قابل ذکر است اشعار این دو شاعر با نگرش توصیفی_تحلیلی نقد و بررسی شد.
۸-۱٫ تعریف اصطلاحات:
*کلید واژه ها:
فریدون مشیری، رابیند رانات تاگور،رمانتیسم، ادبیات تطبیقی، نقد، نقد تطبیقی.
*رمانتیسم:
رمانتیسم به مکتبی اطلاق میِشود که در قرنِهای ۱۸ تا ۱۹ میلادی در اروپا رواج داشت. این مکتب به آزادی، شخصیت، هیجان و احساسات، کشف و شهود، گریز و سیاحت و سفرهای جفرافیایی در آثار خود بسیار اهمیت قاﺋل است.
*ادبیات تطبیقی:
این شاخه از نقد ادبی، به بررسی تلاقی ادبیات در زبانِهای مختلف و روابط پیچیده آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنر، یا مکاتب ادبی، جریانِهای فکری، موضوعِها و افراد … میِپردازد.
*نقد:
فعالیتی است مبتنی بر مطالعه هوشمندانه در آثار ادبی و هنری و توصیف و تحلیل و بیان مزایا و کاستیِها.
*نقد تطبیقی:
نقدی است که از موازنه و بررسی شانه به شانه، دو اثر ادبی در همه حوزهِِِها یا حوزهِِای خاص سخن میگوید. در این موازنه از تأثیر و تأثر دو هنرمند، شباهتِها و تفاوتِهای آنان با یکدیگر سخن میِرود.
۱-۹٫ قلمرو تحقیق:
قلمرو تحقیق در این پژوهش دوره زمانی معاصر در ایران و سیر رمانتیسم در این دوره است. و در هند، دوره ادبیات نو وسیر رمانتیسم در قرن نوزدهم و بیستم میِباشد. کتابِهای مهم و معتبر که برای این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت عبارتند از:
*دربارهِی زندگی و اشعار فریدون مشیری:
-شاکری یکتا، م.، ( ۱۳۸۷)، آسمانی تر از خورشید، تهران: نشر ثالث.
-دهباشی، ع .، (۱۳۷۸)، ( به نرمی باران “جشن نامهِِی مشیری")
*دربارهِی زندگی و اشعار ترجمه شدهِی تاگور:
-دهباشی، علی.، (۱۳۸۸ ) ، شناختنامهِی تاگور ، تهران: نشر نیکا .
*برای آشنایی با مکتب رمانتیسم وسیر آن در ایران و اروپا:
-سید حسینی، رضا .، ( ۱۳۸۵ )، مکتبِهای ادبی، چاپ چهاردهم ، تهران: مؤسسهِی انتشارات نگاه .
-جعفری جزی، مسعود.، (۱۳۷۸)، سیر رمانتیسم در اروپا ، تهران: نشر مرکز.
- جعفری جزی، مسعود.، (۱۳۸۶) ، سیر رمانتیسم در ایران، تهران: نشر مرکز.
*برای آگاهی از اوضاع سیاسی اجتماعی ایران و هند:
- آرین پور، یحیی، (۱۳۸۲)، از صبا تا نیما.
- لنگرودی،شمس(۱۳۷۷).تاریخ تحلیلی شعر نو، ج۳٫ چاپ اول. تهران: مرکز.
*برای نقد و ادبیات تطبیقی:
-زرین کوب، عبدالحسین.، (۱۳۶۹) ، نقد ادبی، چاپ چهارم، تهران: امیرکبیر.
-ندا ،طه.، (۱۳۸۳)، ادبیات تطبیقی، مترجم هادی نظری منظم، چاپ اول، تهران: نشر نی.
-عبدالسلام کفافی، محمد.، (۱۳۸۲) ادبیات تطبیقی، مترجم سید مرتضی شیرازی، چاپ اول، نشر آستان رضوی.
۱۰-۱ .پیشینه تحقیق:
پژوهش حاضر “نقد تطبیقی مکتب رمانتیسم در اشعار فریدون مشیری و تاگور” میِباشد. شایان ذکر است، که دربارهِی ادبیات و نقد تطبیقی کتابِها، مقالات و پژوهشِهایی انجام شده است. اما از آن جا که این شاخه از ادبیات در ایران، بحث جدیدی است، تاکنون بررسی علمی با این موضوع خاص صورت نگرفته است.
کتاب ها و مقالات ذیل برای کمک هرچه بیشتر و بهتر، جهت درک و یادگیری مورد استفاده و مطالعه واقع شد:
*کتاب ِها:
-شناختنامه ی تاگور، علی دهباشی (۱۳۸۸).
این کتاب حاوی مقالاتی است که پیرامون زندگی، افکار و اشعار تاگور نوشته شده است. بیشتر مقالهِها ترجمه شدهِاِند و ترجمهِی این مقالهِها در مجلِهِی بخارا نیز موجود میِباشد. این کتاب یکی از مراجع اصلی تحقیق پژوهشگر میِباشد. در این کتاب بعضی اشعار تاگور تحلیل و بررسی شده است. اما هیچ یک از اشعار با رویکرد مکتب رمانتیسم بررسی نشدهِاند.
-سیر رمانتیسم در ایران، مسعود جعفری جزی(۱۳۸۶).
در این کتاب سیر رمانتیسم از دوره مشروطه در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده به سیر و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از عصر مشروطه تا نیما پرداخته است. سپس به بررسی عوامل و زمینهِِهای مؤثر در پدید آمدن مکتب رمانتیسم در ایران پرداخته است.در این بررسی شاعران این مکتب را نیز معرفی کرده است. مشیری نیز از آن دسته شاعرانی است که در چند سطر معرفی شده است. در این پژوهش پژوهشگر به جایگاه مشیری در ایران و تحلیل اشعار او با رویکرد مکتب رمانتیسم پرداخته است.
*مقالات:
-خاکپور، م.، (۱۳۸)، رمانتیسم و مضامین آن در شعر فارسی، فصلنامه علمی: کاوش نامه، شماره: ۲۱ ، ۲۴۸-۲۲۸٫
-نصرت زادگان، ن.، (۱۳۸۷)، بررسی تطبیقی آثار صمد بهرنگی و شل سیلور ستاین، فصلنامه علمی –
پژوهشی، ادبیات تطبیقی، شماره: ۶ ، دانشگاه آزاد واحد جیرفت، صص:۲۲۴ – ۱۹۷
- نور احمر، ه.، ( ۱۳۷۶)، ادبیات هند، نشریه فرهنگ و هنر، شماره ۴۵،صص: ۱۲۹- ۱۲۵
در این مقاله نویسنده به سیر رمانتیسم در هند پرداخته است. تاگور نیز از جمله شاعرانی است که پیرو مکتب رمانتیسم بوده است.
*پایان نامهِها:
- صانعی، مهرنوش.، (۱۳۸۵)، نقد تطبیقی سهراب سپهری و جبران خلیل جبران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
- مدنی، نسرین.، (۱۳۸۴)، نقد تطبیقی آثار دو شاعر معاصر فروغ فرخزاد و غاده السمان عرب،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
۱۱-۱٫سازمان دهی پژوهش:
این پژوهش در قالب پنج فصل تدوین گردیده است:
-در فصل اول به بیان مسأله، اهداف تحقیق، پرسشِها و فرضیهِهای آن، روش و نوع پژوهش و پیشینهِی آن بیان میِشود.
-درفصل دوم، در مبحث مبانی نظری به رمانتیسم و ویژگیِهای آن و تفاوتش با مکتب کلاسیسیم بیان میِِشود. در مبحث تاریخی به سیر رمانتیسم در ادبیات اروپا، وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در قرن بیست و هند در قرن نوزدهم و بیستم، رمانتیسم در ایران و هند پرداخته میِشود.
-فصل سوم، شرح حال، معرفی و تحلیل اشعار فریدون مشیری و تاگور را در بر میِگیرد.
- وضعیت بدنی نامناسب (ناهنجار-بد)
۲.۵.۲. وضعیت بدنی ایده آل
از آنجاییکه نیروی جاذبه پیوسته به بدن وارد می شود، وضعیت بدنی ایده آل،
وضعیت بدنی است که در آن اجزا بدن بصورت عمودی در یک خط شده و خط ثقل از تمام
مفاصل عبور می کند. ساختار بدن طبیعی رسیدن به چنین وضعیت بدنی را غیر ممکن میسازد
(کندال و همکاران، ۱۹۹۳، کیسنر و گولبی).
۳.۵.۲. وضعیت بدنی مطلوب
در وضعیت بدنی مطلوب، خط ثقل از نزدیک اغلب محورهای مفاصل (نه از خود مفاصل) عبور می کند. در نتیجه در وضعیت بدنی مطلوب گشتاورهای جاذبهای کوچکاند و با گشتاورهایی که با تنش پسیو لیگامانها و حداقل میزان فعالیت عضلانی بوجود آمده می تواند متعادل شوند (کندال و همکاران، ۱۹۹۳، کیسنر و گولبی).
وضعیت بدنی هر فردی نشانهای از سلامتی اوست. خوب راه رفتن، خوب نشستن، خوب ایستادن علاوه بر اینکه حرکتهای فرد را زیباتر میسازد، با کارایی بیشتر و خستگی کمتر نیز همراه است، چرا که حداقل مصرف انرژی عضلانی همیشه در وضعیت ایده آل است. جهت برطرف شدن ناهنجاریهای اکتسابی وضعیت بدنی غیر صحیح، باید به بررسی و شناسایی ارتباط بین وضعیت غیر صحیح و عادتهای غلط با نوع درد و ناهنجاری پرداخت تا با اتکا و علم به اصلاح پذیری عوارض و انحرافات جسمانی در بین افراد از بروز عوارض ساختاری و غیر قابل درمان پیشگیری شود. در وضعیت بدنی خوب، سر و شانهها به صورت متعادلی روی لگن، ران و مچ پاها قرار میگیرند و انحناهای ستون مهرهها در حد طبیعی است. در وضعیت بدنی بد، سر به سمت جلو می آید و زاویه مشخصی در سینه ایجاد می شود، شکم کاملاً شل است و به سمت جلو برجستگی دارد. انحناهای ستون فقرات نیز بهم میخورد و شانهها نسبت به لگن جابه جایی پیدا می کند (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹). تعریف ساده از وضعیت بدنی عبارتست از نحوه قرارگیری قسمت های مختلف بدن نسبت به یکدیگر در یک مقطع زمانی (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹، کیسنر و گولبی). این تعریف اصولاً توصیفی بوده و اشارهای به همه اعمال موثر در وضعیت بدنی نمیکند. در این مورد تحقیقات زیادی وجود دارد. یکی از تحقیقات اشاره می کند که طرز ایستادن بعنوان منبع ذاتی تعیین کننده وضعیت بدنی، با مشخصههای وابسته میباشد. دومین رویکرد به مفاهیم حمایت مربوط می شود که به عنوان یکی از اصول ملاحظات عملکردی و آناتومیکال پیشنهاد شده است. در این مفهوم، بخشهای پروگزیمال و محوری بدن و عضلات مرتبط با آنها بعنوان عامل حمایت کننده ای برای عضلات دیستال
(مانند نقش دست برای اعمال رسیدن و چنگ زدن) عمل می کنند.
۴.۵.۲. تکامل وضعیت بدنی
ستون فقرات در افراد بزرگسال دارای جهار انحنا میباشد. در حالیکه در بدو تولد فقط دارای یک انحنا مقعر C شکل است. انحناهای سینهای و خاجی به همان حالت اولیه باقی میمانند که به آنها قوسهای اولیه میگویند. قوسهای لوردوز گردنی و کمری محدب بوده که بعد از تولد ایجاد میشوند و به آنها قوسهای ثانویه میگویند. لوردوز گردنی موقعی که نوزاد در حدود ۳ ماهگی شروع به کنترل سر می کند، شروع به شکل گیری کرده و در ۷-۶ ماهگی که قادر به نشستن می کند، بطور اولیه تکمیل می شود. در حالیکه لوردوز کمری همزمان با شروع ایستادن و راه رفتن کودک شکل میگیرد. در گذر پیشرفت از مرحله سینه خیز رفتن تا راه افتادن کودک، که لگن خود را به شکل عمودی در می آورد، نیاز به تعادل بیشتری وجود دارد. در واقع افزایش و شکل گیری انحنای کمری در پاسخ به نیروهای گرانشی است که در نتیجه ایستادن، راه رفتن و نگهداری تنه بطور مستقیم بوجود آمده است. توسعه انحناهای ستون فقرات معمولاً تا کامل شدن رشد ستون فقرات تقریباً تا ۱۷-۱۲ سالگی ادامه پیدا خواهد کرد. وجود این انحناها بطور مستقیم با شکل و اندازه دیسکهای بین مهرهای و جسم مهرهها در ارتباط است (نیکولسن و همکاران، ۲۰۰۱).
وضعیت بدنی صحیح در صفحه ساجیتال
حالتی است که خط کشش ثقل فرضی از محلهای زیر عبور می کند: زائده ماستوئید و جسم مهرهای گردنی، زائده آخرمی و جسم مهرهای کمری- برجستگی بزرگ استخوان بازو، اپی کندیل خارجی، بخش جلویی قوزک جلویی قوزک خارجی مچ پا.
راستای مطلوب وضعیت بدنی از نمای قدامی- خلفی
در نمای قدامی خط ثقل بدن را به دو نیمه مساوی تقسیم می کند. سر در وضعیت مستقیم و بدون هیچ گونه چرخشی قرار دارد. خط ثقل صورت را به دو نیمه مساوی تقسیم می کند. چشمها، استخوانهای ترقوه و شانهها بایستی با زمین موازی باشند (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹).
در نمای خلفی زاویه تحتانی کتف بایستی با خط ثقل موازی بوده و فاصله آنها با خط ثقل در هر دو طرف مساوی باشد. چینهای گلوتئال و گودی کمر مساوی بوده، خار خاصرهای قدامی فوقانی و خار خاصرهای خلفی فوقانی بر روی خطی موازی با زمین قرار داشته و فاصله شان تا خط ثقل در هر دو طرف مساوی میباشد. فاصله محور مفاصل ران، زانو و مچ با خط ثقل مساوی بوده و خط ثقل از وسط تنه مهرهها عبور می کند (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹، کندال و همکاران، ۱۹۹۳، کیسنر و گولبی).
به حداقل رساندن مصرف انرژی و فشارهای وارد بر ساختارهای حمایتی، یکی از اهداف اولیه هر وضعیت بدنی است. هرگونه تغییر در وضعیت یا راستای نامناسب یکی از اجزا بدن باعث تغیر در اجزا مجاور و دیگر اجزا بدن شده و بدن خود را با این حالت تطابق داده یا آن را جبران می کند. تغییر از راستای مطلوب بدن، استرس را افزایش میدهد. اگر استرسها مدت زمان زیادی وارد شوند، ساختارهای بدن تغییر خواهند کرد. برای مثال اگر عضلات برای مدت طولانی در وضعیت کوتاه شده قرار گیرند، سارکومرهایشان را از دست می دهند. این کوتاهیهای تطابقی علاوه بر جلوگیری از دامنه حرکتی کامل باعث وضعیت بدنی غیر طبیعی نیز میشوند (پنجابی و همکاران، ۱۹۸۲، پنجابی، ۱۹۹۲، شان وی کوک و همکاران، ۱۹۹۷).
سیر تکاملی وضعیت بدنی
تغییر شکل انسان از حالت چهار دست و پا به شکل امروزی و راه رفتن روی دو پا، از طریق بسیاری از سازگاریهای دستگاه اسکلتی عضلانی در طی میلیونها سال به وقوع پیوسته است (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹). برای اینکه ستون فقرات انسان بتواند حرکات چرخشی و خمشی انجام دهد، مهرهها در جائیکه اکنون آنها اندکی از هم فاصله دارند، تغییر شکل پیدا می کنند. اگرچه این حالت برای تحرک پذیری خیلی خوب است، اما ستون فقرات را بخصوص در ناحیه کمر یعنی جائیکه دیسکها ممکن است با فشار بیش از حد دچار فتق گردند، ضعیف نموده است. مضافاً اینکه مفصل خاجی کمری باید تمام وزن بالاتنه و تغییرات مفصل بندی را تحمل نماید و چنانچه بیش از حد تحت فشار قرار گیرد، به علت نحوه صف بندی جدید، یک ناحیه بی ثباتی در آن ایجاد میگردد (کیسنر و گولبی). در نتیجه روند تکاملی یاد شده که ستون فقرات از شکل افقی به شکل عمودی تغییر وضعیت داده و ارتباط آن با سر و لگن خاصره نیز تغییر مییابد. مرکز ثقل انسان نیز به سمت عقب و بین دو پا قرار میگیرد و این حالت باعث آزادی عمل اندامهای فوقانی و افزایش حرکت ستون فقرات می شود. در نتیجه انعطاف پذیری ستون فقرات افزایش یافته و به همان نسبت اندازه مهرهها در ناحیه کمری برای تحمل بار و فشار اضافی بعلت فعالیت حالت ایستاده افزایش مییابد. با این وجود وضعیت بدنی ایستاده بعلت قرارگیری مرکز ثقل در بالا و بر روی یک محدوده کوچک یک وضعیت غیر پایداری را برای انسان بوجود می آورد. در این خصوص برخی اعتقاد دارند که ریشه اکثر تواناییها و ناتواناییهای انسان بخاطر وضعیت ایستاده وی است (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹، کیسنر و گولبی).
۵.۵.۲. وضعیت بدنی استاندارد
برای ارزیابی وضعیت بدنی افراد مختلف، به معیارهای خاصی نیاز است. تاثیر جاذبه بر
قسمت های مختلف بدن اهمیت خاصی دارد. وقتی خط ثقل از وسط محور مفصل عبور می کند، گشتاور جاذبهای در مفصل بوجود نمیآید، اما اگر خط جاذبه با فاصله از مرکز مفصل بگذرد، گشتاور جاذبهای ایجاد می شود. این امر موجب حرکت بخشهایی از بدن حول محور مفصل می شود. در سطح سهمی، اگر خط جاذبه از قدام مرکز مفصل عبور کند، بخش بالایی به سمت جلو و اگر جاذبه از خلف عبور کند، بخش بالایی به سمت خلف متمایل خواهد شد. برای اینکه گشتاوری ایجاد نشود، خط جاذبه باید از مرکز تمام مفاصل بدن بگذرد. ساختمان طبیعی بدن قادر به ایجاد چنین وضعیتی نیست. در ضمن، عبور خط جاذبه از مرکز مفاصل بدن، خود اثر سوئی روی انعطاف پذیری و تحرک دارد (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹، کیسنر و گولبی، سخنگویی، ۱۳۷۹).
در وضعیت ایستاده، به طور طبیعی و یا وضعیت استاندارد، خط جاذبه از نزدیک مرکز مفاصل میگذرد و حداقل گشتاوری را روی مفاصل به وجود می آورد. وضعیت استاندارد، وضعیتی است که فشارهای وارده به بدن کمتر باشد و بدن در این وضعیت، از کارایی بالایی برخوردار باشد.
وضعیت استاندارد، صرف نظر از شکل و اندازه بدن در نظر گرفته می شود. برای اینکه وضعیت استانداردی داشته باشیم، باید بدن فرد خصوصیات زیر را داشته باشد:
میزان انعطاف پذیری عضلات در حد مطلوبی باشد.
دامنه حرکتی مفاصل در حد طبیعی باشد.
قدرت عضلانی در حد کافی باشد.
بین عضلات هماهنگی خوبی وجود داشته باشد.
عناصر رباطی و کپسولی طبیعی باشند و دچار سفتی یا شلی غیر طبیعی نباشد
(لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹).
در وضعیت استاندارد ویژگیهای زیر حاکم است:
انتقال وزن به طور مناسب صورت میگیرد.
کار عضلانی کاهش مییابد.
فعالیتها بهتر و راحتتر انجام می شود.
خستگی دیرتر ظاهر می شود.
صدمات مفصلی و رباطی تا درصد زیادی کاهش مییابد و دردهای مفاصل از جمله ستون مهرهها کم می شود (لطافت کار، و همکاران، ۱۳۸۹، سخنگویی، ۱۳۷۹).
۶.۵.۲. اهمیت وضعیت بدنی
تقریباً همه افراد، جوان و پیر، مرد و زن تمایل شدیدی به بهبود زندگی خود دارند. به
هر حال بسیاری از مردم مشکلات ارتوپدیک دارند که آنها را در رسیدگی به بدنشان باز میدارد.
این مشکلات از کمبود پایداری تنه و قدرت که منجر به وضعیت بدنی نامناسب میشوند، ناشی
میشوند. بدن ما طوری طراحی شده است که در مقابل بسیاری از شرایط محیطی مقاومت کند. توانایی پایدار کردن سیستم عضلانی تنه، برای زندگی انسان حیاتی است
(سخنگویی، ۱۳۷۹، دانشنمدی، ۱۳۸۶، رئیسیف ۱۳۸۷).
۷.۵.۲. وضعیت بدنی غیر استاندارد
وضعیتی را که نسبت به وضعیت استاندارد دچار انحراف باشد، وضعیت بدنی غیر استاندارد میگویند. وضعیت بدنی از جنبه های مختلف تحت تاثیر شکل بندی استخوان ها، ویژگیهای
تاندونها و عضلات متصل به آنها قرار میگیرند. عملکرد غیر عادی استخوان ها، عضلات و بیماریهای تخریب کننده به عنوان عامل اصلی بر هم خوردن راستای بدنی شناخته شده اند. با این وجود عواملی که در تعیین و کنترل وضعیت بدنی نقش دارند را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: در وضعیت غیر استاندارد، عدم هماهنگی در فعالیت عضلات وجود داشته و کار اضافی بر بدن تحمیل می شود. خط جاذبه نیز از نزدیکترین فاصله مرکز مفاصل عبور نمیکند. بنابراین، مقدار زیادی گشتاور جاذبهای ایجاد می کند. استفاده زیاد از عضله باعث مصرف انرژی بیشتر و خستگی عضله می شود. همچنین برای اینکه مفاصل از راستای صحیح برخوردار شوند، فشار زیادتری را تحمل می کنند که در دراز مدت، آسیب دیده و دردناک میشوند (نوربخش و بصیری).
عوامل موثر بر وضعیت بدن
وضعیت بدنی از جنبه های مختلف تحت تاثیر شکل بندی استخوان ها، ویژگی تاندونها و عضلات متصل به آنها قرار میگیرد. عملکرد غیر عادی استخوان ها، عضلات و بیماریهای تخریب کننده به عنوان عامل اصلی بر هم خوردن راستای بدنی شناخته شده اند. با این وجود عواملی که در تعیین و کنترل وضعیت بدنی نقش دارند را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد:
عوامل ژنتیکی: مانند جنس، نوع بدن، نقصهای مادر زادی، بیماریهای ذاتی و ناتواناییها، مشکلات بینایی و نرمی مفاصل.
عوامل محیطی: تغذیه، ضربات، اعمال کشش و فشار ناشی از وضعیت بدنی خاص، بیماری، پوشش، سازگاری شغلی، ورزش و آب و هوا.
عوامل روانی: اعتماد به نفس، تصور بدنی، سلامت روحی، عادات روزمره روش زندگی افراد، افسردگی و انگیزش.
عوامل فیزیولوژیکی: سن، رشد، بارداری، خستگی، وزن بدن، فرسودگی و تغییر شکل
بافتها، تون عضلانی، نرمی استخوان و درد.
بالاترین اندیشه و آرمان در این نگرش، این است که هر آنچه انسان بر اساس فرمان میل خود بخواهد، انجام دهد و به عبارت دیگر، هرچه حاکمیت نفس اماره، آدمی را محدود کند، آزادی او را مخدوش ساخته است. آزادی در این بینش؛ یعنی:
۱. آزادی از هرچه اجبار و اکراه و مانع بر سر راه تحقق خواسته های بی قید و شرط انسان.
۲. آزادی برای سود بیشتر و لذت افزون تر.
۳. آزادی همه انسان ها در هر جایگاه و مقام و در هر مرتبه روحی و اخلاقی؛ زیرا آزادی برای حیثیت فردی خودِ انسان است.
۳-۱۲: قلمرو آزادی لیبرالی
به طور کلی، در مبانی نظری لیبرال، آزادی بی حد و حصر و بدون هیچ مزاحمتی اصالت دارد. اگر هم اصل «عدم تزاحم آزادی ها» در اندیشه لیبرال، وضع قوانینی را برای محدود کردن رفتار انسان ها موجب می شود، اجبار و اضطراری مربوط به زندگی جمعی است، نه اعتقاد و باور نظری؛ زیرا اگر قرار باشد همه انسان ها آزاد باشند که هر کاری می خواهند، انجام دهند، آن گاه به علت اصل «عدم تزاحم آزادی ها» محدودیت عملی پیش می آید که در آن، همه انسان ها زیان می بینند. در آن وقت، همه انسان ها آزاد نخواهند بود هر کاری که می خواهند، انجام دهند.
آیزایا برلین در مورد لزوم محدودیت برای آزادی می گوید:
آزادی منفی زمانی قلب می شود که بگوییم آزادی گرگ و گوسفند یکسان باشد واگر قوه قهریه دولت دخالت نکند، گرگ ها، گوسفندان را می درند. با وجود این، نباید مانع آزادی شد. البته آزادی نامحدود سرمایه داران، آزادی کارگران را از بین می برد و آزادی نامحدود کارخانه داران یا پدران و مادران، به استخدام کودکان در معادن ذغال سنگ می انجامد. شکی نیست که باید ضعفا در برابر اقویا حمایت شوند و از آزادی اقویا تا این حد کاسته گردد. هرگاه آزادی مثبت به اندازه کفایت تحقق یابد، از آزادی منفی باید کاست؛ زیرا باید بین این دو، تعالی باشد تا هیچ اصول مبرهنی را نتوان تحریف کرد.[۱۸۹]
جان رالز در زمینه محدودیت آزادی می نویسد: «آزادی فقط می تواند به خاطر خودآزمایی محدود شود.»[۱۹۰] جان لاک نیز معتقد است که قانون، حدود آزادی ها را معین می کند. هرچند از نظر او، هدف قانون، موقوف کردن یا محدود ساختن آزادی نیست، بلکه حفظ و گسترش آن است؛ زیرا آزادی، رها بودن از محدودیت و خشونت دیگران است. از دید لاک، سه قانون وجود دارد: قانون الهی، قانون مدنی و قانون عقیده یا شهرت.
از نظر وی، حوزه نظری و عملی قانون الهی و مدنی از هم جداست و با این سخن، بر نظریه جدایی دین از سیاست مهر تأیید می زند. به باور او، قانون الهی، قانون خداوند است و در مورد گناه یا ثواب بودن رفتار مردمان داوری می کند. به عقیده لاک، هیچ کس چنین قانونی را انکار نمی کند، هرچند آنچه وی از قانون الهی اراده می کند، اخلاق فردی و شخصی است، نه قانون همه جانبه فردی و اجتماعی در تمام زمینه های حقوقی، سیاسی و اقتصادی.
قانون مدنی نیز از سوی دولت وضع می شود و در مورد رفتار خلاف و درست مردم داوری می کند. وظیفه این قانون، پاسداری از زندگی، آزادی و اموال افراد زیر پوشش است. ازاین رو، دولت حق دارد زندگی، آزادی یا اموال فردی را که علیه قانونِ حکومت، به خلافی دست یازیده است، در دست بگیرد.
لاک معتقد است بدون پیروی از قانون، رفتار مردم، تحکم آمیز و دلخواهانه خواهد بود و این توجیه پذیر نیست که مردم هر آنچه را می خواهند و می پسندند، انجام دهند. البته نه از آن باب که ارزشی است یا ضدارزشی، اخلاقی است یا ضد اخلاقی و حق است یا باطل، بلکه بدان علت که این آزادی نیست، بلکه هرج و مرج است و زندگی در این حالت، فرصتی برای بهره وری از آزادی در اختیار مردمان قرار نمی دهد.[۱۹۱]
۳-۱۳: نقد و بررسی نظریه لیبرالیسم در زمینه آزادی
در اندیشه لیبرالی، ابزار شناخت متوجه حواس بشری یا وابسته به عقل جزئی حسابگر است، در حالی که ابزاری فراتر از عقل جزئی و حواس بشری وجود دارد و آن، «وحی الهی» است که اصالت نیز با آن است؛ زیرا خطا و اشتباه در آن راه ندارد. اشکال اساسی وارد شده بر شناخت شناسی لیبرال این است که آیا بشر با عقل حسابگر یا تجربه حسی خویش می تواند همه حقایق و از جمله هدف نهایی از آفرینش را درک کند و آیا راه های دست یابی به این هدف را می شناسد؟ دیگر اینکه آیا بشر با عقل خود می تواند حیات اُخروی را درک کند؟ بر فرض که بتواند آن را اثبات کند، آیا می تواند نظام و چارچوب رفتارهایی را که سعادتش را در دنیای دیگر تضمین می کند، بشناسد؟
«درست است که در نهایت، عقل ممکن است خطای خویش را دریابد، ولی با تکیه بر این ملاک، بدون توجه به معارف ماورای عقلی و طبیعی، بشر چقدر باید انتظار بکشد که اختلاف میان عقلا حل شود و به راه حل واحدی برسند تا او از آن پیروی کند؟ اگر به خطاپذیری عقل دقت شود، اتفاق نظر میان عقلا، نه از نظر عقلی، بلکه در عمل، محال خواهد بود».[۱۹۲]
بنابراین، عقل با تمام قدرتی که دارد، پس از قطع ارتباط با حقیقتی که محیط بر آن است، نمی تواند جایگاه مستقل خود را حفظ کند. حواس بشری نیز به تنهایی نمی تواند ابزار شناخت تمامی معارف مورد نیاز بشر باشد، بلکه ابزاری است مادون همان عقلی که پیش از این شأنش در معرفت شناسی بیان شد. حس، هرگز به تنهایی مفید علم به خارج نبوده و تنها در پرتو برخی احکام و قوانین غیرحسی، در دایره داده های خود، مفید شناخت یقینی می شوند و پس زمینه آگاهی های استقرایی یا تجربی بعدی را فراهم می آورند. به عنوان مثال، مبدأ عدم تناقض، قضیه ای است که با تردید در آن، جزم به هیچ ادراک حسی تحقق نمی یابد؛ زیرا با احتمال اجتماع نقیضین هر مشاهده ای که واقع شود، احتمال صدق نقیض همان مشاهده نیز وجود خواهد داشت. در این صورت، امتیازی بین هر یک از ادراکات حسی و نقیض آن باقی نخواهد ماند.[۱۹۳]
اشکال دیگر بر خداشناسی لیبرالی وارد است. برخلاف دیدگاه لیبرالی، در اسلام، خداوند هم شأن الوهی دارد و هم شأن ربوبی؛ یعنی هم آفریننده آسمان ها و زمین و موجودات و هم برنامه ریز است. خدای اسلام در عین خالق بودن، شارع نیز هست. هم آفریدگار است و هم پروردگار و به طور کلی مبدأ، منشأ و غایت هستی است. پس بایدها و نبایدهای زندگی بشری یکسره بر مدار خواست و اراده او معنی می یابد، نه امیال و خواسته های انسانی.
درباره انسان شناسی لیبرالی نیز باید گفت برخلاف دیدگاه فردگرایانه و حیوان انگارانه این مکتب، اسلام، انسان را آفریده برجسته خداوند و خلیفه اللّه می داند که در این دنیا، رسالت ویژه ای دارد و همه رفتارهای او باید بر مدار هدایت و کمال باشد. هرچند یکی از ویژگی های انسان، سودجویی و لذت طلبی است، ولی خیراندیشی و نوع دوستی نیز در او وجود دارد. در بینش دینی، در تعارض میان مصلحت و منفعت فرد و جامعه، با در نظر گرفتن اهم و مهم، گاه حق جمعی بر حق فردی و گاه حق فردی بر حق جمعی مقدم است و روابط افراد جامعه در چارچوب حق و تکلیف دوسویه تبیین می شود.
انسان در معرفت شناسی دینی می تواند ادراک خود را نسبت به عالم محسوس و معقول تا سطح لطیف ترین حقایق عالم ارتقا دهد. انسان، آزاد آفریده شده و با عنصر اختیار، در میان اوج کمال و حضیض نقصان مخیّر است. انسان از دیدگاه دینی، مسئول رفتار و گفتار خویش بوده و با سلوک نظری و عملی می تواند استعدادهای بالقوه خود را به صورت بالفعل درآورد و در مدار تربیت دینی قرار گیرد. تربیت، افزون بر حوزه ذهن و نظر، با عالم واقع نیز پیوندی ناگسستنی دارد.
از آنجا که همه رفتارهای فردی و اجتماعی انسان با آزادی او رابطه دارد، بحث آزادی های مشروع و نامشروع پیش می آید و آزادی به دو دسته تقسیم می شود: دسته ای که تأمین کننده مصالح آدمی است و دسته ای که با مصلحت او ضدیت دارد.
بنابراین، عنصر تربیت زیربنای یک سری سلب آزادی ها و اعطای آزادی ها می شود و آزادی ها با مفاهیمی چون: مشروع و
فصل ۵ ساختار کلی مدارپیشنهادی با ساختارهای فیدبک
۵-۱- ساختارهای اسیلاتورهای I-Q
۵-۱-۱- استفاده از polyphase filter
طبق بلوک ارائه شده در شکل ۱-۵،برای تولید سیگنالهای I و Q، ترکیبی از یک اسیلاتور و شبکهیRC-CR و بافرهای خروجی به عنوانlimiter استفاده میشود[۲۶] ،[۲۷] . یکی از عیبهای این روش،مصرفبالای توان بافرهای خروجی است. اگر طبق شکل ۵-۱،بین اسیلاتور و فیلترها نیز،بافر قرار داده شود، توان مصرفی بالاتر میرود. در این صورت،خازن مدار سلفی-خازنی اسیلاتور در اثر وصل مستقیم فیلترها افزایش یافته و میزان توان مصرفی را بالاتر [۲۸] و نویز فاز را خرابتر میکند [۲۹]. همچنین، به علت تطابق بهتر فیلترها،مقدار مساحت chip بیشتری مورد نیاز خواهد بود.مهم تر اینکه، به علت عدم تطبیق کامل مقاومت ها در این روش، سیگنال های I و Q تولید شده، دارای دقت پایین خواهند بود و خطای فاز قابل توجهی به وجود خواهد آمد.
شکل ۵-۱ ساختار VCO Polyphase
۵-۱-۲-ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیمکنندههای فرکانسی
طبق بلوک ارائه شده در شکل ۵-۲،در این روش نیاز به یک اسیلاتور با فرکانس دو برابر میباشد. این روش در فرکانسهای بسیار بالا محدودیت ایجاد خواهد کرد. همچنین تقسیمکنندههای فرکانسی شامل فلیپ فلاپهای master-slave،توان زیادی را مصرف میکنند.
موضوع دیگری که اهمیت دارد،عدم تعادل در فاز میباشد. به علت وجود mismatch در مسیر سیگنال ورودی به تقسیمکنندهها تا رسیدن به خروجی مورد نظر،خطای فاز ایجاد میشود. همچنین عدم دقیق بودن تقسیمکنندههای فرکانسی در تولید خروجی با فرکانس مورد نظر،خطای فاز را تشدید خواهد کرد.
شکل ۵-۲-ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیمکنندههای فرکانسی
۵-۱-۳- استفاده از دو اسیلاتور به هم couple شده (ساختار پیشنهادی)
در این روش،با توجه به اینکه هرکدام از اسیلاتورها در مقایسه با تقسیمکنندههای فرکانسی،توان مصرفی پایینتری دارند،لذا توان مصرفی کاهش مییابد. همچنین در این روش،سیگنال خروجی دارای swing بالایی میباشد که طراحی mixerها و prescallerها را آسانتر میسازد.ساختار مورد استفاده در این پایان نامه،در شکل۳-۵،پیشنهاد داده شده است. همانطور که دیده میشود عمل coupling توسط ترانزیستورهای coupling انجام میشود. همچنین بنا به دلایل توضیح داده شده در قسمت ۲-۱-۲، هر یک از اسیلاتورها، دارای ساختار دوطرفه و متقارن بوده و از هر دوطرف منابع جریان اعمال شده اند. شکل ۴-۵، سیگنال های خروجی Q+ ، Q- ، I+ و I- تولید شده ی در حالت تعادل را نشان می دهد.
شکل ۵-۳ ساختار پیشنهادی برای تولید سیگنال های I و Q
شکل ۵-۴ سیگنال های خروجی VI+ ، VI- ، VQ+و– VQ تولید شده در حالت تعادل
برای تحلیل ساختارپیشنهاد شده در شکل ۳-۵ ، شکل های ۵-۵- الف و ۵-۵- ب را که نشان دهنده ی مدل های سیگنال کوچک می باشند را در نظر می گیریم. برای سادگی و بیان مفهوم اولیه ، حالت فرکانس پایین که در آن از خازن ها چشم پوشی شده است ، در نظرگرفته میشود. همچنین، و در نظر گرفته خواهند شد.
(ب) (الف)
شکل ۵-۵ مدل سیگنال کوچک ساختار پیشنهادی برای تولید سیگنال های I و Q
مطابق شکل ۵-۵- الف :
(۱-۵)
و مطابق شکل۵-۵- ب :
(۲-۵)
در حالت تعادل که میباشد،اگر و باشند :
(۳-۵)
رابطه (۳-۵)، نشان می دهد که سیگنال های خروجی Q+ ، Q- ، I+ و I- تولید شده در ساختار پیشنهادی، در حالت تعادل و ایده آل، نسبت به هم اختلاف فاز ۹۰ درجه خواهند داشت.
نکتهی مهم دیگر، نسبت اندازهی ترانزیستورهای مدار اصلی و ترانزیستورهای coupling است. طبق روابط و اثباتهای مطرح شده در [۳۰]،ضریبی به عنوان m=coupling factor که با متناسب است را در نظر میگیرند. این ضریب با خطای فاز رابطهی عکس و با نویز فاز رابطهی مستقیم دارد. در این ساختار،برای جلوگیری از بالارفتن نویز و نیز رسیدن به سیگنالهای I و Q دقیقتر،m=1 در نظر گرفته شده است.
در بخش ۵-۴، در مورد راه های بدست آوردن سیگنالهای I و Q دقیق تر در حالت های عدم یکسان بودن ترانزیستورها و وجودmismatch در شبکه های سلفی-خازنی، بحث خواهد شد و ساختارهای پیشنهادی فیدبک جهت جبران کردن خطاهای فاز مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۲خروجی های مدار پیشنهادی در حالت عدم تعادل
همان طور که در بخش ۵-۱-۳ اشاره شد،از مدار شکل ۵-۳ ، به عنوان هستهی اصلی ساختار تولید کنندهی سیگنال های I و Q استفاده می شود. نحوه ی تولید این سیگنال ها در همان بخش، اثبات شده است. روابط زیر، به ترتیب نشان دهندهی خطای فاز ناشی از تغییرات المان های شبکه ی LCو تغییرات جریان های بایاس ناشی از عدم تطابق ترانزیستور ها را نشان می دهند[۸]:
= (۴-۵)
= (۵-۵)
که ,,و نشان دهنده ی تغیرات مقادیر مربوطه هستند. همچنین Ԑ ضریب متناسب با هر خطای ایجاد شده و QT ضریب کیفیت کل شبکه ی LC می باشد. m ضریب کوپلینگ بوده و با که و به ترتیب ضریب های هدایت های ترانزیستورهای کوپلینگ و ترانزیستورهای مدار اصلی هستند،متناسب می باشد. این ضریب با خطای فاز رابطه عکس و با نویزفاز رابطه مستقیم دارد . بنابر این، برای رسیدن به نویز فاز کمتر و سیگنال های I وQ دقیقتر،m را برابر ۱ گرفته و اندازه ی ترانزیستورهای کوپلینگو ترانزیستورهای مدار اصلی را مساوی در نظر می گیریم.
در صورت نبود هیچگونه عدم تطابق بین ترانزیستورها و مقادیر سلفی-خازنی،سیگنال هایI و Q به علت تقارن به صورت دقیق مطابق شکل ۵-۶ تولید خواهند شد . ولی در عمل همواره این عدم تقارن وجود ندارد. تغییرات شبکهی سلفی-خازنیسبب به وجود آمدن اختلاف در دامنه های خروجی هایI و Qشده و بین این سیگنال ها، اختلاف فاز به وجود خواهد آمد.همچنین اگرتغییرات ترانزیستورها به صورت توابع گوسی و تابعی از تغییرات اندازه و ولتاژ تریشولد آنها در نظر گرفته شوند، بین سیگنال های خروجیI و Q ، اختلاف فاز به وجود می آید.در ادامه دو ساختار فیدبک در بخش ۵-۴، جهت تنظیم این سیگنالها ارائه خواهد شد. ساختاراول، ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی ، جهت جبران خطای ناشی ازازیکسان نبودن دامنه هابه کار خواهد رفت. ساختار دوم نیز، که بر مبنای عمل انتگرال گیری وفیدبک می باشد،جهت جبران خطای ناشی ازجابجایی فازها به کارخواهد رفت.
شکل ۵-۶ سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده در حالت تعادل
۵-۳ ساختار متداول برای تنظیم فازسیگنال های I-Q
همانطور که در بخش ۱-۵ اشاره شد سه روش استفاده از polyphase filter،ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیمکنندههای فرکانسی و ساختار استفاده از دو اسیلاتور به هم couple شده (ساختار پیشنهادی)، از روش های تولید سیگنالهای I و Q می باشند.همانطور که در [۸] و [۳۱] اشاره شده است،یکی از متداول ترینراههای به دست آوردن سیگنالهای I و Q دقیق،استفاده از ولتاژهای تنظیمکنندهی بیرونی میباشد. شکل ۵-۷،یک ساختار PT-QVCOرانشان می دهد که در آن برایبه دست آوردن سیگنالهای I و Q دقیق تر،از ولتاژهای تنظیمکنندهی بیرونی استفاده شده است.[۳۱]
شکل ۵-۷ ساختار PT-QVCO
ولی استفاده از روش های اعمال ولتاژهای بیرونی ،راهکارهای مناسبی نیستند. در این پایان نامه همانطورکه در بخش بعدی توضیح داده خواهد شد،دو ساختار فیدبک جهت جبران کردن خطاهای فاز ناشی از عدم تطابق شبکه های سلفی- خازنیوترانزیستورها، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۴ ساختارهای فیدبک پیشنهادیبرای تنظیم فازسیگنال های I-Q
عدم تعادل میان سیگنال های I وQ ناشی از اختلاف دامنه ها و اختلاف فاز بین این دو سیگنال می باشد. در این بخش ،دو ساختار زیر جهت تصحیح این خطاها پیشنهاد شده اند.
۵-۴-۱ ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی
وقتی مقادیر المان های مدار های سلفی-خازنی ، در اثر mismatch تغییر میکنند،این اثر به صورت اختلاف دامنه ی سیگنال های I و Q ظاهر می شود.این اختلاف دامنه ها منجر به خطای فاز می شوند. برای بررسی اثر این mismatchدر بدترین حالت یکی از سلف های دو اسیلاتور را نسبت به دیگری با ??% اختلاف مقدار در نظر می گیریم. سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده مطابق شکل۵-۸، دارای اختلاف دامنه و خطای فاز می باشند. ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی، که توسط جناب آقای دکتر حدیدی ارائه شده است،جهت کاهش خطای اختلاف فاز سیگنال های I و Qاز طریق کاهش اختلاف دامنه هایاین سیگنال ها به کار می رود.ساختار این فیدبک در شکل ۵-۹نشان داده شده است.
شکل ۵-۸ سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده در حالت تغییرات شبکهی سلفی-خازنی
شکل ۵-۹ ساختار فیدبک بر مبنای یکسوسازی
مطابق شکل ۵-۹، اساس کار به این صورت است که سیگنال های I+ ، I- ، Q+وQ-غیر متعادل تولید شده را ، به دو یکسو کننده اعمال کرده[۳۲] و خروجی های آن ها را از فیلتر ها عبور می دهیم.در این صورت، اختلاف دامنه ها بصورت اختلاف مقادیر dc در خروجی دو فیلتر ظاهر می شوند. یکسوسازها و فیلترها در شکل ۵-۱۰ارائه شده اند. همچنین، مقادیر dc در خروجی دو فیلتر، قبل از اعمال فیدبک، مطابق شکل ۵-۱۱ می باشند. اندازه ی فیلترهای خازنی ۴pfمی باشندکه میتوان آن ها راتوسط خازن های گیت ساخت. طبق رابطه ۳-۳، مقدار عرض و طول ترانزیستور این خازن ها برابر µm و µm خواهند بود.
(ب) (الف)
شکل ۵-۱۰ مدارهای یکسوکننده ها و خروجی های فیلتر شده
شکل ۵-۱۱ مقادیر dc در خروجی دو فیلتر، قبل از اعمال فیدبک
مقایسه توده بدون چربی[۴](FFM) دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی؛
مقایسه توان هوازی دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی؛
مقایسه استقامت عضلانی (کمربندشانه و شکم) دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی؛
مقایسه انعطاف پذیری دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی؛
مقایسه آمادگی جسمانی دختران دبیرستانی مدارس تیزهوشان با مدارس عادی.
۱-۵. فرضیه های تحقیق
فرضیه های این تحقیق به شرح زیر بودند:
سطح فعالیت بدنی دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
BMI دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
WHR دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی دار دارد.
در صد چربی بدن دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
وزن بدون چربی دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
توان هوازی دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
استقامت عضلانی کمربند شانه ای دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
استقامت عضلانی شکم دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری دارد.
انعطاف پذیری دختران دبیرستانی مدارس تیز هوشان با مدارس عادی تغاوت معنی داری دارد.
بین امتیاز آمادگی جسمانی دختران دبیرستانی مدارس تیزهوشان با مدارس عادی تفاوت معنی داری وجود دارد.
۱-۶. محدودیت های تحقیق
محقق در انجام این پژوهش تلاش لازم را بر کنترل دقیق اجرای آن به عمل آورد، ولی برخی از عوامل موجب بروز محدودیت هایی در اجرای پژوهش شد که از نظر محقق غیر قابل کنترل بودند. این محدودیت ها عبارتند از:
ـ تفاوت در انگیزش شرکت کنندگان هنگام اجرای آزمون های آمادگی جسمانی؛
ـ تفاوت در سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شرکت کنندگان؛
محدودیت های اعمال شده توسط محقق: ـ با نمونه گیری تصادفی از دانش آموزان عادی سعی بر کنترل برخی تفاوت ها شد. ـ شرکت کنندگان ۱۶-۱۴ ساله و دبیرستانی بودند.
۱-۷. تعریف واژه ها
۱-۷-۱. ترکیب بدنی: اشاره به ترکیب شیمیایی بدن دارد که از دو جزء توده چربی و بدون چربی تشکیل شده است(۵۵). در این تحقیق ترکیب بدن با بهره گرفتن از کالیپر و روش سه نقطه ای جکسون و پولاک سنجیده شد.
۱-۷-۲. آمادگی جسمانی: سازمان بهداشت جهانی آمادگی جسمانی را (توانایی اجرای کار عضلانی به صورت رضایت بخش) تعریف نموده است و انجمن آمادگی جسمانی آن را بصورت (توانایی انجام فعالیتی روزانه با قدرت، هوشیاری، بدون خستگی بی مورد و لذت بردن از سرگرمی های اوقات فراقت و توانایی رو به رو با موارد اضطراری پیش بینی نشده) بیان کرده است (۴۸). عوامل آمادگی جسمانی این تحقیق عبارت بودند. توان هوازی، استقامت عضلانی شکم، استقامت عضلانی کمربند شانه، انعطاف پذیری.
.۱-۲-۷-۱ استقامت عضلانی کمربند شانه ای و شکم: استقامت عضلانی، توانایی یک عضله یا گروهی از عضلات برای انجام تعدادی حرکات یکنواخت و یا انقباض نسبتاً طولانی است. قابلیت مذکور، معمولاً با شمارش تکرار(مانند دراز و نشست و کشش بارفیکس) مورد ارزیابی قرار ی گیرد (۴۲).
۱-۷-۲-۲. توان هوازی: توانایی بدن برای انتقال اکسیژن و مواد غذایی در حین فعالیت به تمام اندام های حیاتی (۴۶).
۱-۷-۲-۳. انعطاف پذیری: توانایی حرکت آزادانه، بدون محدودیت و بدون درد در سرتاسر دامنه حرکتی یک مفصل یا گروهی از مفاصل (۴۸).
۱-۷-۳. فعالیت بدنی: فعالیت بدنی روزانه [۵](DPA) هر نوع فعالیت بدنی است که شما به صورت روزانه آنها را انجام می دهید. نوع فعالیت بدنی روزانه انتخابی شما می تواند نماینگر علایق و تمایلات شما باشند (۷۲). در این تحقیق از پرسش نامه RAPA برای بررسی سطح فعالیت بدنی دانش آموزان استفاده شد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱. مقدمه
در هر پژوهشی، ارائه زمینه هایی که به تبیین بهتر موضوع کمک کند، اجتناب ناپذیر است. بنابر این سوابق پژوهشی، توجیه کننده کار پژوهشگر و نشانگر ابهامات موجود در موضوع پژوهش می باشد. بدیهی است فرضیه های پژوهش که در فصل پیش به آنها اشاره شد، به نحوی از بحث استنتاج و انشاء شده اند. در تنظیم مطالب این فصل سعی شده است رشد و تغییرات فیزیولوژیکی، عوامل اثر گذار بر رشد، ترکیب بدنی، آمادگی جسمانی، شیوه زندگی، موفقیت تحصیلی در دختران دبیرستانی تیز هوش با دختران عادی مقایسه شود. در ادامه فصل پژوهش های مرتبط با عوامل مذکور مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت جمع بندی از فصل ارائه شده است.
۲-۲. مبانی نظری
۲-۲-۱. دوران رشد و تغییرات فیزیولوژیکی
شناخت فرایند رشد برای درک تغییرات تکاملی در فیزیولوژی ورزشی ضروری است. عوامل تعیین کننده در عملکرد و فیزیولوژی ورزشی رابطه تنگاتنگی با رشد پیکری دارند. فعالیت بدنی به نوبه خود بر فرایند رشد تأثیر دارد. بنابر این، عواملی که براین رابطه رشد- فعالیت ورزشی تأثیر می گذارند اهمیت ویژه دارند (۱۸).
رشد چندین ویژگی مشخص دارد: ۱. رشد یک فرایند تغییر پیوسته در ظرفیت های کارکردی است. ارگانیسم زنده، همیشه در حال رشد است، اما میزان تغییر در طول عمر طی زمان های مختلف بسیار چشمگیر یا غیر قابل توجه هستند.
-
- رشد با سن ارتباط دارد. یعنی رشد همراه با افزایش سن توسعه می یابد، اما در زمان های مختلف سریع یا آهسته اتفاق می افتد. میزان رشد افراد مختلف با افزایش سن آنان یکسان نیست. ۳. رشد یک تغییر متوالی است و با نظمی خاص یک مرحله به مرحله برگشت ناپذیر بعدی منتهی می شود. این تغییر نتیجه تعامل درون فرد و تعاملات شخص و محیط است. همه افراد یک الگوی رشدی قابل پیش بینی را طی می کنند اما نتایج رشد افراد منحصر به فرد است.
کارکرد افراد در زمینه های مختلف جسمانی و اجتماعی و شناختی و روانشناسی است. ما واژه هایی مانند رشد شناختی یا اجتماعی را برای نمایش فرایند تغییر در زمینه های خاص بکار می بریم. اغلب دانشمندان اجتماعی در مطالعه یکی از جنبه های رشدی تخصص دارند (۵۷).
رشد، تکامل و بلوغ واژه هایی هستند که می توانند برای توضیح تغییراتی که از هنگام لقاح در بدن شروع می شوند و تا دوران بزرگسالی ادامه می یابند، مورد استفاده قرار گیرند. منظور از رشد، افزایش اندازه بدن و یا هر قسمتی از آن است. تکامل، تمایزی است که در طول مسیر اختصاصی شدن عملکرد ایجاد می شود، بنابر این نشان دهندۀ تغییرات عملکردی است که با رشد اتفاق می افتد. بلوغ نیز به مراحلی اشاره می کند که منجر به بزرگسالی و تبدیل شدن به یک فرد کامل می شود. برای مثال منظور از بلوغ استخوانی، تکامل کامل دستگاه اسکلتی است، یعنی این که رشد طبیعی و استخوانی شدن تمام استخوان ها کامل شده باشد. در حالی که بلوغ جنسی اشاره به داشتن دستگاه تولید مثل تکامل یافته دارد. وضعیت بلوغ یک کودک یا نوجوان می تواند به وسیله موارد زیر مشخص شود:
سن تقویمی
سن استخوانی
مرحله بلوغ جنسی(۵۵)
سازوکار های اعجاب انگیز رشد دور از درک ماست. با وجود این، در دهه ۱۹۹۰ پیشرفت های فراوانی در شناسایی بسیاری از عوامل مؤثر بر رشد انسان و نیز مبانی ژنی کنترل بیان رخ مانۀ این عوامل به دست آمد. یافته های ۲۰ سال اخیر در بارۀ چگونگی رشد انسان چقدر ابتدایی و پیش پا افتاده اند. در واقع، به نظر می رسد هر اطلاع جدیدی بیش از آنکه تصویر رشد را واضح تر کند، پیچیدگی های بس وسیع فرایند رشد را نمایان می سازد (۱۸).
رشد حرکتی و شرکت فعال کودک در بازی های گوناگون حرکتی اساس رشد عاطفی – اجتماعی، روانی و حرکتی و شناختی او را تشکیل می دهد (۳۵). پژوهشگران معتقدند که فعالیت های بدنی، توانایی های کودکان را به شیوه های گوناگون پرورش می دهند و تجربه آنها می تواند بر آهنگ رشد تاثیری شگرف داشته باشد (۷۴،۸۱).
با عمومیت یافتن ورزش نوجوانان و تاکید برافزایش آمادگی جسمانی کودکان، لازم است که اساس فیزیولوژیکی رشد و تکامل را در یابیم. کودکان و نوجوانان نباید به عنوان بزرگسالان کوچک در نظر گرفته شوند. آنها در هر مرحله ای از تکامل خود، خصوصیات ویژه ای دارند. رشد و تکامل استخوان ها، عضلات، اعصاب و اندام ها تا حد زیادی ظرفیت های فیزیولوژیکی و عملکردی آن ها را تعیین می کند (۵۵).
اگر چه رشد و نمو جسمی و بالیدگی با یک الگوی همسان و پیش بینی شده توسط ساختار ژنتیکی به پیش می رود، عوامل متعدد و متنوع محیطی در دامنه طول عمر انسان برای تغییر الگوهای رشد حرکتی و آهنگ آن وارد عمل می شوند (۵۸).
دوران پس از تولد، از زمان تولد تا تقریبا ۱۷ یا ۱۸ سالگی، دوران تحرک فرایند های زیستی برای رسیدن به بلوغ و وضعیت بزرگسالی است. در این محدودۀ زمانی، در کنار دامنۀ رشد پیکری در سال های رشد، آهنگ تغییرات نیز برای ما اهمیت دارد (۱۸).
۲-۲-۲. تاثیر عوامل رشدی بر آمادگی بدنی
رشد را اغلب چنین تعریف کرده اند: سلسله ظرفیت ها و استعداد های گسترش یابنده ای که به تدریج برای فرد مایه سهولت و کارکرد بیشتر و مؤثرتر می شود، مانند حرکت های سست و خام کودکان در دوران کودکی که رفته رفته بر اثر رشد به مهارت های سریع و شگفت انگیزی در نوجوانی تبدیل می شود. یعنی، سستی و ناتوانی کودک به نیرومندی و استواری و الفاظ نامفهوم او به بیان اندیشه های مجرد و سنجیده تکامل می یابد. رشد هنگامی امکان پذیر می شود که میان فرد و محیط او پویائی و ارتباط فعال برقرار گردد. میان کنش پایدار و مستمری که در رابطه با کودک ومحیط انجام می شود زمینه دگرگونی های پیچیده ای است که شاخص اصلی رشد به شمار می آید (۱۵). ارگانیسم زنده یک دوره رشدی در اندازه جسمانی دارد. این دوره از زمان لقاح شروع و در اواخر نوجوانی یا اوایل ۲۰ سالگی به پایان می رسد. تغییرات در اندازه بافت ها بعد از دوره نمو جسمانی است. بعنوان مثال افزایش توده عضلانی همراه با تمرینات هوازی از طریق واژه های دیگری بیان می شود. بنابر این رشد و نمو شامل تغییر در اندازه و ظرفیت کارکردی است(۵۷). رشد انسان عبارت از فرایند ترکیب مواد در سلول های موجود، که سبب افزایش اندازۀ سلول های جدید می شود. در اصل، بحث ما در بارۀ افزایش اندازۀ سلول (هیپرتروفی)[۶] تعداد سلول (هیپر پلازی)[۷] یا هر دوی آنها است که سبب رشد عمومی بدن می شوند. در یک بافت معین، هر یک یا هر دوی این فرایند ها می توانند در افزایش حجم یا سطح بافتها دخالت داشته باشند. فرایندی که در زمانی برتری دارد،ممکن است در زمان دیگر چنین نباشد. برای مطالعه اثر فعالیت بدنی روی رشد، بهتر است واژه های هیپر تروفی و هیپرپلازی، دقیقتر تعریف شوند. هیپرپلازی افزایش تعداد عناصر است. بر اساس این تعریف، نه تنها افزایش تعداد تمام سلولها بلکه تکثیر و رشد اندامک های داخل سلول را نیز در بر می گیرد. بنابر این هیپر پلازی سلولی یا اندامک سبب هیپرتروفی سلول و در نتیجه بافت یا ساختار بدنی می شود. تکثیر سلول بسیار پیچیده تر از هیپر تروفی آن است زیرا تکثیر سلول معمولا به تقسیم هسته (میتوز) و کپی برداری از DNA نیاز دارد، در حالی که هیپر تروفی شامل استفاده بیشتر از DNA موجود برای رشد سلول می شود (۲).
تکامل سیستم های گوناگون بدن انسان در دوران رشد و حفظ هومئوستاز عملکرد های بهینه ی ارگانیسم انسانی به حرکت وابسته است. هر چند مقدار حرکت (کمیت) سهم بسزایی در تقویت عملکردهای هومئوستاتیک سیستم های بدن دارد، اما به نظر می رسد در تکامل مطلوب فرایند های سلولی و دستگاهی بدن انسان، کیفیت حرکت اهمیت بیشتری دارد. بنابر این در رویکردهای جدیدتر، بر چگونگی حرکات ورزشی در تمام دوران زندگی، استفاده از فعالیت های مفرح و فعال کردن تمام جنبه های حرکتی عصبی – عضلانی تاکید شده است تا نشاط روانی و جسمانی به صورت توام ایجاد شود. و بیماری های متابولیک کاهش یابند. این موضوع به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی که بسیاری از بیماری های متابولیکی حاصل از فقر حرکتی در آن پایه ریزی می شود باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد (۲۵).
همچنان که کودکان از نظر اندازه بزرگ می شوند، به تدریج تمام ظرفیت های عملکردی خود را بدست می آورند. این موضوع به ویژه، در مورد توانایی حرکتی، قدرت و ظرفیت هوازی و غیر هوازی صادق است (۵۵). رشد بدنی مهم ترین عامل گسترش پاسخ های بدن به فعالیت در سال های کودکی است. به علاوه، تفاوت های موجود در میزان رشد، مسؤل تفاوت های درون فردی در عملکرد بدنی در گروه سنی کودکان است. حداکثر اکسیژن مصرفی(vo2 max) پسری ۱۶ ساله سه برابر بیشتر از ۵ سالگی اوست. قدرت گرفتن دختران نیز در همین محدودۀ سنی سه برابر افزایش می یابد. نوجوانان، در مقایسه با خردسالان، سرعتی معین را اقتصادی تر می دوند(یعنی، با vo2 کمتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) (۱۸).
تمامی این موارد در اصل افزایش اندازۀ بدن را نشان می دهند. ریۀ مردان بین سنین ۶ تا ۱۶ سالگی از ظرفیت پایین ۱۹۳۷ میلی لیتر به ۵۶۸۵ میلی لیتر می رسد، و وزن قلب آنها از ۹۵ گرم تا ۲۵۸ گرم رشد می کند. با رشد کودک، این افزایش ها در گسترش حداکثر تهویۀ دقیقه ای و حجم ضربه ای آشکار می شود. قدرت عضله به دنبال افزایش حجم بافت عضله افزایش می یابد. برآورد ها نشان می دهند کل وزن عضلات بدن دختران در ۶ سالگی ۷ کیلوگرم است و در نوجوانی به ۲۳ کیلوگرم افزایش می یابد. با افزایش سن و طول پاها، تواتر گام ها در سرعت معینی کاهش می یابد و به کمتر شدن اکسیژن کلی مورد نیاز دویدن منجر می شود (۱۸).
فعالیت یا عدم فعالیت می تواند فرایند رشد طبیعی را عملا در تمام بافت های بدن تغییر دهد. این تغییر سبب بروز حالتی در بافت می شود که آن را قادر می سازد در برابر استرس های مشابه تحمل بیشتری داشته باشد. بر اساس منحنی های رشد قد ووزن که به خوبی توصیف شده اند می توان ساختار بدنی فرد بالغ را از اولین سال های زندگی با دقت زیادی تخمین زد، اما روشن است که پارامتر های رشد تا اندازۀ زیادی تحت تاثیر عوامل محیطی مانند هورمون ها، تغذیه، و فعالیت های بدنی یا فقدان آنها قرار می گیرند (۲).
ورزش برای رشد مناسب استخوان ضروری است. اگر چه ورزش هیچ اثری بر طول استخوان ندارد و یا تأثیر آن جزئی است، اما باعث افزایش چگالی آن از طریق رسوب مواد معدنی بیشتر در ماده زمینه استخوان می شود. که استحکام استخوان را افزایش می دهد (۵۵). غیرفعال شدن بدن یا بخشی از آن به سرعت سبب کاهش املاح استخوان ها می شود و آنها را نسبت به بروز صدمات و تغییر شکل مستعدتر می کند. از سوی دیگر فشار فوق العاده زیاد سبب آسیب دیدگی استخوان ها می شود، به ویژه در سال های قبل از بلوغ که رشد استخوانی سریع و حاوی سلول های غضروفی آسیب پذیر است. دلایل بسیاری وجود دارد مبنی بر این که فعالیت مناسب و مطلوب سبب رشد و نگهداری استخوان ها می شود. برخی مطالعات نشان می دهد، پسر هایی که فعالیت شدید، نه فوق العاده سنگین ، داشته اند از رشد قد و وزن بیشتری نسبت به پسرهای غیر فعال برخوردار بوده اند (۲).