در حقوق جدید دنیا رواج یافته است . در بیمه اشخاص با پرداخت وجهی مسئولیت کالا یا سرمایه یا جان خود را بعهده دیگری می گذارند و بیمه کننده در هنگام زیان باید زیان و خسارت وارده را بپردازد.تعریف متداول بیمه بدین شرح است : بیمه عملی است که به موجب آن بیمه گر در مقابل دریافت عوض بنام « حق بیمه یا وجه اشتراک » و به موجب مقررات خاص خسارات را جبران می نماید بدین ترتیب بیمه موجد نوعی اطمینان در مقابل مخاطره محتمل الوقوع تلقی می گردد( شرکت خدمات بیمه ۱۵ آبان،۱۳۹۳،۱۷).
۲-۲. تاریخچه بیمه
تاریخچه بیمه در جهان
نخستین نشانه هایی که از امر بیمه گری در جهان دیده میشود به قرون قبل از میلاد مسیح بر میگردد که بازرگانان فنیقی که به تجارت دریایی گندم مشغول بودند برای جلوگیری از زیان ناشی از حوادث سفرهای دریایی شیوه ای ابداع کردند که هر بازرگان مؤظف بود قبل از شروع سفر دریایی سهم اندکی از گندم خود را در اسکله بگذارد . بدین ترتیب با تــوجه به تعداد تجار و سفرهای متعدد دریایی حجم زیادی از اندوخته گندم تشکیل میگردید که از این ذخیره بـرای جبران خسارت بازرگانانی که کالای آنان در سفر های دریایی از بین میرفت استفاده می شد . در زمان فراعنه مصر ، صندوقهای تـعاون بـرای پرداختهای کفن و دفن وجود داشته . در فاصله سالهای ۹۱۶ تا ۷۰۰ قبل از میلاد مسیح نزد اهالی لوان در جزیره رودس زیان همگانی به عنوان یک رسم شناخته شده بود ، به این معنی که اگر کالایی برای نجات کشتی به دریا ریخته میشد کسانی که کالایشان نجات پیدا کرده بود بایستی خسارت بازرگانانی که کالاهای آنها برای نجات کشتی به دریا ریخته شده بود را جبران میکردند .
گاه شمار بیمه در جهان

نظر دهید »
تحقیقات انجام شده درباره بررسی عناصر فرهنگ استراتژیک ایالات متحده بعد از ۱۱ سپتامبر- ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

جنگ دوم بلحاظ افزایش ابعاد تکنولوژیکی مشکل بنبست استراتژیک را مرتفع نمود و صحنهی نبرد از نبرد بری و دریایی به پهنهی هوایی نیز کشیده شد؛ که مستلزم نوعی استراتژی ترکیبی از مفاهیم سنتی و مدرن بود. جنگ دوم جهانی، جنگی فراگیر بود؛ بنابراین نیاز به استراتژی فراگیری اعم از عوامل نظامی و غیرنظامی احساس شد. شرایط اواخر جنگ بهگونهای درآمدکه بسیاری از عوامل مثل عوامل سیاسی و مؤلفه های اقتصادی، دیپلماسی و اتحادها، افکارعمومی و رسانه ها دارای اهمیت حیاتی شدند و جنگ به برخورد نظامی دو ملت با تمام منابعش تبدیل شد. استراتژی به معنای استفاده از تمامی منابع یک کشور برای تامین امنیت شهروندان تفسیر شد و دولتها بواسطه تمامی منابع انسانی ، نظامی و تکنیکی سعی در بیشینهسازی قدرتشان نمودند.(ثقفی عامری ، ۱۳۷۰ : ۱۳ )
پایان نامه - مقاله - پروژه
وجه ممیزه مطالعات استراتژیک در دورهی جنگ سرد تمرکز این رشته بر استراتژی نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی نه اهداف حیاتی دولتی است. دامنهی مطالعات استراتژی از حالت منطقهای به ابعاد بین المللی گسترش یافت. مسائلی چون دولتمحوری و توجه بیش از حد به توانمندی نظامی در کنار توجه به قدرت بمب اتمی، آمریکا را در رأس مطالعات استراتژیکی قرار داد. (Trachtenberg , 1985 , 358 – ۳۶۰ ). اما از سال ۱۹۴۹ که انحصار اتمی آمریکا به واسطهی دستیابی شوروی به تکنولوژی اتمی شکستهشد و همچنین احتمال برخورد هستهای میان دو ابرقدرت تشدید گشت، مطالعات استراتژیک به شکوفائی رسید. در واقع، تجربهی بمب اتم حوزهی مطالعاتاستراتژیک را دچار تحول مفهومی نمود. مقولههایی چون جنگمحدود، کنترل تسلیحات، موازنهاستراتژیک و بازدارندگی هستهای مطرح شدند. در این فضا استراتژی بیشتر به معنای عدم استفاده از نیروی برتر نظامی و راههایی که از روبهرو شدن تمام عیار دو ابر قدرت و نهایتاً نبرد اتمی جلوگیری بعمل میآورد؛ معنا شد.(عسگری ۱۳۸۴: ۱۱) در همین راستا استراتژیهای امنیت ملی آمریکا مثل تلافی بزرگ، پاسخ منعطف و جنگ ستارگان مطرح گردید.(ثقفی عامری ،۱۳۷۰ :۱۴ ) مطالعاتاستراتژیک در دورهی جنگ سرد به واسطهی تأکید رئالیستی بر مقولههایش و همچنین عدم پیشبینی فروپاشی شوروی دچار تحول شد. ورود بازیگران غیردولتی در بحثهای امنیتی و یا استفاده ابزاری ازمؤلفههای غیرنظامی برای پیشبرد اهداف (بحران نفتی)، از مهمترین وقایعی بود که مطالعاتاستراتژیک جنگ سرد محور از تبیین آن عاجز ماند.(همان ،۲۰) بنابراین با تغییر فضای سیاسی و فکری، اندیشمندانی چون استفن والت و ادوراد کلودیزیج از تعاریف سنتی و تقلیلیافته به دیدگاه های موسعی از امنیت پرداختند. به این معنی که مسائل امنیتی را از مسائل صرفا مادی – نظامی به مجموعه از مسائل سخت افزاری و نرمافزاری گسترش دادند. (همان)
ج. تکامل فرهنگ استراتژیک در بستر سازهانگاری
در پی افزایش استقبال نظریهپردازان روابط بینالملل از رویکردهای معناگرا به ویژه سازهانگاری برای بررسی پدیده های اجتماعی ، به تدریج زمینه های قویتری برای رشد و تعالی ادبیات مربوط به فرهنگ استراتژیک از دههی ۱۹۸۰ فراهمگردید. در ابتدا ناگفته نماند که مکتب یاد شده به عنوان رویکردی انتقادی ، بر مبنای واکاوی از کاستیهای جریان اصلی به ویژه رویکرد واقعگرا و تفاسیر مادی گرای آن نسبت به الگوی رفتاری دولتها شکلگرفت و به تدریج گسترش یافت. در این ارتباط، به کمبودهایی چون «یکسان انگاری به تمام دولتها و کار کرد آنان تحت تأثیر ماهیت ذاتی یا سرشت نظام بینالملل» (Lantise 2005: 6) و یا «بیش از حد آمریکائی شدن ادبیات روابط بینالملل و بروز نوعی قوممداری در این حوزه» و «کم توجهی به سبکهای استراتژی ملی» (Nye and Lynn ,1998 :14-15) تأکید شدهاست.
سازهانگاری(Constructivism )، (تکوینگرایی، برسازی، برسازندهگرایی، سازهگرایی، سازندهگرایی، ساختگرایی، ساختانگاری) اصطلاحی است که نخستینبار «نیکلاس اونف»(Onuf Nicholas ) آن را در مطالعه روابط بینالملل به کار برد(ونت ،۱۳۸۴: ۱). این مکتب از جمله نظریات دارای هستیشناسی معناگرا است که از درون چارچوب رویکرد انتقادی معتقد است رویکردهای خردگرا به دلیل کم توجهی به عنصر فرهنگ و مجموع انگاره ها در تحلیل مسائل پیرامون دچار نقصان میباشند. از این دیدگاه نظام بینالملل متشکل از توزیع انگارهها است تا توزیع توانمندی های مادی، و اولویت را در مناظره ماده - معنا به انگارهها و اندیشه ها میدهد که تمرکز اصلی بر اعتقادات بین الاذهانی که در سطح گسترده میان مردمان جهانی مشترکند؛ می باشد. بعد هستی شناختی که از جمله گزارههای مهم فرانظری سازهانگاری است، شامل سه گزاره مهم و بنیادین است؛ ساختارهای فکری به اندازه ساختارهای مادی اهمیت دارند، گزاره هویتها هستند که به منافع و کنشها شکل می دهند،کارگزاران و ساختارها متقابلاً به هم شکل میدهند(هادیان، ۱۳۸۲: ۹۱۹).ونت دولتها را بازیگران اصلی نظام بینالملل میداند که از این منظر با واقعگرایی و نوواقعگرایی مشترک است و ساختارهای این نظام را ذهنی میداند که متفاوت با مادیگرایی نوواقعگرایی است و بر آن است که این ساختارهای ذهنی هستند که بخش زیادی از هویت ها و منافع دولت ها را میسازند نه اینکه عواملی بیرون از نظام مانند سرشت بشر یا سیاست داخلی، که این دیدگاه را از رده نظریههای سیستمی -که خردگرا هستند جدا میکند(رنگر، ۱۳۸۲: ۱۶۸). از دیدگاه سازهانگاری، (به عنوان چارچوبی تحلیلی و رویکردی در حوزه فرانظری) کنشگران براساس معانی که چیزها و سایر کنشگران برای آنها تولید میکنند عمل مینمایند و این معانی بین الاذهانی در تعامل است که شکل میگیرند. این روند شکلگیری معانی در یک روند علامت دادن، تفسیر کردن و پاسخ دادن شکل داده میشود به صورتی که به شناخت مشترک میانجامد، «فرد» نشانه ها را براساس تعامل، مباحثه، گفتگو، مناظره و استدلال تفسیر مینماید و براساس برداشت و تفسیر خود به آن نشانه و کنش ها، واکنش و پاسخ میدهد. در این روند هویت به صورت شاخصه «خود» و «دیگری» یا «دوست» و «دشمن» شکل میپذیرد، از این منظر این ساختارهای شناختی مشترک هستند که به عنوان تعریف کننده و بستر ساز منابع مادی عمل می نمایند. بنابراین در برداشت سازه انگارانه، کنش ها همیشه برداشت از «خود» و «دیگری» را تعریف و باز تعریف می کنند.
چگونگی ساخته شدن هویت پایهی بحث دیدگاه سازه گراست و فرایندی که از طریق آنها هویت و منافع شکل میگیرند «جامعه پذیری» خوانده میشود؛ جامعهپذیری یک فرایند شکلگیری هویت و منافع است که عبارتند از فرایند یادگیری و انطباق رفتار با انتظارات اجتماعی(ونت، ۱۳۸۴: ۲۴۸). هویت در بعد سیاسی و بین المللی خود ویژگی کنشگران نیتمند میباشد که در رفتارهای آنها و چگونگی تعریف آنها از منافع تاثیرگذار است. در نتیجه، کسب این هویت ریشه در فهم کنشگران از خود و تعریف دیگران از وی دارد. بدین منوال دو انگارهی «خود» و «دیگری» در قالب ساختارهای درونی و بیرونی، قوام بخش هویت میباشند. هویتها ذاتاً رابطهای و مبنای منافع هستند. هر شخص هویتهای متعدد دارد که با نقشهای نهادی او پیوند مییابد. همین طور احتمال دارد که یک دولت هویتهای چندگانه داشته باشد. اما هر هویت تعریف ذاتاً اجتماعی از کنشگر است و ریشه در نظریههایی دارند که کنشگران به طور جمعی درباره خودشان و یکدیگر درک میکنند. (ونت، ۱۳۸۵ ب: ۳۷-۳۶)
یکی از عوامل مهم جهان بیناذهنی سازهانگاران بررسی فرهنگ به عنوان یک عقیدهی مشترک و تمایز بخش است. در این زمینه کاتزنشتاین به رابطه وثیق میان فرهنگ و امنیت اذعان دارد، با این قید که محیط امنیتی کشورها در وهلهی نخست فرهنگی است تا صرفا مادی .به زعم وی محیط فرهنگی در ۵ مرحله بر امنیت ملی و روابط بین المللی مؤثر است: ابتدا محیط فرهنگی بر منافع و سیاست امنیت ملی تأثیرگذار است؛ در وهلهی دوم محیط فرهنگی بر شکلگیری هویت کشورها نیز مؤثر است. از نظرکاتزنشتاین محیطهای فرهنگی نه تنها برانگیزههای رفتارهای گوناگون کشورها، بلکه بر خصلت اصلی آنها نیز تأثیر میگذارد؛ آنچه که ما هویت مینمامیم. در برههی سوم تغییر در هویتها باعث تغییر در منافع و سیاستهای امنیت ملی میشوند. وی درباره ی تأثیر محیط فرهنگی بر بازیگران با بیان سه نوع اثر، عملاً میان آنان نیز تمایز قائل میشود. بر این پایه، محیط فرهنگی هم میتواند بررفتار بازیگران تأثیرگذارد و هم میتواند بر خواص احتمالی و نه قطعی بازیگران (هویت و علائق) تأثیرگذار باشد و یا اینکه به طور کلی ، وجود بازیگران را تحتتأثیر قراردهند. در گام بعدی به تأثیر هویت کشور بر ساختار هنجاری بین کشوری توجه میشود. وی محیطهای فرهنگی بین المللی را در سه دسته تقسیمبندی مینماید: الف) نهادهای رسمی و یا رژیمهای امنیتی. ب) قواعدی از فرهنگسیاسی جهانی چون حقوق بین الملل، ت) الگوهای بین المللی دوستی و دشمنی (کاتزنشتاین ، ۱۳۹۰ :۳۰) با توجه به توضیحات یاد شده مشخص میشود که از نظر سازهانگاران فرهنگ و محیط فرهنگی مانند یک فراپدیده عمل میکند، محیط فرهنگی یک کلان زمینه است که در آن هویتها ، هنجارها، رفتارها، منافع و بیگانگان تعریف میشود؛ یعنی بحث هویت همیشه دارای بعد دامنهای است که به هویت بیگانگان منتهی میشود. شناسایی هویتهایی غیر از هویت خودی و معنادار کردن آنها با برچسبهایی چون دوست و دشمن ، اساسکار محیط فرهنگی در زمینه امنیتی است. در گام بعدی این زمینهی فرهنگی راه مقابله با هویتهای معارض شناختهشده را نیز تجویز میکند و به این اساس شیوه ها و ابزارهای محدود گزینش شدهی فرهنگی بکار گرفته میشود. این دقیقا کار ویژهای است که فرهنگگرایاناستراتژیک برای این مقوله مطالعاتی در نظر دارند. (lantis,2006: 4)
رویکرد شناسی در فرهنگ استراتژیک:
روند تحول در ادبیات مربوط به فرهنگاستراتژیک را از بعد « رویکرد شناسی» نیز میتوان مورد بررسی قرار داد. در این مورد ۶ رویکرد قابل بررسی است:
اول. فرهنگ استراتژیک به عنوان عامل تعیین کنندهی رفتار استراتژیک :
در ابتدای دههی ۱۹۸۰ با مشاهدهی تفاوتهای بنیادین میان استراتژی هستهای آمریکا و شوروی ،تفکرات کلیگویانهای با هدف تبیین شیوهی جنگ آن دو رونقگرفت. در این ارتباط شوروی بخاطر تاریخ توسعهطلبی خارجی و استبداد داخلیاش، نسبت به استفادهی تهاجمی از زور علاقهمندتر شناخته شد؛ و آمریکا نیز بخاطر ریشه های عمیق اخلاقگرایی و مذهبیاش ، همچنین نگاه مسیحائی به سلاح استراتژیکاش و اعتقاد به جنگ بعنوان یک ناهنجاری در روابط انسانی؛ به عنوان دولتی معرفی شد که مجوز استفاده از زور را برای رسیدن به مقاصدش نمیدهد.(Garry,1981:35) به این ترتیب ، میتوان گفت که در چارچوب رویکرد مورد بحث فرهنگ استراتژیک به شدت تحتتأثیر رقابتهای هستهای دوابرقدرت و در دام عوامل مادی قرار داشت(عبداله خانی ،۱۳۸۶: ۱۳۲ ) توجه تقلیلگرای این محققان به زمینه های فرهنگ استراتژیک و نگاه جزم اندیشانهای آنها از سوی منتقدین به خصوص جانستون به نقد کشیدهشد؛ بگونهای که این نحله در بحبوحهی توازن وحشت به حاشیه راندهشد. مهمترین نقدهای جانستون عبارتند از : اولاً اینکه گسترش فرهنگاستراتژیک بعنوان یک فراپدیده که همه چیز را مانند شخصیتها، تاریخ، اجتماع، سازمان، ساختار بین المللی و … در بردارد؛ که به این صورت چیزی خارج از محدوده فرهنگ استراتژیک موجود نیست؛ ثانیاً عدم توانائی در توضیح تفاوتهای رفتاری یک کشور؛ اقدام به پیشبینی جبرگرایانهی رفتار دولت ، چرا که بر اساس رویکرد مکانیکی مزبور فرهنگاستراتژیک به صورت بسیار جزم اندیشانهای منتهی به یک رفتار خاص میشود؛ در این رویکرد مؤلفه های واقعی و عقلائی چون دستکاری آگاهانه، صلاحدید تصمیمگیران، انتقادگرایی انحرافی، سرکوب اختلاف عقیده و محدودیت دسترسی به فرایندهای محدود ساز تصمیمگیری نادیده گرفتهمیشود که باعث خدشهدار شدن ارتباط فرهنگ استراتژیک با رفتار میشود؛ که موئد آن بودهاند. (Johnston,1995: 38) . ناگفته نماند که در سایهی رویکرد تجدیدنظرطلبانهی کلین گری دوباره فرصت لازم برای بازگشت رویکرد مزبور به جایگاه قبلی در حوزهی مطالعاتی فراهم شد. وی در مقام پاسخگویی در اولین تجدیدنظرطلبی ، نهاد ها و انسانها را حاملان فرهنگ استراتژیک معرفینمود. از این منظر، هر چند انسانها مسئول انتقال این فرهنگ و قضاوت بر اساس آن بودند؛ اما مسئولیت نهادها بر محور انطباق محیطخارجی با مفروضات فرهنگ استراتژیک معنا مییافت؛ تا در نهایت بوسیلهی کاربست مفروضات فرهنگاستراتژیک اقدام به تصمیمگیری استراتژیک نمایند. این امر متضمن صلاحدید تصمیمگیران در فرایند تصمیمگیری بود. گری علت تفاوت رفتاری کشورها را با امکان وجود چند فرهنگ استراتژیک در یک جامعه امنیتی توضیح داد. از نظر وی استراتژی میتواند جوانب زیادی مانند جنبه های فرهنگی داشتهباشد. فرهنگ ایجاد کنندهی اندیشه های مستمر اجتماعی (نه ابدی)، سنتها و روش های اقدام است؛ که کمابیش به یک جامعهی امنیتی با پیشینهی تاریخی منحصربفرد مربوط میشوند. این جامعهی امنیتی در یک منطقهی جغرافیایی مشخص و معین قرار دارد، که ممکن است دارای بیش از یک فرهنگ استراتژیک باشد، بگونهای که در آن فرهنگ نظامی با ماموریتهای خاص با محیطهای جغرافیایی همراه شده باشد. (Garry 1999 :50-52 )گری دربارهی امکان تحول در فرهنگ استراتژیک به تجربیات معاصر توجه میکند. از این زاویه ، فرهنگ استراتژیک در مواجه با اتفاقات معاصر ابتدا آنها را معنادهی کرده وسپس به وسیلهی مفروضاتش قابل تبیین میکند . (عبداله خانی ، ۱۳۸۶ ، ۱۳۵) از نظر گری رابطه فرهنگ استراتژیک و استراتژی در سه گروه قرار دارد: گروه اول، مردم و سیاست که شامل: مردم، جامعه، فرهنگ ، سیاست و اخلاق است. گروه دوم: عبارت از آمادگی برای جنگ (preparation for war)است . این طبقه شامل اقتصاد و امور پشتیبانی، سازماندهی (توان دفاعی، نیروهای نظامی و طراحی نظامی) ، آمادگی نظامی و اداری (جذب نیرو، آموزش و دیگر جوانب متعدد تسلیحات ) ، اطلاعات نظریهی استراتژیک، دکترین و فناوری است. گروه سوم: عبارت از جنگ حقیقی است؛ که شامل عملیات نظامی، فرماندهی (سیاسی و نظامی) ، جغرافیای برخورد (احتمال آن و ابهام درباره ی آن ) ، دشمن و زمان است. (همان) .گری در نهایت محدودهی فرهنگاستراتژیک را مجموعهای از نگرشها، اعتقادات و یا رفتارها در دستگاه نظامی، در ارتباط با هدف سیاسی از جنگ و کارامدترین شیوهی عملیاتی در جهت دستیابی به آن میداند. از نظر وی این مجموعه شامل ایدهها، ایستارها، سنتها، عادات ذهنی و شیوه های ارجح عملیاتی است که کمابیش خاص یک جامعهی امنیتی دارای جغرافیا و تاریخ منحصربفردی میباشد. (Garry ,1981: 35) .
دوم. فرهنگ استراتژیک ابزاری برای تثبیت هژمونی داخلی
در اواسط دههی ۸۰ رویکرد انتقادی از سوی محققینی چون برادلی اس کلین، ادوین هلندر و ژوزف لاپید در زمینهی مطالعهی فرهنگ استراتژیک بروز نمود. آنها در پی تبیین چرائی وجود اختلاف میان مواضع اعلامی و اعلانی رهبران بودند. (Johnston , 1995: 39) از نظر این محققان فرهنگاستراتژیک در واقع ابزاری در خدمت هژمونی سیاسی با هدف همراه نمودن افکار عمومی در جهت استفاده از زور در برابر دشمن است. به این ترتیب، رهبرانسیاسی در قالب سیاست اعلامی برای جذب حمایت افکارعمومی از ابزارهای فرهنگ استراتژیک سود جسته و آنچه که در عمل و در قالب سیاستهای اعمالی اتفاق میافتد، در واقع بازتابی از منافع تصمیمگیرندگان است. از نظر این رویکرد منافع گروه های هژمونیک اجتماعی تعیین کنندهی رفتار هستند تا فرهنگ استراتژیک. از آنجائی که اولین گیرندگان پیام رهبران، مردم میباشند، بدیهیاست که رهبران با مفروضاتی که برای احاد جامعه امنیتی قابل فهم باشد، اقدام به توجیه سیاستهایشان مینمایند. بنابراین سیاستهای اعلانی رهبران کشورهای مختلف، متفاوت است. (Klein, 1988, 36-38) در خصوص نقدهایی که به دیدگاه یاد شده ارائه شده ، برخی مدعیاند که در آن (به عنوان نماد نسل دوم) تناقض غیرقابل انکاری وجود دارد و آن اینکه نخبگان تصمیمگیرنده چگونه میتوانند به فراسوی محدودیتهای فرهنگاستراتژیکی که خودشان تعیینکردهاند، حرکت نمایند؟(Johnston,1955:40-41). دومین ایراد به بازگشت دوباره به اندیشه های یکسانانگار رئالیستی مربوط میشود. با بیان این نکته که عامل اصلی رفتار کشورها اولویتهای نظامیگرایانه است؛ از آنجائی که گفتمانهای استراتژیک دولتها مبتنی بر تفاوتهای « ما – آنها » است؛ این دولتها به سمت دیدگاه های مشابهی درباره تهدیدات جهان خارج و همچنین تصوراتی متناظر به مفاهیم مناقشه با حاصلجمع صفر و دیدگاه های مربوط به سودمندی نیرو سوق مییابند.(.Hollander 1985 : 495 – ۵۳۷)
سوم . فرهنگ استراتژیک به عنوان یک متغیر مستقل مؤثر بر رفتار :
در چارچوب رویکرد سوم نظریهپردازانی چون دیوید کمپل، ربکا بروک و جفری لگرو توضیح چرایی رفتار های نظامی – سیاسی از طریق بررسی فرهنگ و فرهنگ نظامی را در دستور کار قراردادهاند.(Derinova, .2013 . op .cit ) در این رویکرد رفتار و یا تصمیمهای استراتژیک متغیر وابسته و عواملی چون فرهنگ نظامی و یا فرهنگ سازمانی متغیر مستقل قلمداد میشود. در چارچوب این رویکرد در کنار توجه واقعگرایانه نسبت به اهداف ، تأکید میشود که زمانی که منافع ساختاری نتوانند انتخاب استراتژیک را تعیین نمایند، فرهنگ بعنوان یک متغیر مؤثر وارد عمل میشود. بنابراین، این رویکرد از دام توتولوژیک رویکرد قبلی دور مانده است. در این زمینه بیان شده که محققان نسل سوم به جای تاریخگرایی محض به تجربه های معاصر به عنوان «منابع فرهنگ ساز» توجه کردند، که جنبهی عملگرایی نظریه را افزایش میداد. (Johnston . 1995:41-43) . لانگهرست معتقد است که با تحلیل فرهنگاستراتژیک میتوان از تأثیر ارزشها و اعتقادات نهادینهشده در تصمیمات امنیتی آگاه شد؛ چراکه منطق فرهنگاستراتژیک برمبنای این اصل قرار دارد که ایدهها و ارزشهای دستهجمعی در مورد استفاده از زور، عامل مهمی در طراحی و اجرای سیاستهای امنیتی دولتها هستند. (Longhurst, 2000 : 200) براساس این نظریه عناصر اصلی و غیرقابل مشاهدهی فرهنگاستراتژیک عبارتند از اعتقادات ، احساسات ، ترسها ، اهداف و جاهطلبیها ، که فرهنگاستراتژیک را شکلداده و کیفیت میبخشند. افزون بر آن ، به عوامل محدود کنندهی مؤثر بر تصمیمگیری در بعد داخل و خارج از کشور توجه شده و تأکید میشود که گاهی وزن عوامل محدودکننده تا حدیاست که اولویتهای استراتژیکی یک کشور را تحتتأثیر قرارمیدهد. (کاتزنشتاین،۱۳۹۰: ۳۳) بنابراین، بروز تغییر یا گزینش اولویتها از عملی عقلائی یعنی تصمیمگیری از سوی نخبگان ناشی میشود. این امر به معنای رد نگاه جبرانگارانه نسبت به تأثیر فرهنگ استراتژیک در رفتار است. (Johnston , 1995 , 43) همچنین جانستون معتقد است که رویکرد سوم از طریق وارد کردن مفاهیم جدید نظری به ادبیات فرهنگاستراتژیک، توانسته است ، قدرت تبیینکنندگی آنرا افزایش دهد.(همان)
چهارم : فرهنگ استراتژیک عامل محدود کننده رفتار استراتژیک
از نظرجانستون مفروض اصلی در تمام رویکردهای پیشین تأثیر فرهنگاستراتژیک بر رفتاراستراتژیک بوده و در این میان یافتن رابطه میان فرهنگاستراتژیک و رفتار، به حلقه مفقودهای تبدیل شده که هیچیک از رویکردها به آن توجه نداشتند. در ابتدا باید گفت که وی فرهنگاستراتژیک را زیر مجموعهای از فرهنگ سیاسی دانسته و آن (فرهنگ سیاسی) را به عنوان کدها، قوانین و دستورالعملها و پیشفرضهای سیاسی معرفی میکند که توانائی تحلیل مفاهیم را در محیطسیاسی داشته و چارچوبی برای گزینش رفتارسیاسی است. از این منظر فرهنگ سیاسی عبارت از تعدادی عناصر مشترک از پیشفرضها و قوانین قطعی است که بر تعهدات افراد و گروه ها و رابطه آنها با جامعه و سازمان محیطسیاسی اثر میگذارند از نظر وی فرهنگاستراتژیک مجموعهای منظم از مفروضات مشترک و قواعد تصمیمگیری است که ارتباط خود را با محیط خارجی حفظ کرده و بر محیطهای اجتماعی و سیاسی و سازمانی تحمیل میشود. (Lantis,2006:25-15) .
جانستون فرهنگاستراتژیک را انگارهای اجتماعی میداند که نوع رفتار را مشخص میکند. بنابراین این محدودیتها میتوانند منجر به پیشبینیهای خاصی از انتخابهای استراتژیک شوند. وی در ادامه به مدد بحث گیرتز فرهنگاستراتژیک را سیستمی از سمبلها میداند که بدنبال ایجاد اولویتبندی استراتژی بلندمدت و فراگیر هستند. این اولویتبندی از طریق شکلدهی به مفاهیم مربوط به نقش، تأثیر نیروی نظامی در مسائل سیاسی بین دولتی و انطباق این مفاهیم با محیط واقعی مبتنی بر اولویتهای خاص و مؤثر صورت میگیرد(Johnston,1955 : 44)جانستون برای تایید رابطه میان فرهنگ و رفتار یک روش ابطال پذیر را پیشنهاد میکند. یعنی با بررسی تصمیمهایی که با مفروضات واقعگرایی منطبق نیستند، میتوان به عوامل اصلی مؤثر بر تصمیمات استراتژیک نائل آمد. از نظر وی فرهنگ استراتژیک شامل دو بخش است : الف ) مفروضات اساسی در مورد نظم و ترتیب در محیط امنیتی، ماهیت جنگ، ماهیت دشمن و تهدید، اعتقاد به حاصل جمع صفر و یا حاصل جمع متغیر، ب) مفروضاتی دربارهی استفاده از زور در کنترل یا از بین بردن تهدید . )(Ibid:46) از نظر جانستون اثرات محدودکنندهی فرهنگاستراتژیک در بخش دوم که بیشتر شامل مفروضات عملیاتی و عمدتا متناظر با گزینههای مؤثر بر دفع تهدید در محیط است؛ صورت میگیرد. نکتهی نهایی اینکه از آنجا که انتخابهای استراتژیک به وسیله فرهنگاستراتژیک اولویتبندی میشوند، پس جوامعی که دارای فرهنگاستراتژیک خاص و منحصربفردی هستند؛ از اولویتبندیهای منحصربفردی نیز برخوردارند (Ibid49-47)
پنجم: فرهنگ جهانی استراتژیک ابزاری برای موفقیت بازدارندگی:
این رویکرد به عنوان اولین ثمرهی بروز توافق عمومی بر محور مسائل اصلی فرهنگاستراتژیک تلقی شده که در همایشی که در همین مورد در سال ۲۰۰۶ برگزار شد ، آشکار گردید.
از نظر لانتس، توجه جانستون به متغیرهای غیرفرهنگی چون سازمانها، رژیمهای بین المللی به مثابه دروازه ورود فرهنگ استراتژیک به حوزه روابط بین المللی است. از نظر وی مطالعه هنجارهای امنیتی(متناظر با سلاحهای کشتارجمعی و خصوصا سلاحهای هستهای) در فضای بین المللی از قبل اندیشه جانستون سر درآوردهاست. (Lantis . 2006: 12) لانتیس معتقد به شکلگیری یکسری اعتقادات بینالذهانی در جامعه بین المللی است؛که تمام اعضای جامعه جهانی در حال پذیرش آن هستند. در این ارتباط با شکلگیری تابو هستهای ( Nuclear Taboo) در راستای عدم استفاده مجدد از بمبهستهای در زمان جنگسرد، نوعی فرهنگ بین المللی در مورد نکوهش استفاده از بمباتم بوجودآمد. (Schelling, 1980:260 ) چراکه سلاحهای هستهای بخاطر شدت خسارات انسانی ومحیطزیستی در اذهان عمومی بین المللی بسیار نفرتانگیز تلقی میشوند و استفاده از آن یک رسوائی اخلاقی محسوب میشود تا یک پیروزی قطعی. از نظر محققان در این رویکرد، فرهنگاستراتژیک جهانی میتواند درباره اجرای سیاستهای بازدارنده در مورد سایر سلاحهای مخرب مانند بمبهای بیولوژیکی مثمر ثمر باشد. لانتیس وجود ابزارهای شناختی در فرهنگاستراتژیک را برای پیشبینی نتایج بازدارندگی و دیپلماسی اجبار مفید میداند. مضاف اینکه وی یکی از راه های به دست آوردن نتایج از دیپلماسی اجبار را شناخت فرهنگاستراتژیک کشور هدف میداند. برهمین اساس، مطالعهی فرهنگاستراتژیک کشورهایی چون ایران، کرهشمالی ، پاکستان و چین در دستور کار قرار میگیرد. (Lantic, 2006 : 39)
ششم: فرهنگ استراتژیک جهان مجازی:
این رویکرد از طرح پژوهشی دری هالت دراثری به نام «آینده فرهنگ استراتژیک» نشات میگیرد که در سال ۲۰۰۶ ارائه شد و البته هنوز در حد یک طرح پژوهشی باقی مانده است. از نظر هالت با توجه به پدیدهی جهانی شدن، ظهور جوامع فرامرزی در محدودهی جهان مجازی را شاهد هستیم که در عین حال اعضای این جوامع فراملی و فراحاکمیتی دارای مشترکات خاصی بوده و از یک هویت جدید نیز برخوردارند. هویت مزبور دارای بعد و دامنه بوده و گسترهی آن به هویتهای بیگانه که میتوانند معارض هم باشند منتهی میشود. هالت پیشنهاد میدهد: عواملی چون تحول عظیم تکنولوژی ارتباطات، دستیابی تروریستها به رسانه های اجتماعی و سلاحهای کشتارجمعی، استفاده از عوامل فرهنگی در سراسر مرزهای جنگی، ایجاد یک روایت جهانی از امنیت در جهانجهانی شده و عوامل جمعیتی مؤثر بر هویت فرهنگاستراتژیک مجازی که جزء دغدغه های بینالملل گشتهاند؛ را باید در ارتباط با فرهنگاستراتژیک جهانی مورد ارزیابی و سنجش قرار داد . (Howlet, 2006 :6 ) . اما مشکل اساسی رویکرد ششم شاید این باشد که متغیرهایی که هالت برای ارزیابی مدنظر قرار میدهد، بسیار غیرتاریخی، غیرقابل مشاهده و بررسی هستند که البته این امر با توجه به ماهیت جوامع مورد مطالعه قابل پیشبینی است .
تحول در فرهنگ استراتژیک :
در ارتباط با امکان تحول در فرهنگاستراتژیک ما با ۸ دیدگاه مواجه هستیم:
اول: فرهنگ استراتژیک غرق در ریشه های تمدنی و تاریخی کشورهاست و به همین دلیل تحولات تاریخی از توان بسیار کم و ناچیزی برای تغییر این شالودهی ریشهدار برخوردارند. انچنان که ساموئل هانتیگتون می گوید: گورباچف ممکن است بتواند کمونیسم را طرد کند، اما نمیتواند جغرافیا و صورتهای ژئوپولوتیکی را که در طول قرنها، رفتار روسیه و شوروی را شکل دادهاند، از میان برداشته یا تغییر دهد( گری، ۱۳۷۸: ۱۹۸) از نظرگری چون فرهنگاستراتژیک زیر مجموعهی فرهنگسیاسی جامعه امنیتی و به عنوان سنگبنای نظام اجتماعی است ، بنابراین، این فرهنگ باید متصلب و انعطافناپذیر باشد. (عسگری، ۱۳۸۶: ۱۹)
دوم: امکان تغییر فرهنگاستراتژیک وجود دارد. براین مبنا، رفتارهای متناقض دولتی نشاندهندهی وجود نوعی فرهنگ استراتژیک حاشیهای و نهفتهای در درون دولت است، که برخی از موارد آن به مرکز منتقل شدهاند و ضمن تحول در فرهنگاستراتژیک، رفتارهای بیبدیلی را نیز باعث میشوند. اما جانستون بازهم در نقش منتقد بیان میکند که وجود فرهنگاستراتژیک حاشیهای مبین وجود شرایط تاریخی دوگانهای است و یا اینکه برداشتهای گوناگونی از حوادث تاریخی صورتمیپذیرد، که در نهایت باعث میشود یک مجموعه از ترجیحات استراتژیکی در سایه برای دولت بوجود آید. (Bloomfield,2012:442)
سوم : عامل تحول در فرهنگ استراتژیک جناحهای خاص سیاسی – اجتماعی در درون جامعه است.کایر معتقد است که فرهنگاستراتژیک تغییر نمیکند بلکه جایگزین میشود، که علت آن هم به تفوق و غلبه یک جناح خاص فرهنگی – سیاسی در یک بازهی زمانی خاص است. وی در مقالهاش دربارهی فرهنگ سازمان نظامی فرانسه در میان دو جنگ جهانی، بیان کرد که علت تغییرفرهنگ استراتژیک سازمان نظامی فرانسه غلبهی جناح چپ در این کشور است (کایر،۱۳۹۰: ۳۴۲-۳۵۰) . بلومفیلد نیز علت تغییر در فرهنگ ملی استراتژیک ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی و دوران جنگ سرد را غلبهی خرده فرهنگهای رقیبی میداند که بتدریج وارد عرصهی سیاسی و تصمیمگیری در ردهی بالای حکومتی شدند، بگونهای که آنها اندیشه قدرت صنعتی را جایگزین قدرت نظامی کردند. (( Bloomfield,2012: 445
چهارم: برخی از محققان عناصر تشکیل دهندهی فرهنگاستراتژیک را به دو دستهی عنصر مانا و عناصر پویا تقسیمبندی میکنند. هالت عناصر مانا را عبارت از تاریخ و جغرافیا و روایتهای دستهجمعی میداند که شکل هویت عمومی بخودگرفته و خطوط اصلی هدفگذاری استراتژیکی را برای هر کشوری تعیین مینمایند. در مورد عوامل پویا وی به شوکهای خارجی که مبتنی بر اقدامات مؤثر بر امنیت کشور از سوی همسایگان و یا رقبای بین المللی است، اشاره دارد (Howlett 2006 : 3-5) در این زمینه فریدمن از مفهوم « معمای فرهنگ استراتژیک» (strategic culture dilemmas) سخن گفته ؛ متغیرهایی که باعث تغییر و تحول در فرهنگ استراتژیک می شوند مانند آزمایش موشکی- هستهای کرهشمالی که پیامدهای استرتژیکی برای ژاپن ببار میآورد. (Freedman, 2006 : 22-23 ) . دافلید به شوکهای داخلی ناشی از انقلابها و کودتاها توجه دارد که با به چالش کشیدن اعتقادات و باورها باعث تغییر در فرهنگاستراتژیک کشورها میشوند. به زعم وی حوادث مزبور باعث غلبهی ناگهانی یک گروه شده و میتواند فرهنگ استراتژیک را بکلی متحول نماید بحث انقلاب ایران و سپس آمریکا ستیزی بعد از آن یکی از مثال های بارز این وضعیت هستند.( Duffield ,op.cit : 26) برخی به سراغ مقولههایی روایتی نیز رفتهاند. از جمله فریدمن معتقد است که روایتnarratives) ) عبارت است از نوعی استراتژی که به طور عمدی به وسیلهی ایده ها و افکار شکلگرفته و میتوانند خوب، بد، برنده و بازنده را تعیین نمایند. (Freedman . 2006 . 22 -23 ) با توجه به کاروِیژه روایتها مشخص است که تغییر در این شالودهی اندیشگانی باعث تغییر در هدفگذاریها، دوست و دشمن و در نهایت تغییر در فرهنگ استراتژیک میشود. در این ارتباط افرادی چون آنا دیرینوا به وجود برخی ابهام اشاره داشته اند ؛ از جمله اینکه اگر انقلابها به عنوان حرکات بنیان برافکن دولتی محسوب میشوند، پس مجوز شروع این اعتراضات از کجا ناشی میشود. مگر نه اینکه براساس فرهنگ استراتژیک اعمالی که بقای دولتی را هدف قرار میدهد ممنوع است، پس چگونه این تحرکات جان میگیرند و باعث سقوط دولت ها میشوند (Deerinova , 2013,op.cit. )
پنجم : به نظر این محققان میان فرهنگ استراتژیک و رهبران یک رابطه دیالیکتیکی برقرار است. بر این اساس همانگونه که رهبران از تاریخ، استعارات، فرایندهای جامعهپذیری و … در مورد رفتارهای استراتژیک تأثیر میپذیرند، به همان میزان به واسطهی عمل و گاه ابتکارات فردی بر این فرهنگ استراتژیک میافزایند که ممکن است درآینده به عنوان یکی از «روایتهای استراتژیک» مورد ارجاع قرار بگیرند. (Holland ,1985: 485-537) همچنین اسکمپریز معتقد است نخبگان به اطلاعات تازه دسترسی دارند و توده ها از چنین امتیازی بیبهرهاند؛ لذا توده ها نمیتوانند تصویری روشن و آگاهانه از صحنهی بین المللی داشته باشند. براین اساس اینان میتوانند به اعمال بیبدیلی بدون آنکه به درگیری در سطح ملی منجر شود، دست یازند. (Skemperis . op.cit. 8-9)
ششم : نگاه انباشتی نسبت به تغییر فرهنگ استراتژیک . از این زاویه تمام مقاطع تاریخی یک کشور دارای ارزش یکسانی برای ارجاع هستند. تجربیات اولیه ،اسطورهها و روایتها بعنوان شالودهبنای فرهنگ استراتژیکاند اما حوادث معاصر نیز بصورت لایه لایه بر این شالوده رسوب کرده و برمفاهیم فرهنگ استراتژیک میافزایند. جانستون اعتقاد داشت که یکسری مفروضات اساسی وجود دارد که بعنوان کانون فرهنگ استراتژیک قلمداد میشود و سایر مفروضات که لزوما معاصر هم نیستند در لایه های بعدی قرار میگیرند.یا آنگونه که هری اکشتاین میگوید تجربه های معاصر بر دروس گذشته رسوب میکند و هر روز یک امر متکاملتری را به ما عرضه مینماید. (Johnston 1995: 56-58 ) هابرماس و والرشتاین اعتقاد دارند که فرهنگ استراتژیک به صورت تدریجی تکامل مییابد.آن ها استدلال میکنند که اگر حافظهی تاریخی و نهادهای چندجانبهی سیاسی به فرهنگ استراتژیک شکل میدهند، پس منطقی است که سیاستهای امنیتی در طول زمان تکامل یابند (Lantise,2006 : 26)
هفتم: بر اساس دیدگاه رواشناختی و جامعه شناسانه به امکان تحول در فرهنگ استراتژیک ، هر گاه میان اصول فرهنگ استراتژیک با نوع نظامسیاسی و یا جهان واقع تعارضی بروز کند، در نهایت این فرهنگ استراتژیک است که متحمل جرح و تعدیل می شود. (Ibid)
هشتم: فرهنگ ستراتژیک را امری موهوم است که البته با اقبال عمومی مواجه شده . در واقع، این فرهنگ ابزاری دردست رهبران برای توجیه اعمالشان است و بنابه صلاحدید نخبگان امکان تحولش وجود دارد. (Deerinova , 2013,op.cit. )
حافظان فرهنگ استراتژیک (Keeper Of Strategic Culture ):
در میان مجموعه مفاهیمی که در ارتباط با فرهنگ استراتژیک بیان شده ، دو مفهوم حاملان یا انتقال دهندگان و حافظان یا حمایت کنندگان این نوع فرهنگ نیز به چشم میخورد. گروه اول از نظر افرادی چون جانستون کسانیاند که فرهنگ از نسل قبل به آنها منتقل شده و آنان نیز در مرحلهی بعد به عنوان منتقل کنندگان این فرهنگ عمل کرده و آن را به نسل بعدی انتقال میدهند. برخلاف طیف یاد شده که مورد توافق اندیشمندان قرار دارند، درمورد گروه دوم و ویژگیهای آنان خاصه از بعد کیفیت انتقال فرهنگ استراتژیک هیچ اجماعی در میان اندیشمندان وجود ندارد. (Mahnken,2006:4) برخی فرهنگ استراتژیک را بعنوان یک دارایی دستهجمعی، زیرمجموعه فرهنگ سیاسی آن جامعه تلقی و حافظان فرهنگ استراتژیک را عموم مردم میدانند.( Duffield, op.cit,: 23) در همین مورد بیان شده که فرهنگ سیاسی یک سیستم هنجاری اجتماعی است، که محصول تأثیرات اجتماعی چون قوانین و همچنین اولویتهای روانشناختی است. اما این محصول نهائی را نمیتوان به افراد تقلیل داد. (Wilson , 2000:12) گروهی دیگر با توجه به اهمیت فرهنگ استراتژیک در فرایند تصمیم سازی، وظیفه حمل و انتقال فرهنگاستراتژیک را به افراد خاص( نخبه) و به خصوص رهبران محول مینمایند؛ که در فرایند تصمیمگیری دارای نقش فعال و تعیینکنندهای هستند. (Strode , 1981:5) و (Ranger , 1981:74)و (Lantis , 2006:25) هالت در وجود رابطه دیالیکتیکی میان رهبران و فرهنگ استراتژیک، بر این باورست که رهبران از توانائی لازم برای تقویت فرهنگ استراتژیک یا جرح و تعدیلش برخوردارند. (Howelet 2006:9-11 , 16). از نظرکوبچان نیز عامهی مردم از درک واقعیات و انطباق آنها با شرایط و یافتن راهحل و … عاجز هستند؛ نخبگان به خاطر قرارگرفتن در معرض اطلاعات، توانائی درک و تجزیه و تحلیل واقعیات را دارا بوده واقعیات را به صورت قابل فهم و با کمک تعابیر مورد نیاز فرهنگ استراتژیک به مردم منتقل میکنند. به همین منوال عامه مردم به آنها اعتماد میکنند. (Legro, op, cit . :20) فریدمن نیز رویکرد نخبهگرای خود را در قالب این عبارت عرضه داشته که : روایت غالب در یک جامعه امنیتی توسط نخبگان به اشتراک گذاشته شده است. (Freedman . 2006 :22 -23 ) گروه سوم کسانیاند که حافظان فرهنگ استراتژیک را نهادهای مدنی و سیاسی میدانند. به اعتقاد آنان نخبگان سیاسی درگیر موازنهی قدرت در فضای بین المللی نمیشوند و مطامع منفعت طلبانهای ندارند و در مواقع بحرانی این نخبگان سیاسی هستند که اقدام به تصمیمسازی راهبردی مینمایند. آراء جک اسنایدر و بری پوزن موید این نظریه است. اما الیزابت کایر معتقد است که نخبگان غیرنظامی نیز به خاطر درگیر شدن در مناسبات داخلی قدرت، در نهایت منفعت شخصی و یا گروهی را دنبال میکنند، که گاه ممکن است در تعارض با فرهنگ استراتژیک ملی باشد. از نظر کایر در نظامهای دموکراتیک بواسطه فرایند تصمیمگیری قابلیت نهادهای سیاسی و مدنی در کاربست مفاهیم فرهنگ استراتژیک بیشتر از سایر نهادها است. (کایر، ۱۳۹۰: ۳۰۶) . جان دافیلد نیز اظهار میکند از آنجائیکه منابع نهادی در ارگانهای دولتی مسئول تدوین سیاستخارجی است؛ پس بیشتر از سایرین از الزمات و محدودیتهای فرهنگ استراتژیک آگاهی داشته و در عین حال، به واسطه آشنائی با خطوط اصلی و نیز ابتکارات فنی و شخصی ، حاملان فرهنگ استراتژیک شناخته میشوند. (Duffield ,op.cit p 29) اما نکتهی مهم در این است که سازمانها و نهادها و احزاب بیشتر از نقش قوامبخش فرهنگ استراتژیک برخوردارند (عبداله خانی، ۱۳۸۶ :۱۱۱) در نهایت باید از آنانی گفت که برای نهادهای نظامی بیشترین ارتباط با فرهنگ استراتژیک را قائلند؛ از آن جهت که در صحنهی عملیات جنگی، مسئول تعریف اهداف جنگی، میزان پیشبرد اهداف و عملیات و تعیین ابزار و روش های حصول اهداف هستند. استرود براساس مطالعهای که درباره فرهنگ استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی انجام داد؛ معتقد است سازمان نظامی به خاطر نوع فرهنگ سازمانیاش که تمایل زیادی به انزوا و نظم دارند، کمترین تأثیر را از جامعه مدنی می گیرند و بیشترین تأثیر را بر فرایندهای تصمیمگیری امنیتی میگذارند. (Strode , 1981:16-14)
فرهنگ استراتژیک از منظر دیوید جونز (David Jones)
دیوید جونز از نظریهپردازان فرهنگ استراتژیک است که برای اولین نوبت دیدگاهش را در سال ۱۹۹۰ دربارهی فرهنگ استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی به رشته تحریر درآورد. .(Jones ,1990 ) وی در نوشتارش خواستار دو هدف بود: ابتدا روشنساختن علل تصمیمات استراتژیک شوروی در حیطهی سلاحهای هستهای و سپس یافتن قواعدی که دو ابرقدرت را از جنگ هستهای باز میداشت. وی عوامل مؤثر بر فرهنگ استراتژیک شوروی را در سه سطح تحلیل تقسیم کرد؛ سطوحی که به زعم وی بعنوان درون داده ها (ورودیها) در فرهنگ استراتژیک هر دولتی وجود دارد : الف) سطح کلان محیطی که در برگیرندهی جغرافیا ، ویژگیهای قومی – فرهنگی و تاریخی است؛ ب) سطح اجتماع که در بر گیرنده ی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه است. ت) سطح خرد که در برگیرندهی نهادهای نظامی و ویژگیهای روابط میان شهروندان و نظامیان است.(Jones,1990:35) در ادامه توضیحاتی در رابطه با هر یک از سطوح یاد شده ارائه خواهد شد:
الف) سطح کلان :
- متغیر جغرافیا: درون دادههایی که در این سطح مورد بحث قرار میگیرد، ویژگیهای محیطهای جغرافیایی است؛ که با وجود ابتکارات تکنولوژیک همچنان سبب شکلگیری اندیشه ها و گرایشهای فرهنگ استراتژیک میشوند.(Smith,2012:46) در این سطح تحلیل عوامل مختلفی مورد بررسی قرارگرفته و تأثیر این عوامل مادی – عینی را بر رفتارخارجی کشورها مورد سنجش قرار میگیرد .بر این مبنا، مسائلی که مورد مطالعه قرار می گیرد عبارت است از :
– آیا این کشور محصور در خشکی است یا به دریاهای آزاد راه دارد؟ پاسخ به این سوال به کشورها اجازه داشتن استراتژی خشکی و یا دریایی – خشکی را میدهد.
– آیا کشور در یک سرزمین مسطح و بی هیچ مانع طبیعی واقع است یا محصور در کوهستانها و یا درورای اقیانوسها است؟ توجه داشته باشیم که این عامل بسیار تأثیرگذار است ، چنانچه برخی علت ساخت دیوار چین را ترس از دشمنان خشن و نگرانی از سهل الوصول بودن کشورشان میدانستند.
– کشور از لحاظ سیاسی در چه شرایط جغرافیایی قرار دارد؟ آیا همچون اسرائیل در یک محیط متخاصم (تنش آلود) قراردارد و یا در محیطی با تجانس فرهنگی – قومی با سایر کشورها است ؛مانند کشورهای اتحادیه اروپا ؟
- روابط خارجی تاریخی با همسایگانش چه کیفیتی داشته است؟ آیا مانند هندوستان و پاکستان در یک حالت رقابتی به سر میبرند؟
– همسایگانش از بعد کیفیت قدرت از چه وضعیتی برخوردارند؟ آیا در همسایگی با یک ابرقدرت هستند مانند کانادا و مکزیک در همسایگی ایالاتمتحده و یا اینکه در کنار کشورهایی قرار دارد که به لحاظ رتبهبندی قدرت در یک ردیف قرار میگیرند؟
– کشور در چه منطقهای از جهان واقع است؟ در نقاط مهم سوقالجیشی است یا نه؟ آیا در حوزه های کانونی یا شاهراه سیاست بینالملل قرار دارند یا در منطقهای به نسبت دور از کانون ارتباطات جهانی واقع است ؟
- دارائیهای طبیعی یک کشور در قالب منابع طبیعی نیز از عواملی به شمار می رود که در فرهنگ استراتژیک مؤثر است. میزان دارائیهای کشورها از این منظر در تعیین عوامل تهدیدآفرین کشورها مهم هستند مانند: انرژی فسیلی .
ناگفته نماند که دستهی دیگر عوامل مورد مطالعه در زمینهی جغرافیا به اقلیم کشور برمیگردد؛ البته شاید توجه به این موضوع ما را بسیار به یاد اندیشه های منتسکیو و نقطه نظراتش نسبت به روحیات مردم باتوجه به مدل آب و هوایی بیندازد.

 

    • ویژگیهای قومی – فرهنگی و تاریخی:

 

در این سطح نیز محقق به عواملی تقریبا مانایی توجه میکند تا بتواند در نهایت وزن و میزان تأثیرگذاری این متغیرها را بر فرهنگ استراتژیک ارزیابی نماید:
– مردم به مثابه یک هویت یکپارچه چه برداشتی را از خوشان دارند؟ آیا خود را مانند مردم آمریکا ملت برگزیدهی خدا میدانند و یا مانند مردم آلمان زمان نازی خود را آقای دنیا میدانند؟

نظر دهید »
مطالب در رابطه با جایگاه حسن نیت در تفسیر قرارداد های بین المللی- فایل ۲
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

گفتار دوم: تفکیک حسن نیت از مفاهیم مشابه ۳۲
بند اول: حسن نیت و سوء استفاده از حق ۳۳
بند دوم: حسن نیت وانصاف ۳۵
فصل دوم: تبیین مفهومی، شیوه،ابزارها و منابع تفسیر قراردادهای بین المللی ۳۸
مبحث اول : مفهوم، شیوه،ابزارها و منابع تفسیر قراردادهای بین المللی ۳۹
گفتار اول: مفاهیم ۴۰
بند اول: مفهوم لغوی تفسیر ۴۰
بند دوم: مفهوم حقوقی تفسیر ۴۱
بند سوم: اقسام تفسیر در قرارداد ۴۲
گفتار دوم: شیوه های تفسیر در قراردادها ۴۳
بند اول: مفاد قرارداد روشن است ۴۵
بند دوم: مفاد قرارداد مبهم است ۴۶
بند سوم: قرارداد ناقص است ۴۷
گفتار سوم: منابع و ابزارهای تفسیر در قراردادهای بین المللی ۴۷
بند اول: قرارداد ومتن آن ۴۸
بند دوم: مذاکرات مقدماتی طرفین ۴۹
بندسوم : اعمال و رفتار طرفین بعد از انعقاد قرارداد ۵۰
بند چهارم: رویه معمول به میان طرفین ۵۱
مبحث دوم: اصول حاکم بر تفسیر در قراردادهای بین المللی ۵۱
گفتار اول: اصل تفسیر براساس معیارهای نوعی و جنبه های خارجی ۵۱
گفتار دوم: اصل تفسیر براساس قصد واقعی و درونی متعاقدین ۵۲
گفتار سوم: اصل تفسیر براساس حسن نیت ۵۳
گفتار چهارم: اصل تفسیر با توجه به کل مفاد قرارداد ۵۵
فصل سوم: مبانی و اوصاف، نقش و معیار تشخیص حسن نیت در قراردداهای بین المللی ۵۷
مبحث اول: مبانی و اوصاف حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۵۸
گفتار اول:مبانی حسن نیت ۵۸
بند اول: وجود صداقت و عدم سوء استفاده از حق ۵۸
بند دوم: عدالت و انصاف و عرف ۶۱
بند سوم: شرط ضمنی ۶۳
بند چهارم: نظم در قراردادها ۶۴
گفتار دوم: اوصاف تکلیف حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۶۵
بند اول: حسن نیت به عنوان یک اصل ۶۵
بند دوم: حسن نیت به عنوان یک قاعده اخلاقی ۷۱
مبحث دوم: نقش و معیار حسن نیت در قراردادهای بین المللی اخلاقی ۷۲
گفتار اول: نقش حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۷۲
بند اول: نقش محدوده ۷۲
فصل چهارم: قلمرو حسن نیت قبل و حین انعقاد قراردادهای بین المللی ۷۴
مبحث اول: حسن نیت در مرحله پیش ازانعقاد در قراردادهای بین المللی ۷۵
گفتار اول: اصل آزادی مذاکره ۷۶
بند اول: اصل آزادی مذاکره در حقوق کامن لو ۷۷
بند دوم:حسن نیت و تفسیر در مرحله پیش قراردادی ۷۸
گفتار دوم: حسن نیت و کنترل اصل آزادی مذاکره ۷۹
گفتار سوم: ضمانت اجراهای قبل انعقاد ۸۱
مبحث دوم: قلمرو حسن نیت در مرحله انعقاد قراردادهای بین المللی ۸۳
گفتار اول: تعهد به مذاکره به نحو جدی ۸۳
بند اول: مذاکرات برای کسب اطلاعات ۸۴
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بند دوم: آزادی مذاکره و حق خاتمه دادن مذاکرات ۸۵
بند سوم: اصل آزادی خروج از فرایند انعقاد قرارداد ۸۵

نظر دهید »
پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :بررسی تاثیر مدیریت زمان و نقش مهندسی ترافیک در ارزیابی موثر ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

■ وضعیت اشتغال در صنایع مربوط به حمل ونقل:
حمل ونقل رشته ها و مشاغل متنوع زیادی را در برگرفته و از این جهت یکی از زمینه های گسترده اشتغال به شمار می رود تاجایی که در برخی از کشوهای پیشرفته صنعتی، از هر هفت نفرشاغل یک نفر دارای شغلی در ارتباط حمل ونقل می باشد.
رشته های مختلفی مانند رشته های مهندسی، برنامه ریزی، اقتصاد، مدیریت، علوم اجتماعی و… .به منظور طراحی، ساخت، بهره برداری و تعمیر و نگهداری سیستم های گسترده حمل ونقل، مورد نیاز می باشند.
در بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی، طراحی و ساخت وسایل نقلیه اکنون به صورت یک صنعت اصلی در حال توسعه درآمده است و از جمله موارد اشتغال زا در رابطه با حمل ونقل می باشد که به رشته های متعدد دیگری مانند مهندسی مکانیک، مهندسی برق و….هم نیازمند است.
در سایر قسمت های جامعه مانند قسمت های خدماتی، قسمت های مطالعاتی و تحقیقاتی، اقتصاد و اجتماع، محیط زیست و…نیزمشاغلی که مستقیم یا غیرمستقیم با حمل ونقل در ارتباطند، وجود دارند ولی به طور اخص مهندسان رشته حمل ونقل در سازمان های مسئولان طراحی، ساخت، راه اندازی و بهره برداری، تعمیرونگهداری سیستمهای حمل ونقل ویا شرکتهای مشاوره ای مربوطه مشغول کار می باشند. تخصصهای مختلف رشته حمل ونقل شامل طراحی، برنامه ریزی، ساخت، مدیریت و بهره برداری و تعمیر ونگهداری می باشند که هریک در پیکره اصلی حمل ونقل جایگاه خاص خود را دارند.
برنامه ریزی در حمل ونقل با انتخاب پروژه برای طراحی و ساخت یا تعریف مسئله آغاز شده و با جمع آوری آمار، تجزیه و تحلیل آمارجمع آوری شده، فرایند پیش بینی ترافیک، تخمین تاثیرات تسهیلات حمل ونقل برمحیط زیست و کاربری اراضی، تعیین هزینه ها واستفاده های پروژه مذکور و درنهایت ارزیابی و ارائه راه حل های گوناگون ادامه می یابد.
پایان نامه
طراحی و ساخت درحمل ونقل ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگردارند. طراحی مشخصات عمومی و کلی سیستم حمل ونقل، کارایی آن، انطباق آن باقوانین و استانداردهای موجود را دنبال می نماید.
به طور کلی طراحی مهندسی، طراحی روسازی، مسایل مربوط به زهکشی و مطابقت هر یک از مقادیر حاصل از طراحی با استانداردهای مربوطه، درمورد طراحی یک جاده وجود دارند.
ساخت نیز کلیه زمینه های مربوط به فرایند ساخت از آماده سازی و تسطیع تاریختن لایه های مختلف روسازی و در نهایت آماده شدن مسیر نهایی برای عبور ترافیک را شامل می گردد.
کلیه مسائل مورد بحث درمدیریت و بهره برداری از سیستم حمل ونقل پس از ساخت و آغاز بهره برداری در قلمرو مهندسی ترافیک قرار می گیرند. مدیرت پارکینگ، آنالیز تصادفات، بکارگیری علائم ترافیک و خط کشی معابر، بررسی عملکرد تقاطعهای دارای چراغ راهنمایی و بدون چراغ راهنمایی، کنترل سرعت و سایل نقلیه، تامین روشنایی معابر از جمله مسایل موجود در این زمینه می باشد.
تعمیر و نگهداری نیز در برگیرنده فعالیت ها و اقداماتی در جهت نگهداری سیستم حمل ونقل در کیفیت مناسب برای ارائه خدمت ( سرویس دهی) می باشد. ارتباط تخصصهای مختلف حمل ونقل رامی توان به صورت زیر نشان داد:

شکل ۲-۲- ارتباط بخش های مختلف حمل ونقل با یکدیگر
■ سیستم های حمل و نقل :
سیستم های حمل و نقل را میتوان از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار داد. در این قسمت، این سیستم ها را از چند دیدگاه کلی و اساسی بررسی می نماییم.
◄ سیستم های حمل و نقل و اجزای تشکیل دهنده آنها :
یک سیستم حمل و نقل را میتوان بر اساس اجزاء تشکیل دهنده آن را تعریف نمود. از این دیدگاه، یک سیستم حمل و نقل شامل قسمت های تسهیلات ثابت، نهادهای شناور و سیستم های کنترلی خواهد بود.در یک سیستم حمل و نقل، انسان ها یا کالاها در زمان معینی فاصله جغرافیایی مشخصی را طی می کنند و ضمن این جابجایی از نقطه ای به نقطه دیگر انتقال می یابند.
• تسهیلات
تسهیلات ثابت، اجزاء فیزیکی و ثابت یک سیستم حمل ونقل می باشند که به صورت شبکه ای ازکمان ها و گره ها نمایش داده می شوند. (هرکمان نمایانگر قسمتی از مسیر راه، راه آهن و یا خطوط لوله می باشد و هر گره نمایانگر تقاطع همسطح یا غیره همسطح، پایانه، بندرو یا فرودگاه می باشد.) طراحی تسهیلات ثابت به طور سنتی در قلمرو فعالیت های رشته مهندسی عمران که شامل گرایش های مهندسی خاک و پی، طراحی سازه ها، طراحی سیستمهای زهکشی و طراحی هندسی راه ها می باشد، قرار دارد. که البته این نوع طراحی ها با نسبت های فیزیک یا اجزاء تسهیلات ثابت در ارتباط می باشند.اگر چه که ارتباط قسمت طراحی هندسی با سایر قسمت های طراحی متفاوت می باشد.( به عنوان مثال، طراحی سازه ها با کارایی و مقاومت سازه های مختلف در برابر تاثیر نیروها و بارهای وارده سروکار دارد.)
• نهادهای شناور و تکنولوژی
نهادهای شناور، واحدهایی هستند که تسهیلات ثابت را طی می کنند( می پیمایند)، این نهادها شامل وسایل نقلیه، کانتینرها، وسایل نقلیه مربوط به راه آهن و موارد دیگری از این قبیل می باشند.( به عنوان مثال در یک بزرگراه، خود بزرگراه جزیی از تسهیلات ثابت بوده و کلیه انواع مختلف وسایل نقلیه کوچک و بزرگی که از آن عبور می کنند، نهادهای شناور به شمار می روند.)
به منظور سهولت در امر طراحی هندسی، انستیتو بزرگراهای ایالتی و حمل ونقل امریکا، آشتو یکسری از وسایل نقلیه طراحی را که هریک نماینده گروه خاصی از وسایل نقلیه می باشند، به این امراختصاص داده است. درمباحث حمل ونقلی، نهادهای شناور فقط از نظر خصوصیات نوعی آنها از قبیل اندازه، وزن، و قابلیت های افزایش یا کاهش شتاب مورد بررسی قرار می گیرند و طراحیهای تکنولوژی های خاص این نهادها معمولا به وسیله مهندسین مکانیک و برق صورت می گیرد.بنابراین حرکت وسایل نقلیه و معادلات مربوط به جریان وسایل نقلیه به صورت روابط کلی بین متغییرهای نوعی مذکور بیان می گردد که ضمنا برای محاسبات و طراحی تکنولوژی های بسیاری از وسایل نقلیه نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
• سیستم کنترلی
سیستم کنترلی شامل دو قسمت کنترل وسیله نقلیه ای وکنترل جریان می باشد. منظور از کنترل وسیله نقلیه ای، روش تکنولوژیکی است که وسایل نقلیه را در تسهیلات ثابت هدایت می نماید.و چنین کنترلی می تواند به صورت دستی یا اتوماتیک اعمال گردد. در طراحی هندسی تسهیلات ثابت بایدعلاوه بر مشخصات وسایل نقلیه، مشخصات سیستم کنترلی وسیله نقلیه نیز مورد توجه قرار گیرد.(به عنوان مثال درمورد توقف وسایل نقلیه، هم خصوصیات راننده و فاکتورهای جسمی و حسی انسان و هم مشخصات وسیله نقلیه مورد استفاده می تواند روی زمان توقف تاثیرگذار باشد.)
سیستم کنترل جریان دربرگیرنده روشهایی است که با بهره گرفتن از آنها زنجیره ای از وسایل نقلیه به صورت یکنواخت و کارایی مناسب و همچنین با حداقل برخورد حرکت نمایند.این سیستم کنترلی دربرگیرنده انواع روش های کنترلی مانند علامت گذاری افقی و نصب علائم عمودی، سیستم های سیگنالی، ارائه و اجرای قوانین هماهنگ و متناسب برای بهره برداری از سیستم های مذکور می باشند.
◄ دسته بندی سیستم های حمل و نقل و زیر سیستم های اصلی حمل و نقل (طرق اصلی حمل ونقل)
سیستم های حمل ونقل را می توان از جهات متعددی دسته بندی نمود.برای مثال می توان آنها را براساس نوع تکنولوژی به کار گرفته شده، عملکرد سیستم مورد استفاده، سرویس هایی که ارائه می دهند و یا براساس نوع مالکیت و یامسئولیت اجراء و راه اندازی و… دسته بندی نمود.هریک از دسته بندی های مذکور، سیستمهای حمل نقل رااز جنبه های گوناگونی مورد بررسی قرار می دهند که اعمال نمودن چنین تمایزهایی در ارزیابی ها و تصمیم گیری های مختلف مربوط به حمل ونقل مفید خواهند بود.
سیستمهای حمل ونقل براساس تسهیلاتی که برای اجزاء جریان فراهم می نمایند و اجزاء جریان به آنها تکیه می کنند، به چهار زیر سیستم اصلی تقسیم می شوند که به طور متداول به این زیر سیستم ها طرق یا مدلهای حمل و نقل نیز گفته می شود. اما لازم بذکر است که این واژه در برخی از موارد و در بعضی از کتب به منظور تمایز ظریفتر و دقیقتر بین معانی سفر و روش های مختلف مسافرت به کار رفته است. به عنوان مثال، گاهی اوقات رانندگی به تنهایی و سفر به صورت هم پیمایی، طرق و مدلهای مختلفی از حمل ونقل درنظر گرفته شده اند.
• حمل و نقل زمینی
زیر سیستم حمل ونقل زمینی، خود به دوگروه جاده ای و ریلی یا راه آهن تقسیم می گردد. این تقسیم بندی زیر گروهی به دلیل وجود تفاوت های اساسی در تکنولوژی های مورد استفاده آنهاست، عملا و در واقع این دو زیر گروه دارای شبکه های جداگانه ای می باشند.
به طور کلی در زیرگروه جاده ای، راه ها دارای دو خاصیت عمده اصلی می باشند که یکی ایجاد دسترسی به نقاط وکاربریهای اطراف آنها و دیگری تامین حرکت برای وسایل نقلیه عبوری می باشد. برای آنکه حرکت وسایل نقلیه با سرعت بیشتری انجام گیرد، لازم است که از توقف های پی در پی در سیستم به منظور مسافرگیری، بارگیری و تخلیه بار کاسته شود.بنابراین و به طور خلاصه خاصیت حرکت و دسترسی درخلاف جهت یکدیگر عمل می نمایند و بهبود یکی، موجب افت کیفت در دیگری می گردد.راه ها معمولا براساس عملکرد و سرویس دهی خود، در استانداردهای کشورهای مختلف به چندین گروه مختلف تقسیم می شوند. درواقع چنین تقسیم بندی موجب توسعه سیستماتیک راه ها و ایجاد تعادل بین ظرفیت شبکه، سرعت، ایمنی، راحتی رانندگان و تاثیرات محیط زیستی می شود.
به طور معمول در اکثراستانداردها و آیین نامه ها، معابربا توجه به موقعیت مکانی شان به دو گروه شهری و بین شهری ( و یا روستایی) تقسیم می گردند.راه های شهری شامل معابری است که درمناطق شهری واقع می باشند و گروه راه های بین شهری در برگیرنده جاده هایی است کهدر خارج ازمناطق شهری قرار گرفته اند. طبقه بندی راه های بین شهری در برخی از استانداردها به صورت شکل زیراست:

شکل ۲-۳- تقسیم بندی راه های بین شهری
لازم به ذکر است که در راه های شریانی اصلی، حرکت در بالاترین سطح خود و دسترسی در پایین ترین حد خود می باشد و رفته رفته این موارد در راه های دیگر تغییر کرده تا اینکه در راه های محلی، دسترسی در بالاترین حد و حرکت در پایین ترین سطح ممکن می باشد.
• حمل و نقل هوایی
این زیر سیستم نیز خود به دوگروه محلی یا داخلی و بین المللی تقسیم می گردد.به هر حال در سیستم حمل ونقل هوایی از هواپیماها استفاده می شود و این هواپیماها نیز توسط وسایل ثابت وگردان مورد پشتیبانی قرار می گیرند.حمل ونقل مسافرین، بارو کالاها و محموله های پستی جزیی از فعالیت های حمل و نقل هوایی به شمار می رود.جزء ساختمانی اصلی این زیر سیستم، فرودگاه ها در کلاس های مختلف می باشند و به همین علت در سیستم حمل ونقل هوایی تقسیم بندی مهم دیگری نیز وجود دارد که به دسته بندی فرودگاه ها می پردازد و به طور کلی فرودگاه ها را به چهار دسته فرودگاه برای سرویسهای اصلی بازرگانی، فرودگاه برای سرویس های بازرگانی، فرودگاه ها پشتیبانی و فرودگاه برای هوانوردی عمومی تقسیم می نماید.در شبکه حمل ونقل هوایی فرودگاه های همان گره های شبکه می باشند.
• حمل ونقل آبی
زیر سیستم حمل ونقل آبی شامل زیرگروه های داخل خشکی، بندری و اقیانوسی می باشند.زیرگروه داخلی خشکی از رودخانه ها، دریاچه ها و کانالهای مصنوعی استفاده می نماید و اجزاء جریان در آن به صورت پشتیبانی شده ازسکو (مثل قایق) می باشند.اجزاء جریان در زیر گروه های بندری و اقیانوسی، کشتی هایی با وزن ها و اندازه های مختلف می باشند و به طور کلی برای جابه جایی کالاها مورد استفاده قرار می گیرند. خطوط دریایی، اگرچه قابل رویت به وسیله چشم نمی باشند ولی تسهیلات بندری را به هم متصل نموده و به وسیله قراردادهای بین المللی تثبیت گردیده اند.
•حمل ونقل از طریق خط لوله
دسته بندی و تعیین گروه های این زیرسیستم معمولا با توجه به محصولی که ازاین طریق حمل می گردد، صورت می پذیرد(مثلا نفت و گاز). به طور کلی زیر سیستم خطوط لوله ای نسبت به زر سیتم های قبلی دارای تفاوت اساسی می باشد.این تفاوت به دلیل آن است که این زیر سیستم فقط برای حمل ونقل کالا مناسب بوده و وسیله نقلیه ای را نیز بکار نمی گیرد.نهاد شناور در این زیر سیستم همان ماده ای است که در داخل لوله حرکت نموده و حمل می گردد.
علاوه بردسته بندی فوق، سیستمهای حمل ونقل همچنین برساس سرویس های عمومی و خصوصی نیز تقسیم می شوند.این واژه ها به دلیل دسترسی عموم ویا پخش خصوصی بکار رفته است و مالکیت مورد نظر نمی باشد.سیستم های حمل ونقل عمومی به زیرگروه های حمل کننده های قراردادی و حمل کننده های عمومی تقسیم می شوند. حل کننده های قراردادی براساس قراردادهای فردی سرویس خود را در اختیار عموم قرار می دهند.حمل کننده های عمومی معمولا سرویس زمان بندی شده ای را ارائه می دهند و برای پرداخت کنندگان کرایه سرویس دهی می نمایند. تاکسی ها، وسایل نقلیه کرایه و سرویس های فردی دیگر مربوط به گروه حمل کننده های قراردادی بوده و واژه حمل ونقل انبوه معمولا به حمل کننده های عمومی مسافر اتلاق می گردد.
◄ سیستم های حمل ونقل شهری :
سفرهایی که توسط شهروندان و مردم یک شهر انجام می گیرد، جابه جایی های اصلی در مناطق شهری را موجب می گردد.توزیع شهری یا درون شهری کالا عموما از طریق زیر سیستم جاده ای و توسط کامیون ها و انتها در ابعاد و اندازه گیری های گوناگون صورت می پذیرد.
حمل ونقل شهری از طریق آب فقط در چند شهر دنیا دیده شده است و حمل ونقل هوایی هم برای سفرهای شهری مناسب نمی باشد.با توجه به این مطالب، طرق سفرهای موجود برای حمل ونقل مسافرین در شهرها، طرق زمینی بوده که شامل حمل ونقل خصوصی (پیاده روی واستفاده از وسایل نقلیه موتوری شخصی)و سرویس های حمل ونقل عمومی که برخی از طریق معابر شهری(مانند اتوبوس ها ی شهری)و بعضی دیگر از طریق سیستم های ریلی شهری انجام می شود، می گردد.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 102
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

آخرین مطالب

  • ⛔ هشدار!  خسارت برای رعایت نکردن این موارد درباره آرایش
  • ✅ راهنمای جامع و کامل درباره میکاپ
  • ☑️ راهکارهای طلایی درباره آرایش
  • ☑️ تکنیک های اساسی درباره آرایش برای دختران
  • هشدار! نکته هایی که درباره آرایش دخترانه باید به آنها توجه کرد
  • " مقاله-پروژه و پایان نامه | گفتار سوم:تحلیلی از ماده ۱۰ قانون مدنی – 3 "
  • " فایل های دانشگاهی- طرح پژوهش – 9 "
  • " مقاله های علمی- دانشگاهی | قسمت 2 – 8 "
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – گفتار چهارم:اقسام تسلیم – 8 "
  • " مقاله های علمی- دانشگاهی – مبحث چهارم: تخلفات گمرکی – 8 "

مجله علمی و آموزشی نواندیش

 جذب پسران نوجوان
 خروج از رابطه مخرب
 اتصال گوگل آنالیتیکس
 سگ سنت برنارد کامل
 طراحی سایت درآمدزا
 درآمد از عکاسی استوک
 اشتباهات مشاوره آنلاین
 خطرات تدریس آنلاین زبان
 بیماریهای تنفسی سگ
 بازاریابی افیلیت درآمدزا
 مدت عاشق شدن دختران
 مشکلات گوارشی گربه
 انتخاب اسم مناسب سگ
 طراحی گرافیک برندها
 برندمنشن افزایش آگاهی
 معیارهای همسر ایده‌آل
 استراتژی قیمت‌گذاری
 طراحی گرافیک هوشمند
 محتوا صوتی روانشناسی
 طراحی گرافیک شرکتی
 بازاریابی محتوای درآمدزا
 نوشتن رپورتاژ پولساز
 بیان نیازهای عاطفی
 بازاریابی آفلاین موثر؟
 درآمد از طراحی هوشمند
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان