مجله علمی و آموزشی نواندیش

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر توان مالی تامین کنندگان- فایل 5
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

تامین کننده ای که به شکل مستقیم کالا و قطعه به عملیات شرکت یا سازنده اصلی می فرستد به عنوان تامین کننده لایه اول شناخته می شود.به همین نسبت تامین کننده ای که مواد و قطعاتی به تامین کننده لایه اول ارسال می کند در لایه دوم تامین کننده قرار می گیرد بر حسب نوع محصول و گستردگی شبکه ،تامین کنندگان زنجیره تامین در چند لایه ظاهر می شود
زنجیره تامین میانی:
این بخش شامل فعالیت های ارزش آفرینی است که شرکت انجام می دهد تا مواد و قطعات تدارکک شده توسط شبکه تامین کنندگان را به محصول نهایی تبدیل نموده و جهت توزیع به شبکه مشتریان تحویل نماید فعالیت های این قسمت اغلب شامل برنامه ریزی تولید و ظرفیت،حمل و نقل درون کارخانه ای،مدیریت موجودی موادو قطعات ساخت و کنترل کیفیت است
زنجیره تامین پایین دست:
قسمت پایین دست زنجیره تامین که همه وظیفه توزیع و تحویل محصول به مشتریان را عهده دار است به لایه های مختلفی از مشتریان تقسیم می شود مشتریان لایه اول آنهایی هستند که به طور مستقیم محصول نهایی را از شرکت سازنده یا لایه میانی زنجیره تامین دریافت می کنند .مشتریان لایه دوم به نوبه خود محصولات را از مشتریان لایه اول دریافت می کنند.قسمت پایین دست زنجیره تامین در جایی خاتمه می یابد که محصول جهت استفاده در اختیار مصرف کننده نهایی قرار می گیرد.( احمدی و بهزادیان ،1392)
4-2مدیریت زنجیره تامین:
در محیط کسب و کار مدرن ،تولید کنندگان با فشار فزاینده ی الزامات مشتریان در شخصی سازی محصول بهبود کیفیت و پاسخ گویی به تقاضا رو به رو هستند برای حفظ کسب و کار در این فشارها ،بیشتر شرکت ها در صدد توسعه ی شراکت استراتژیک بلند مدت با چند تامین کننده ی معدود و همکاری با آنها هستند به طوری که الزامات رو به افزایش رقابتی در زمینه کارایی ،هزینه و پاسخ گویی به مشتری شرکت را بر آن داشته که شراکت استراتژیکی یا تامین کنندگان پایین دستی و ارائه دهندگان خدمات لجستیک (ISP)[4] برای بهره برداری از قابلیت های آن ها و ایجاد ارزش جدید برای مشتریان ایجاد کنند که این امر منجر به شکل گیری مفهوم مدیریت زنجیره تامین شده است (مانیان و همکاران ،1389)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در حقیقت مدیریت زنجیره تامین چیزی نیست جز یکپارچه سازی فرآیندهای زنجیره تامین از تامین کننده اولیه تا مشتری نهایی به منظور ایجاد رضایت برای مصرف کننده نهایی (پور سلیمان و همکاران ،1389)
برخی از تعاریف صورت گرفته از مدیریت زنجیره تامین عبارت است است:
برنامه ریزی ،سازماندهی و کنترل فعالیت ها در زنجیره تامین ،مدیریت زنجیره تامین نام دارد.
مدیریت زنجیره تامین یکپارچگی های فعالیت های مرتبط با انتقال و جریان کالا و خدمات شامل جریان اطلاعاتی آن ها ،از منبع خام تا مصرف کنندگان نهایی است.
تعریف دانشگاه MITاز مدیریت زنجیره تامین عبارت است از یک رویکرد بکپارچه سازی فرآیندگرا برای تامین مواد اولیه و اقلام مورد نیاز تولید و تحویل محصولات و خدمات به مشتریان . (سوهانیان،1387)
براساس تعریف GSCFمدیریت زنجیره تامین عبارت است از یکپارچه سازی فرایند های کلیدی کسب و کار در زنجیره ای متشکل از مشتری نهایی تا تامین کننده اولیه که محصولات ،خدمات و اطلاعاتی را فرآهم کرده و برای مشتریان و ذی نفعان و علاقه مندان ،ارزش افزوده خلق می کند.(جعفر نژاد و حیدری،1384)
استیونز گفته :سیستمی است که اجزای آن عبارتند از تامین کنندگان قطعات ،تسهیلات تولید ،خدمات توزیع و فروش و مشتریان که به وسیله جریان رو به جلوی مواد و جریان رو به عقب (بازخور) اطلاعات به یکدیگر مرتبط شده اند
به گفته سیمچی –لوی ،کمیسنکی و سیمچی لوی (2000) مدیریت زنجیره تامین مجموعه ای از روش هایی است که برای یکپارچه سازی اثر بخش تامین کنندگان ،تولید کنندگان ،انبارها و فروشگاه ها استفاده می شود به طوری که کالا در حجم مناسب، مکان مناسب و زمان مناسب ،تولید و توزیع می شود تا هزینه کل سیستم به حداقل برسد و الزامات سطح خدمات برآورده شود
مدیریت زنجیره تامین عبارت است از مدیریت تمام فعالیت های مربوط به انتقال کالاها از مواد خام تا کاربر نهایی که شامل منبع گزینی و تامین زمان بندی تولید، پردازش سفارش،مدیریت موجودی،انتقال ،انبارداری و خدمات مشتری است.همچنین سیستم اطلاعاتی مورد نیاز برای نظارت و هماهنگی فعالیت ها را نیز در بر می گیرد. (مانیان و همکاران ،1389)
مدیریت زنجیره تامین وظیفه یکپارچه سازی واحد های سازمانی در طول زنجیره تامین ،کنترل و هماهنگ سازی جریان های مواد ،اطلاعات و مالی به منظور برآوردن تقاضای مشتری نهایی با هدف بهبود رقابت پذیری زنجیره تامین را انجام می دهد. (رائی،1391)
5-2 فرآیندهای اصلی در مدیریت زنجیره تامین :
از نظر هند فیلد (1999) مدیریت زنجیره تامین شامل سه فرایند عمده مدیریت لجستیک ،مدیریت روابط و مدیریت اطلاعات می باشد .

 

    1. مدیریت لجستیک :در تحلیل سیستم های تولیدی موضوع لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تامین را در بر می گیرد این بخش که کلیه فعالیت های فیزیکی از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیت های حمل و نقل ،انبارداری ،زمانبندی تولید و ….شامل می شود بخش نسبتا بزرگی از فعالیت های زنجیره تامین را به خود اختصاص می دهد

 

    1. مدیریت روابط:مدیریت روابط تاثیر شگرفی بر همه زنجیره های تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد.در بسیاری از موارد ،سیستم های اطلاعاتی و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و می توانند در یک روزه زمانی نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند .اما بسیاری از شکستهای دوره آغازین زنجیره تامین ،معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره تامین به وقوع می پیوندد. علاوه بر این ،مهمترین فاکتور برای موفقیت در مدیریت زنجیره تامین ،ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره تامین است به گونه ای که شرکاء اعتماد متقابل به قابلیت‌ها و عملیات یکدیگر داشته باشند .کوتاه سخن اینکه در توسعه هر زنجیره تامین یکپارچه ،توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است .

 

    1. مدیریت اطلاعات :امروزه نقش و جیگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث می شود تا فرآیندهای زنجیره تامین موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسان تر گردد مدیریت هماهنگ و مناسب اطلاعات بین شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره تامین شود (غضنفری و ریاضی،1380)

 

6-2 مدیریت تامین کنندگان :
امروزه به تامین کننده به چشم یک طرف ذینفع نگاه می کنند چرا که عملکرد یک شرکت و وضعیت و موقعیت آن را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد با این نگرش باید گفت که واژه ذینفع به معنای اثر پذیراست.که این اثر می تواند شامل جنبه های مثبت و یا منفی باشد به عبارت دیگر اگر تجارت و کار شرکت رونق گیرد تامین کنندگان آن نیز به نسبت سهم خود در موفقیت آن از این موضوع منتفع خواهند شد و اگر کار و تجارت دچار رکود گردد و بالطبع این مسئله به تامین کنندگان نیز سرایت خواهد کرد(بابلی،1388)
در دهه 1990 میلادی بسیاری از کارخانه ها در جست و جوی راهی برای مشارکت با تامین کنندگان بودند تا از این طریق عملکرد مدیریت و رقابت پذیری آنها را ارتقا دهند. روابط بین تامین کننده و مصرف کننده در شرکت های تولیدی مورد توجه قرار گرفته است زمانی که روابط بلند مدت بین این دو وجود داشته باشد زنجیره تامین شرکت مانعی جدی و قوی بر سر راه رقبا خواهد بود .با افزایش اهمیت فعالیت خرید و تدارکات تصمیم های خرید مهم تر شده و از آن جا که امروزه سازمان های بیشتری به تامین کنندگان وابسته شده اند پیامد های مستقیم و غیر مستقیم تصمیم گیری ضعیف،وخیم تر جلوه می کند .
در بیشتر صنایع ،هزینه مواد خام و اجزای تشکیل دهنده ی محصول قسمت عمده ای از بهای تمام شده محصول را در بر می گیرد .در این شرایط ،بخش تدارکات می تواند نقش کلیدی در کارایی و اثر بخشی سازمان ایفا کند و تاثیر مستقیم بر کاهش هزینه ها ،سودآوری و انعطاف پذیری یک شرکت داشته باشد (جعفر نژاد و همکاران،1392)
هزینه تامین مواد بخش قابل توجهی از هزینه های تمام شده کالا و خدمات را تشکیل می دهد به طور متوسط 70 درصدد ارزش محصول یا خدمات نهایی کارخانه ها و شرکت ها را هزینه ی خرید مواد خام و خدمات دریافتی از بیرون تشکیل می دهد این نسبت در شرکت های بافناوری بالا حتی به 80 درصد نیز می رسد به همان اندزه که انتخاب تامین کننده مناسب در کاهش هزینه ها موثر است و باعث افزایش قدرت رقابت شرکت ها می شود .انتخاب تامین کنندگان نامناسب نیز می تواند باعث تنزل موقعیت مالی و عملیاتی شرکت ها شود .(ریاضت،1389)
2-6-1انواع تامین کنندگان :
تامین کنندگان را از جهت همراهی با نیازهای عملیاتی و استراتژیکی سازمان می توان به 5 زیر دسته تقسیم نمود:

 

    1. تامین کنندگان غیر قابل قبول:این نوع تامین کنندگان جهت رفع نیازهای عملیانی و استراتژیک خریداران با مشکل روبه رو هستند .

 

    1. تامین کنندگان قابل قبول:این دسته تامین کنندگان نیازهای جاری عملیاتی خریدار را مطابق تعهدات تامین می کنند ولی هیچ مزیت رقابتی برای شرکت به همراه ندارند.

 

    1. تامین کنندگان خوب:خدماتی که این گروه به خریدار ارائه می کنند برای خریدار حاوی ارزش افزوده است .

 

    1. تامین کنندگان برتر:این دسته تمامس نیازهای عملیاتی و برخی از نیازهای استراتژیک خریداران را تامین می کنند.معمولا بین این تامین کنندگان و خریداران تعاملات گسترده ای وجود دارد که باعث تسریع تراکنش ها و حذف اتلاف ها می شود .

 

    1. تامین کنندگان فوق العاده :این گروه نیازهای عملیاتی و استراتژیک خریدار را پیش بینی می کنند و توانایی برآورده ساختن این نیازها زا دارند تامین کنندگان فوق العاده می توانند برتی خریدار مزیت رقابتی داشته باشند.معمولا خریداران هنگامی که با شرایط جدید ،مخصوصا ترفند های رقبا روبه رو می شوند می توانند از قدرت تامین کننده به عنوان یک عامل استراتژیک استفاده کنند.(غضنفری ،فتح اله؛1385)

 

2-6-2عوامل موثر بر انتخاب تامین کنندگان :
جهت انتخاب تامین کننده مناسب از میان تامین کنندگان بالقوه موجود،معیارها و عوامل مختلفی می توان در نظر گرفت که در ذیل برخی از مهمترین این عوامل بررسی شده اند :

 

    • توانایی کیفی تامین کنندگان :کیفیت به عنوان یکی از موضوعات اساسی در بحث مدیریت تامین کنندگان مطرح است .هنگام ارزیابی تامین کنندگان باید توانایی های آنها برای ارائه خدمات و کالاها مطابق با سطح کیفیت قابل قبول خریدار،مشخص گردد.البته پیش نیاز این امر ارائه تعریف دقیقی از مشخصه کیفی مورد نیاز توسط خریدار است

 

    • توانایی دستیابی و انطباق با تکنولوژی های جدید:تامین کنندگان باید توانایی لازم را برای دستیابی به تکنولوژی های جدید و انطباق با آنها را داشته باشد .در صورتی که تامین کنندگان نتوانند نیازهای آینده خریدار را تشخیص داده و خود را برای پاسخگویی به آنها آماده کنند،احتمال شکست و خروج از بازار افزایش پیدا می کند.آینده نگری و همراهی با نیازهای آینده تامین کنندگان از خصوصیات و ویژگی های یک تامین کننده مطلوب است

 

    • توانایی مالی:توانایی و ضعف مالی تامین کنندگان به طور مستقیم بر تامین خواسته های مشتری تاثیر گذار است .عواملی همچون ،نرخ اعتبار،ساختار سرمایه،سوددهی ،سرمایه در گردش،گردش موجودی،و نرخ بازده سرمایه ،می توانند به عنوان شاخص های ارزیابی مالی تامین کنندگان مورد استفاده قرار گیرند علاوه بر اینها ،پایداری و توانایی مالی تامین کنندگان باید به عنوان یک عامل اساسی در انتخاب تامبن کننده مدنظر قرار گیرند

 

    • توانایی مدیریتی:ارزیابی سازمان،ساختارو مدیریت نیز می تواند در فرایند انتخاب تامین کننده مورد توجه قرار می گیرد .اهداف ،استراتژی ها ،سیاستها ،ساختار سازمانی ،صلاحیت مدیران ،سیستم آموزشی،سیستم های اطلاعاتی و فرآیندهای تامین کنندگان از جمله مواردی هستند که می توانند در این ارزیابی مورد بررسی قرار گیرند ارزیابی عملکرد واخد های مختلف تامین کنندگان مانند واحدهای بازاریابی ،تولید و فروش نیز می توانند در این فرایند مفید واقع شوند . ( امانی شورباریکی،1392)

 

2-6-3ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان:
انتخاب تامین کنندگان به دلیل هزینه های تامین مواد اولیه و سایر اجزای محصول نهایی که بخش اعظم هزینه های تولید یک محصول را در بر می گیرد یکی از مهم ترین مسائل در مدیریت زنجیره تامین محسوب می شود بنابراین ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان نقش مهمی در کاهش هزینه ها و مدت زمان ارائه محصول به بازار ایفا می کند این ارزیابی تاثیر بارزی بر هزینه ها و زمان تولید محصول دارد.انتخاب تامین کننده فرآیندی است که به واسطه آن تامین کنندگان بررسی ،ارزیابی و انتخاب می شود تا به عضوی از زنجیره تامین سازمان تبدیل شوند .محققین ،دلایل زیادی را برای تمایل سازمان ها به انتخاب یک منبع تامین و تعداد محدودی تامین کننده مطرح کردند
دلیل اول این است که انتخاب تامین کنندگان متعدد ،شرکت ها را از صرفه جویی های ناشی از مقیاس که به دلیل مقدار سفارش و منحنی یادگیری ایجاد می شود باز می دارد .
دومین دلیل به هزینه های بالای شبکه هایی با چندین تامین کننده در مقایسه با شبکه های یا تامین کنندگان محدود اشاره دارد
سومین دلیل به افزایش تعهد و اعتماد بین سازمان و تامین کننده محدود اشاره دارد و در نهایت آخرین دلیل مربوط به بازارهای رقابت جهانی است که شرکت ها را مجبور به انتخاب بهترین تامین کنندگان می کند (Farzipoor.saen2010)

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره ارتباط فرایند مدیریت دانش و فشار روانی کارکنان بانک ملت شهر ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

- ادراک ﺿﻌﻴﻒ از اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺠﺪد از داﻧﺶ: ﻛﺎرﻛﻨﺎن شناخت ﺿﻌﻴﻔﻲ از اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺠﺪد داﻧﺶ دارﻧﺪ، یعنی اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺠﺪد داﻧﺶ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎزﺗﺎﺑﻲ از ﻓﻘﺪان ﺧﻼﻗﻴﺖ و ﻧﻮآوری ﺷﺨﺼﻲ اﺷﺨﺎص، ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ و ﻣﺬﻣﻮم ﺷﻤﺮده ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺑه عبارت دیگر در ﺑﺴﻴﺎری از ﭘﺮوژه ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ، اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺠﺪد و اﺳﺘﻔﺎده از مخزن داﻧﺸﻲ ﺑﻌﻨﻮان آﻓﺘﻲ در ﺗﺨﺼﺺ اﻓﺮاد و ﻋﺪم ﻛﻔﺎﻳﺖ اﻓﺮاد ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﺪه است (ﻻم و ﭼواوو، ۲۰۰۵: ۵۰۳-۴۲۹).
۳- ﺧﻄﺮ ﻣﺤﺘﻮایی
ﭘﺮوژه ﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ روی ﺧﻠﻖ، ﻛﺴﺐ، و اﻧﺘﺸﺎر ﻣﺤﺘﻮای داﻧﺶ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻣﺤﺘﻮای داﻧﺶ، ﺷﻜﻞ، و ﻗﺎﻟﺐ آن ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﺮوژه ﺧﺎص واﺑﺴﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺑﺮﺧﻲ از اﻧﻮاع ﺧﻄﺮات ﻣﺤﺘﻮاﺋﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻮارد زﻳﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد:
- ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻏﻴﺮ دﻗﻴﻖ از ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ:ﺗﻌﺮﻳﻒ واﺿﺤﻲ از ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺣﻞ ﺷﻮد و ضرورت ﭘﻴﺎده ﺳﺎزی آن، وﺟﻮد ﻧﺪارد. در اﻳﻦ ﻧﻮع از ﺧﻄﺮات ﺣﺘﻲ اﮔﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن واﻗﻌﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻫﻴﭻ ﻣﻔﻬﻮم واﺿﺤﻲ از ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ﻳﺎ ﻫﻴﭻ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ گویایی از ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﻳﻬﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ وﺟﻮد ﻧﺪارد.
- ﺳﺎﺧﺘﺎردﻫﻲ ﻣﺤﺘﻮایی ﺿﻌﻴﻒ: در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺧﻄﺮات ﻣﺤﺘﻮای داﻧﺸﻲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﻨﺪی
ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﺮای وﻇﺎﻳﻒ موجود ﺑﺎ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﺒﻮده، ﻳﺎ ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﻫﻀﻢ ﻧﻴﺴﺖ.
- روزآمدسازی دانش:ﻣﺤﺘﻮای داﻧﺸﻲ ﻗﺪﻳﻤﻲ و ﻣﻨﺴﻮخ و ﻏﻴﺮ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﺮای وﻇﺎﻳﻒ ﻣﻮﺟﻮد ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ. در ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻮاﻗﻌﻲ ﺑﻌﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻃﺮاﺣﺎن از ﻃﺮاﺣﻲ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﻮاﺳﻄﻪ ﻋﺪم اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آن در ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ ﻫﺰﻳﻨﻪ اﺣﺘﺮاز ﻧﻤﻮده ﻳﺎ ﺗﻼش ﻛﻤﻲ از ﺟﻬﺖ روز آمد ﻧﻤﻮدن ﭘﺎﻳﮕﺎه داﻧﺸﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ.
- ﻓﻘﺪان خالص سازی داﻧش: در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺧﻄﺮات ﻫﻴﭻ ﻣﻜﺎﻧﻴﺰم اﺛﺮ ﺑﺨﺸﻲ ﺑﺮای خالص نمودن داﻧش از ﮔﺰارﺷﺎت و ﻣﺒﺎﺣﺜﺎت وﺟﻮد ﻧﺪارد. اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺪان دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻮاد ﻣﻬﻢ آﻣﻮزﺷﻲ و ﻋﻠﻤﻲ ﮔﻠﭽﻴﻦ و ﭘﺮوراﻧﺪه ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ و ﻧﻴﺰ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ داﻧﺸﻲ ارزﺷﻤﻨﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﭘﻨﻬﺎن و ﻧﺎﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ (ﻻم و ﭼواوو، ۲۰۰۵: ۴۳۰).
۴- ﺧﻄﺮاتﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه
ﭘﺮوژه ﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ماﻧﻨﺪ ﻫﺮ ﭘﺮوژه دﻳﮕﺮی ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺧﻄﺮات ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه آﺳﻴﺐ ﭘﺬﻳﺮ باشند. ﺑﺮﺧﻲ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ اﻳﻦ ﺧﻄﺮات ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻮارد زﻳﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ:
- ﻛﻤﺒﻮد ﺗﺨﺼﺺ: در اﻳﻦ ﻧﻮع ﺧﻄﺮات ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺗﺨﺼﺺ ﻻزم ﺟﻬﺖ ﺣﻔﻆ ﭘﺮوژه از اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻓﻨﻲ، ﺗﺠﺎری و ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ وجود ﻧﺪارد.ﮔﺮﭼﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻈﺮات ﺗﺨﺼﺼﻲ ﻣﺸﻮرﺗﻲ ﻣﺸﺎوران ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺪﻳﻠﻲ ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﻣﻔﻴﺪی ﻧﻴﺴﺖ.
- ﻓﻘﺪان ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺳﺎزﻧﺪه کاربران و ﺗﻌﺎرض ذﻳﻨﻔﻌﺎن: در اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺧﻄﺮات ﺷﺎﻫﺪ ﻋﺪم مشارکت، و ﻓﻌﺎل نبودن اﻋﻀﺎی سازمان ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﺑﻴﻦ ذﻳﻨﻔﻌﺎن ﭘﺮوژه ﺗﻌﺎرﺿﺎﺗﻲ وﺟﻮد دارد. در ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻮارد اﻳﻦ ﺗﻌﺎرض در ﺑﺮدارﻧﺪه ﺗﻨﺎزﻋﺎت ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺑﻴﻦ بخش های فناوری اطلاعات با ﺳﺎﻳﺮ ﺑﺨﺸﻬﺎی درﮔﻴﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎً اﻧﺮژی ﺗﻴﻢ ﭘﺮوژه را از ﻫﻤﺎن اﺑﺘﺪا ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻲ ﺑﺮد.
- توسعه اﺗﻔﺎﻗﻲ:در ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻮارد ﭘﺮوژه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ﻫﻴﭻ ﻧﻮع اﺳﺘﺮاﺗﮋی توسعه ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﻧﺪارد، ﻳﺎ ﺑﺼﻮرﺗﻲ عجولانه ﺑﻪ اﺟﺮا در ﻣﻲ آﻳﺪ و از ﭘﺨﺘﮕﻲ ﻻزم ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﻴﺴﺖ. لذا ﻣﻮاﻧﻊ واﻗﻌﻲ ﺑﺎﻟﻘﻮه در ﻣﺴﻴﺮ اﺟﺮا ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ و ﺣﺘﻲ ﮔﺎﻫﻲ در ﺑﺮﺧﻲ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟﺮای آزﻣﺎﻳﺸﻲ و ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ ﻧﻴﺰ وﺟﻮد ﻧﺪارد.

 

 

عوامل اساسی موفقیت در مدیریت دانش

 

جدول ۲-۱- لیست عوامل اساسی موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش از دیدگاه محققین

 

 

عوامل اساسی موفقیت در پیاده‌سازی مدیریت دانش تحقیقات انجام گرفته/ سال
رهبری و حمایتهای رهبری اسکریم و آمیدون، ۱۹۹۷؛ هالساپل و جوشی، ۲۰۰۰، داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸، لیبویتز، ۱۹۹۹، حسنلی، ۱۹۹۹، مرکز کیفیت و بهره‌وری آمریکا، ۲۰۰۲، ریبیر و سیتار، ۱۹۹۹، وانگ و اسپینوال، ۲۰۰۳، رحمان و همکاران، ۲۰۱۰، والمحمدی، ۲۰۱۰٫
فرهنگ اسکریم و آمیدون، ۱۹۹۷؛ داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸، لیبویتز، ۱۹۹۹، حسنلی، ۲۰۰۲، مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا، ۲۰۰۲، مکدرموت و اودیل، ۲۰۰۱، وانک و اسپینوال، ۲۰۰۵، رحمان و همکاران، ۲۰۱۰،و المحمدی ۲۰۱۰٫
فناوری اطلاعات اسکریم و آمیدون، ۱۹۹۷، داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸، لیبویتز، ۱۹۹۹، حسنلی، ۲۰۰۲، علوی و لیندر، ۲۰۰۱، وانگ و اسپینوال، ۲۰۰۵، رحمان و همکاران، ۲۰۱۰، والمحمدی، ۲۰۱۰٫
اهداف و استراتژی اسکریم و امیدون، ۱۹۹۷، داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸، لیبویتز، ۱۹۹۹، مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا، ۱۹۹۹، زاک، ۱۹۹۹، وانگ و اسپینوال، ۲۰۰۵، رحمان و همکاران، ۲۰۱۰، والمحمدی، ۲۰۱۰٫
سیستم ارزیابی هالساپل و جوشی، ۲۰۰۰ف داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸، حسنلی، ۲۰۰۲، مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا، ۱۹۹۹، احمد و همکاران، ۱۹۹۹، وانگ واسپینوال، ۲۰۰۵، اخوان وهمکاران، ۲۰۰۹، والمحمدی، ۲۰۱۰٫
زیرساختهای سازمانی داونپورت وهمکاران، ۱۹۹۸، لیبویتز، ۱۹۹۹، حسنلی، ۲۰۰۲، هرشل و نعمتی، ۲۰۰۰، وانگ واسپینوال، ۲۰۰۵، اخوان و همکاران، ۲۰۰۹، رحمان و همکاران، ۲۰۱۰، والمحمدی، ۲۰۱۰٫
نظر دهید »
اثر سوپرجاذب های طبیعی و مصنوعی بر قابلیت استفاده آب خاک ...
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

 

a9b2

 

تیمار۵۰ درصد خاک + ۱۵ درصد ضایعات برنج + ۲۰ درصد تفاله زیتون + ۱۵ درصد کوددامی +امی + دور آبیاری ۱۰ روز

 

 

 

a10b2

 

تیمار۷۰ درصد خاک +۱۰ درصد ضایعات برنج + ۱۰ درصد ورمی کمپوست + ۱۰ درصد کوددامی + دور آبیاری ۱۰ روز

 

 

 

a11b2

 

تیمار۵۰ درصد خاک +۱۵ درصد ضایعات برنج + ۲۰ درصد ورمی کمپوست + ۱۵ درصد کوددامی + دور آبیاری ۱۰ روز

 

 

 

a12b2

 

تیمار ۷۰ درصد خاک + ۱۵ در صد ضایعات برنج + ۱۵ درصد کمپوست زباله شهری + دور آبیاری ۱۰ روز

 

 

 

a13b1

 

تیمار ۵۰ درصد خاک + ۲۵ در صد ضایعات برنج + ۲۵ در صد کمپوست زباله شهری + دور آبیاری ۱۰

 

 

 

 

 

 

 

۳-۵- روش کاشت
در خرداد ۹۲ پس از تهیه نهال زیتون از نهالستان گل­ها واقع در آستانه اشرفیه، نمونه­هایی که از نظر ارتفاع هم اندازه و از نظر ظاهری در وضعیت مناسب­تری بودند، به عنوان نمونه گیاهی انتخاب و اقدام به کشت نهال زیتون در گلدان سایز هفت شد. گلدان­ها در فضای آزاد اما پوششی مسقف از جنس پلاستیک به ارتفاع ۳ متر به جهت جلوگیری از تأثیر بارش باران و برف بر روی نتایج آزمایش قرار داده شد. اختلاط سوپرجاذب استوکوزورب و زئولیت وزنی و بقیه مواد حجمی انجام شد. در طول دوران رشد تا اندازه گیری و ارزیابی صفات هیچگونه عملیات کوددهی، مبارزه با آفات و امراض انجام نگردید.
۳-۶-آبیاری
برای آبیاری گیاه، از آب چاه کشاورزی با EC برابر با ۲/۱ دسی زیمنس بر متر و توسط آب پاش به میزان ۵/۱ لیتر برای هر گلدان، در دورهای آبیاری ۵ و۱۰ روز استفاده شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۷- ارزیابی صفات
۳-۷-۱- وزن تر ریشه، برگ، ساقه
وزن تر به کمک ترازوی دیجیتال اندازه گیری شد
۳-۷-۲- وزن خشک ریشه، برگ، ساقه
پس از اندازه گیری وزن تر، نمونه­ها به مدت ۲۴ ساعت در آون با دمای ۷۵ درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس با ترازوی دیجیتال توزین شد.
۳-۷-۳- تعداد شاخه جانبی
تعداد شاخه جانبی به کمک شمارش در هر واحد آزمایشی به صورت چشمی ارزیابی شد.
۳-۷-۴- طول ساقه
طول ساقه به کمک خط کش اندازه گیری و بر حسب سانتی متر ارزیابی شد.
۳-۷-۵- طول ریشه
طول ریشه به کمک خط کش اندازه گیری و بر حسب سانتی­متر ارزیابی شد.
۳-۷-۶- کلروفیل
جهت اندازه گیری میزان کلروفیل برگ از دستگاه کلروفیل­متر استفاده گردید.
۳-۷-۷- قطر ساقه
قطر ساقه به کمک کولیس اندازه گیری و بر حسب میلی­متر ارزیابی شد.
۳-۷-۸- مواد معدنی برگ شامل نیتروژن، فسفر

نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله درباره فلسطین در تکاپوی دولت شدن- فایل ۲
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
  • صلح جو بودن؛

 

  • پذیرش تعهدات منشور؛

 

  • مایل و قادر بودن به اجرای تعهدات منشور.

 

الف- دولت بودن
همانطور که پیشتر اشاره شد، دولت بودن از نظر حقوق بین‌الملل، بر اساس معیار سنتی‌ای که کنوانسیون ۱۹۳۳ مونته ویدئو به ما می‌دهد، مستلزم احراز ۴ شرط اساسی است: این شروط عبارتند از: برخورداری از جمعیت دائمی، داشتن سرزمین معین، حکومت و دارا بودن ظرفیت برقراری روابط با سایر دولتها. البته برخی از حقوق دانان معیارهای دیگری را در کنار این ۴ شرط مطرح ساخته‌اند که از جمله می‌توان به معیار «حکمرانی مطلوب»[۳۲] اشاره کرد. تعریفی که اتحادیه اروپا برای حکمرانی مطلوب دارد این است که حکمرانی خوب، مدیریت شفاف و پاسخگو در یک دولت با هدف تضمین توسعه اقتصادی و اجتماعی عادلانه و پایدار است. در تعریفی دیگر حکمرانی خوب شامل احترام سیاستمداران و نهادها به حقوق بشر و اصول دموکراسی و حاکمیت قانون است. همچنین حکمرانی خوب به طور خاص به موضوع مدیریت منابع عمومی جهت ایجاد اقتصادی پایدار و شیوه‌های توزیع عادلانه مربوط می‌شود.[۳۳] اما این معیار یعنی حکمرانی مطلوب هنوز نتوانسته به عنوان شرطی اساسی جهت دولت بودن مطرح شود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
احراز وجود دولت با این هدف صورت می‌گیرد که یک شخص حقوقی مسئول و قابل اتکا در عرصه بین‌المللی ظهور کرده است و می‌تواند مقررات بین‌المللی را به طور دائم و با سلطه موثر به اجرا بگذارد.[۳۴] بر خلاف مقررات جامعه ملل در پذیرش اعضای جدید که دولتهای مستعمره و دولتهای خود مختار را به عضویت می‌پذیرفت، سازمان ملل متحد صرفا با تکیه بر «دولت بودن» اعضای خود بنیان نهاده شده است. با توجه به‌این معیار، در جریان پذیرش برخی از دولت‌های متقاضی عضویت در سازمان ملل متحد، درخواست آنها به دلیل عدم برخورداری از شرایط دولت مستقل بودن رد شد. مانند درخواست کره به دلیل اشغال خارجی، اتریش به دلیل اشغال نظامی ناشی از جنگ دوم جهانی، سیلان به دلیل داشتن روابط خاص با حکومت استعمارگر پیشین، آنگولا به جهت فقدان استقلال.[۳۵]
ب- صلح جو بودن
صلح جو بودن یکی دیگر از پیش شرط‌های مناقشه آمیز در خصوص پذیرش اعضای جدید محسوب می‌شود. هدف تدوین کنندگان منشور این بود که «دولت صلح جو» به دولتی اطلاق شود که علیه «دولت‌های محور» اعلام جنگ کرده باشد یا حداقل سابقه حکومت فاشیستی نداشته باشد. این موضوع در اعلامیه مسکو (۳۰ اکتبر ۱۹۴۳) نیز مورد اشاره قرار گرفت. همچنین در کنفرانس سانفرانسیسکو نیز به منظور جلوگیری از عضویت اسپانیا به‌این نکته اشاره شد که دولت‌هایی که با حمایت نظامی «دولت‌های محور» ایجاد شده‌اند، حق عضویت در سازمان ملل متحد را ندارند. در کنفرانس پوتسدام در ۱۲ اوت ۱۹۴۵ نیز توافق گردید دولت‌هایی که در خلال جنگ جهانی اعلام بی طرفی کرده‌اند، کماکان می‌توانند به عضویت سازمان ملل متحد درآیند.[۳۶]
«در کنفرانس سانفرانسیسکو، اعضای شرکت کننده به‌این توافق رسیدند که خصلت «صلح جو بودن» یک دولت نباید بر اساس معیار سیاسی مانند دموکراتیک بودن و ماهیت نهادهای داخلی آن مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد. با این حال و علی رغم توافق فوق، در جریان پذیرش برخی از دولت‌ها، ضوابط سیاسی و مسئله غیر دموکراتیک بودن آنها مانند مخالفت دولت‌های غربی با عضویت بلغارستان، مجارستان و رومانی مطرح گردید. در مواردی نیز معیار صلح جو بودن به عنوان ابزار قانونی موثر برای جلوگیری از عضویت برخی دولت‌ها به هنگام اختلافات فی ما بین دو دولت مورد استفاده قرار گرفت، مانند جلوگیری از عضویت بنگلادش به دلیل عدم استرداد اسرای جنگی پاکستانی.
به طور کلی، در شرایط فعلی یک دولت صلح جو به دولتی اطلاق می‌شود که رفتار بین‌المللی آن مطابق قواعد حقوق بین‌الملل باشد و اقدامی برخلاف اصول و اهداف سازمان ملل متحد به عمل نیاورد.»[۳۷]
ج- پذیرش تعهدات منشور
پذیرش تعهدات منشور از سوی دولت متقاضی عضویت از طریق «اعلامیه پذیرش»[۳۸] صورت می‌گیرد. اعلامیه پذیرش نباید متضمن حق شرط‌هایی بر منشور ملل متحد باشد و تاکنون نیز اعلامیه‌های پذیرش دولت‌ها با اعمال حق شرط صورت نگرفته است. با صدور اعلامیه پذیرش، دولت متقاضی عضویت، مشابه سایر اعضای سازمان متعهد می‌گردد که کلیه تعهدات منشور را با حسن نیت قبول و به اجرا بگذارد و بدین ترتیب با حقوق و تکالیف مساوی، مشابه سایر اعضا به عضویت سازمان ملل متحد در می‌آید.[۳۹]
د- قادر و مایل بودن به اجرای تعهدات منشور
ملاک و معیار توانایی و تمایل دولت‌ها به انجام تعهدات بین‌المللی خود هر چند به عنوان آخرین معیار پذیرش اعضای جدید در بند ۱ ماده ۴ منشور آمده است، لیکن مهم ترین معیار تشخیص عضویت محسوب می‌گردد. شناسایی یک دولت به جهت سلطه موثر و واقعی آن بر قلمرو سرزمینی خود نشان از اقتدار حکومتی آن دولت می‌کند، لیکن نمی‌تواند گویای تمام شرایط واقعی عضویت باشد و چه بسا ممکن است چنین اقتداری در اثر کودتا یا بکارگیری غیرقانونی زور حاصل شده باشد. عبارت «قادر و مایل بودن به اجرای تعهدات» (شق آخر بند ۱ ماده ۴ منشور) بر این امر گواهی می‌دهد که دولت‌ها باید در چهارچوب حقوق بین‌الملل به حیات خود ادامه دهند و تابع یک نظام حقوقی باشند. پذیرش دولت‌های جدید که به واسطه شناسایی انفرادی یا دسته جمعی دولت‌های موجود از طریق مجمع عمومی و شورای امنیت صورت می‌گیرد به منزله اعطای شخصیت حقوقی بین‌المللی به موجودیتی خواهد بود که در برخی موارد وضعیت یک دولت کامل به مفهوم واقعی کلمه را ندارد. در واقع پس از اعطای چنین شخصیت حقوقی ای دولت مذکور عناصر تشکیل دهنده دولت خود را در طی زمان تکمیل می‌کند. مانند مورد اندونزی (۴۹-۱۹۴۷). مورد دولت اخیر به روشنی نشان می‌دهد که چگونه یک دولت از شخصیت حقوقی محدود به برخورداری از یک شخصیت حقوقی کامل دست می‌یابد.[۴۰]
و بالاخره در ارتباط با این معیار چهارم باید گفت که در ابتدای تاسیس سازمان ملل متحد غرض از «قادر بودن» به اجرای تعهدات منشور برخورداری از حداقل توان نظامی برای مشارکت در اقدامات حفظ و برقراری صلح و امنیت بین‌المللی ملل متحد بوده است. با این حال، این مسئله در رویه سازمان مذکور با انعطاف بیشتری روبرو بوده است.
در ارتباط با «مایل بودن» به اجرای تعهدات منشور، مجمع عمومی سازمان ملل متحد ضوابطی را به قرار زیر اعلام کرده است (قطعنامه شماره ۵۰۶ الف، مجمع مورخ اول فوریه ۱۹۵۲): داشتن روابط دوستانه با سایر دولت‌ها، اجرای تعهدات بین‌المللی، آمادگی دولت مذکور در حل اختلافات خود با سایر دولت‌ها از طریق مسالمت آمیز. با این حال در مواردی مسئله مایل بودن برخی دولت‌ها به اجرای تعهدات منشور مطرح شده است. مانند اعتراض چین به بنگلادش به جهت عدم اجرای مقررات منشور توسط دولت اخیر و عدم اجرای قطعنامه‌های مجمع عمومی در زمینه خروج نیروهای بنگلادش از پاکستان و عدم استرداد اسرای جنگی پاکستان.[۴۱]
۲- نظر مشورتی دیوان در خصوص پذیرش اعضای جدید
نکته دیگری که در زمینه ضابطه پذیرش اعضا باید در اینجا بدان بپردازیم، نظریه مشورتی‌ای است که دیوان بین‌المللی دادگستری در این خصوص ابراز داشته است. مجمع عمومی ملل متحد از دیوان خواست تا نظر مشورتی خود را در مورد سوالی در خصوص شرایط پذیرش عضویت یک دولت در سازمان ملل متحد (ماده ۴ منشور) ابراز دارد. متن سوال مجمع عمومی بدین شرح بود: «آیا یک عضو سازمان ملل متحد بر اساس ماده ۴ منشور ملل متحد حق دارد که به دنبال رای خود در شورای امنیت یا مجمع عمومی برای پذیرش یک دولت به عضویت سازمان ملل متحد، رضایت خود را مشروط به شرایطی نماید که در بند اول ماده ۴ منشور ذکر نشده است؟ به طور خاص آیا چنین عضوی ضمن شناسایی شرایط موجود در ماده ۴ می‌تواند رضایت خود برای پذیرش دولت جدید را مشروط به پذیرش دولتی دیگر بنماید؟»[۴۲]
پاسخ دیوان به‌این سوال منفی بود. از نظر دیوان این سوال، بیش از آنکه حقوقی باشد، سوالی سیاسی بود و رسیدگی و پاسخ به آن از صلاحیت دیوان خارج بود. اما دیوان وارد رسیدگی شد و به‌این نتیجه رسید که شرط گذاری برای عضویت یک دولت در سازمان ملل متحد خارج از شروط ماده ۴ منشور و امری سیاسی است. شرایط چهارگانه احصاء شده در ماده ۴ منشور نه تنها ضروری، بلکه کافی نیز هستند. احراز تمام این شرایط در صلاحیت سازمان ملل متحداست. قضاوت سازمان به معنای قضاوت دو نهاد مذکور در بند ۲ ماده ۴ یعنی مجمع عمومی و شورای امنیت ملل متحد است.
ماده ۶۰ آئین نامه داخلی شورای امنیت صلاحیت تشخیص اینکه دولتی صلح جو و قادر به اجرای تعهدات منشور هست یا نه را به خود شورای امنیت داده است. دیوان اشعار می‌دارد که هر چند احراز شرایط دیگری که مرتبط با شرایط مذکور در ماده ۴ منشور است قابل بررسی است، اما این بررسی باید از سوی شورای امنیت و مجمع عمومی صورت گیرد. در هر صورت اعمال شروط حقوقی مذکور در بند۱ ماده ۴ لازم و اعمال شروط سیاسی ممنوع است.
دیوان بین‌المللی دادگستری به‌این نتیجه رسید که بند ۲ ماده ۴ منشور متشکل از دو بخش است: بر اساس توصیه شورای امنیت و تصمیم مجمع عمومی. از آنجا که قبل از عبارت «توصیه» از کلمه «بر اساس»[۴۳] استفاده شده است، این گونه برداشت می‌شود که‌این شرط، شرط لازم پیش از تصمیم مجمع عمومی است. دیوان وظیفه خود را تفسیر منشور و شناسایی معنای متعارف و عادی عبارات اعلام نمود و از آنجا که تفسیر مذکور را معنای عادی عبارت دانست و آن را دارای ابهام تشخیص نداد، از پرداختن به سایر تفاسیر مربوط به‌این ماده خودداری کرد (ماده ۳۱ کنوانسیون وین در خصوص حقوق معاهدات). به همین دلیل دیوان از رجوع به مذاکرات مقدماتی خودداری نمود و بیان نمود که دادگاه زمانی به مذاکرات مقدماتی رجوع می‌کند که ابهامی در عبارات یک معاهده تشخیص دهد. از نظر دیوان، منشور هیچگونه سلسله مراتبی میان شورای امنیت و مجمع عمومی در نظر نگرفته است و رابطه‌این دو نهاد مبتنی بر همکاری است. در نهایت دیوان با ۱۲ رای در مقابل ۲ رای به‌این نتیجه رسید که مجمع عمومی نمی‌تواند تصمیم شورای امنیت را تحت تاثیر قرار دهد و مستقلا دولتی را به عضویت سازمان بپذیرد.[۴۴]
قاضی آلوارز[۴۵] در نظر مخالف خود بیان داشت که حق وتو به عنوان حقی در نظر گرفته شده است تا جلوی نقض یا تهدید صلح و امنیت بین‌المللی را بگیرد اما چنانچه از این حق برخلاف این موضوع استفاده شود، حق وتو علیه اهداف سازمان ملل متحد عمل کرده است. لذا از نظر آلوارز، مجمع عمومی حق دارد از شورای امنیت بخواهد تا دلایلش برای رد یک دولت را بیان کند. همچنین قاضی آزودو[۴۶] معتقد بود که میان «فقدان توصیه» و «عدم توصیه» تفاوت وجود دارد. از نظر وی سوال طرح شده ناظر بر «عدم توصیه» است. در هر صورت مجمع عمومی حق دارد در مورد تمام موضوعات مرتبط به سازمان ملل متحد نظارت داشته باشد و در صورت عدم توصیه شورای امنیت، مجمع عمومی می‌تواند گزارش را برای بررسی بیشتر به شورای امنیت بفرستد.[۴۷]
۳- روند تاریخی پذیرش اعضا در سازمان ملل متحد
پذیرش عضویت اعضای جدید در ملل متحد از آغازین سالهای پیدایش این سازمان، یکی از موضوعات بحث برانگیز بوده است. شرایط پذیرش عضویت دولتها در سازمان ملل متحد، در ماده ۴ منشور ملل متحد ذکر شده است. در این ماده ۴ شرط جهت پذیرش دولتها در سازمان ملل متحد گنجانده شده که شورای امنیت و مجمع عمومی باید ضمن بررسی شروط مذکور، تصمیم نهایی را در خصوص پذیرش عضو جدید اخذ نمایند.
پس از پایان جنگ دوم جهانی و تقسیم دولتهای جهان به دو بلوک قدرت شرق و غرب، سازمان ملل متحد به مرکز هماهنگ سازی اقدامات دولتهای عضو تبدیل شد. اما شکاف موجود بین این دو بلوک، موجب ناهمگونی و به نوعی تضاد نظرات دولتهای عضو دو قطب اصلی در این سازمان گردید. با آغاز دوران استعمار زدایی و کسب استقلال دولتهای مختلف از اواسط قرن بیستم، دولت‌های جدیدی در عرصه نظام بین‌الملل ظهور کردند که هر کدام تفاوت‌های شکلی و ماهوی زیادی با یکدیگر داشتند.
پذیرش این دولتهای بعضا ذره‌ای که از نظر ژئوپولوتیک و موقعیت استراتژیک از اهمیت چندانی نیز برخوردار نبودند، به سبب یارگیری‌های صورت گرفته از سوی هر یک از دو قطب یاد شده، موجب بروز اختلاف در سازمان ملل متحد می‌شد. به همین دلیل معیار پذیرش اعضای جدید علیرغم اینکه شاید در ظاهر کاملا شفاف و خالی از ابهام به نظر برسد، با توجه به ملاحظات مربوط به موازنه قدرت در عرصه بین‌الملل در دهه نخست تاسیس این نهاد بین‌المللی کاملا مبهم و سلیقه‌ای اعمال می‌شد. با توجه به آنچه گفته شد، پذیرش اعضای جدید در سازمان ملل متحد را می‌توان از نقطه نظر تاریخی به چهار مقطع ذیل تقسیم کرد:[۴۸]
الف-ممانعت سیاسی از پذیرش اعضای جدید (۱۹۵۵- ۱۹۴۶)
پس از اتمام جنگ جهانی دوم، دولتهایی که در مقابل دول محور با یکدیگر متحد شده بودند، به رقبای سرسختی برای یکدیگر تبدیل شدند. انعکاس اختلافات این قدرت‌ها در سازمان ملل متحد در مورد پذیرش اعضای جدید متجلی گردید و بدین ترتیب مسئله جهانشمولی ملل متحد که بایستی بر اساس ضوابط قانونی منشور تحقق یابد، با رویکرد سیاسی و با در نظر گرفتن منافع قدرتهای بزرگ مواجه گشت.
منشأ اختلافات اولیه در مورد پذیرش اعضای جدید به پیشنهاد ایالات متحده به شورای امنیت مورخ ۲۸ اوت ۱۹۴۶ باز می‌گردد. دولت آمریکا طی پیشنهاد خود پذیرش هشت دولت متقاضی عضویت را به عنوان یک اقدام واحد توصیه می‌کند. اتحاد جماهیر شوروی ضمن مخالفت با پیشنهاد مذکور اعلام داشت که تقاضای عضویت هر یک از دولتهای متقاضی باید به طور جداگانه طرح و مورد بررسی قرار گیرد. این اختلاف در پی پیشنهاد مشابهی که از سوی دولت لهستان در ۲۵ سپتامبر صورت گرفت، تشدید شد. دولت لهستان در پیشنهاد خود، عضویت پنج دولت (آلمان، مغولستان، بلغارستان، مجارستان و رومانی) را به عنوان یک اقدام واحد به شورای امنیت توصیه کرد. ایالات متحده آمریکا و متحدانش با این پیشنهاد مخالفت کرده و دولتهای پیشنهادی اروپای شرقی را فاقد شرایط مندرج در بند ۱ ماده ۴ منشور دانستند. این مخالفت متقابل در خصوص پذیرش اعضای جدید چنان گسترش یافت که در فاصله سالهای ۵۵-۱۹۴۶ از ۳۱ تقاضای عضویت، تنها ۹ تقاضا [۴۹] که نهمین مورد آن تقاضای رژیم اسرائیل بود، پذیرفته شد.
روند عدم پذیرش اعضای جدید ادامه داشت تا اینکه یک توافق کلی بین دو بلوک غرب و شرق در ۱۹۵۵ حاصل شد و ۱۶ دولت (از جمله ۱۰ دولت اروپایی) به روش پذیرش جمعی[۵۰] به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند. علی رغم مواضع سرسختانه هر دو قطب شرق و غرب مبنی بر بررسی جداگانه هر یک از تقاضاهای عضویت، نهایتا فرمول اتخاذ شده بر خلاف سیاست ادعایی و قاعده حاکم، پذیرش جمعی در نظر گرفته شد. با این حال، توافق سیاسی به شکل کامل در مورد کلیه دولت‌ها صورت نگرفت، زیرا دو ویتنام (شمالی و جنوبی) و دو کره (شمالی و جنوبی) در خارج از این مصالحه سیاسی قرار گرفتند و دولت‌های مذکور در آن مرحله به عضویت سازمان ملل متحد در نیامدند.
توافق فوق، عملا مغایر نص صریح نظر مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری در قضیه «شرایط پذیرش عضویت یک دولت در سازمان ملل متحد» و قطعنامه‌های مجمع عمومی مبنی بر بررسی جداگانه و انفرادی هر یک از تقاضاهای عضویت بود. لیکن، متعاقبا مجمع عمومی[۵۱] چنین توافقی را موافق روح ملل متحد دانست که تعبیر برخی از نویسندگان، چنین مصالحه‌ای گامی به جلو برای تحقق جهانشمولی سازمان ملل متحد محسوب می‌شد. به هر حال، طی نخستین دهه فعالیت سازمان ملل متحد (۱۹۵۵- ۱۹۴۶) تعداد اعضا از ۵۱ عضو در ۱۹۴۶ به ۷۶ عضو در ۱۹۵۵ افزایش یافت.[۵۲]
ب-ظهور اعضای جدید در پی استعمارزدایی
دومین مرحله افزایش اعضای سازمان ملل متحد در جریان استعمار زدایی صورت گرفت. به گونه‌ای که باعث رشد فزاینده اعضا از ۷۶ عضو در سال ۱۹۵۵ به ۱۲۷ عضو در سال ۱۹۷۰ گشت. استعمار زدایی[۵۳] که بر اساس اصل تعیین سرنوشت ملت‌ها توسط خودشان صورت می‌گرفت، تاثیر به سزایی در رویه و نحوه اجرای ماده ۴ منشور در خصوص پذیرش اعضای جدید داشت. به جز سه مورد استثنایی (بنگلادش، آنگولا و ویتنام) سایر دولت‌هایی که در پی استعمار زدایی استقلال یافته بودند، به سادگی و بدون استناد شورای امنیت و مجمع عمومی به ماده ۴ منشور به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند. بدین ترتیب، پذیرش اعضای جدید به یک امر تشریفاتی تبدیل شد.
ج-دولتهای ذره‌ای (۱۹۹۰- ۱۹۷۰)
علی رغم عدم تمایل آمریکا و انگلیس به عضویت این دولتها، اکثریت قاطع دولتها موافق عضویت این دولتها در سازمان ملل متحد بودند.[۵۴] در این راستا، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴- ۱۹۷۰، ۳۲ عضو جدید پذیرفته شدند که ۸ عضو آن فقط دارای جمعیتی بیش از یک میلیون نفر بوده است و مابقی جمعیتی کمتر از این رقم داشتند. لازم به ذکر است که از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ هیچ دولتی به عضویت سازمان ملل متحد در نیامدند.
د- ظهور اعضای جدید پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تجزیه یوگسلاوی
اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دو دولت نامیبیا و لیختن اشتاین به عضویت سازمان ملل متحد در آمدند و با پذیرش نامیبیا در ملل متحد در واقع وضعیت «عضویت ناظر» سازمان «سواپو»[۵۵] تغییر یافته و نامیبیا جایگزین آن سازمان شد. با توجه به‌این که در همان سال (۱۹۹۰) دو مجموعه از دولتها با یکدیگر متحد شدند (اتحاد دو آلمان و دو یمن) تعداد اعضای سازمان تغییر نیافت. افزایش اعضا در ۱۹۹۱ با پذیرش سه جمهوری بالتیک (لیتوانی، استونی، لتونی) صورت گرفت. علیرغم محدود شدن حاکمیت این دو دولت به موجب موافقتنامه مذکور و از دست دادن یکی از شرایط مندرج در ماده ۴ منشور، با این حال هیچ یک از اعضای شورای امنیت اعم از دائم و غیر دائم و متعاقب آن اعضای مجمع عمومی مانعی برای عضویت آن دولتها به وجود نیاوردند. در ادامه روند پذیرش، دو جمهوری استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی یعنی بلاروس و اوکراین در ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۱ بدون تشریفات و آیین پذیرش اعضا به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند. وضعیت حقوقی آنها به عنوان اعضای موسس سازمان ملل متحد تلقی گردید و پذیرش جدید لزومی نداشت.[۵۶]
با وقوع تحولات سیاسی پی در پی و رخدادهای مهم بین‌المللی به ویژه پایان جنگ سرد چنین انتظار می‌رفت که ملل متحد با فرصتی بیشتر و شیوه‌ای واقع بینانه تر و عمیق تر با موضوع عضویت دول جدید برخورد کند و شرایط و معیارهای پذیرفته شده حقوقی و عینی را در مورد دولتهای متقاضی با دقت بیشتری اعمال کند و روش‌های قدیمی خود را به دست فراموشی بسپارد. اما با پذیرش تقاضای عضویت دولت‌های کرواسی و بوسنی هرزگوین، در حالی که تحت تسلط نیروهای نظامی غیر دولتی قرار داشته و نشانی از استقلال و دولت بودن در آنها دیده نمی‌شد، خلاف آن را نشان داد و ثابت کرد که روند عضویت یک دولت جدید در سازمان ملل متحد و شناسایی جمعی آن، همچنان مانند گذشته، پیش از آنکه تابعی از متغیر‌های حقوقی باشد[۵۷] تابع گرایش‌ها و تمایلات سیاسی اعضا به ویژه دولت‌های قدرتمند است.
در فاصله سال‌های ۹۱ تا ۹۳، یعنی در کمتر از ۲ سال، ۱۹ دولت که عمدتا از جمهوری‌های تازه استقلال یافته شوروی سابق بودند و عضویتشان در سازمان ملل متحد بر خلاف دوران جنگ سرد، برای غرب حساسیت برانگیز نبود، به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند و تعداد اعضای سازمان ملل متحد تا ژانویه ۱۹۹۴ به ۱۸۴ عضو رسید و سایر دولت‌های معدودی که در خارج از سازمان ملل متحد قرار داشتند، (به جز واتیکان) متعاقبا به عضویت این سازمان درآمدند.
نائورو، کیریباتی و تونگا در ۱۹۹۹، توالو و تیمور شرقی در ۲۰۰۲ و سودان جنوبی در ۲۰۱۱ به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند. تنها دولت غیر عضو واتیکان است. بدین ترتیب، تعداد اعضا از ۱۶۳ در سپتامبر ۱۹۹۱ به ۱۹۳ عضو در ژوئیه ۲۰۱۱ افزایش یافت.
فصل دوم:
دولت شدن فلسطین
در این فصل، ابتدا به سابق تاریخی وجود دولت فلسطین و ایجاد آن بعد از جنگ جهانی اول خواهیم پرداخت و سپس با اشاره به ارتقای وضعیت فلسطین در ملل متحد، مزایای برخورداری از وضعیت دولت بودن را مورد مطالعه قرار خواهیم داد. همچنین به ابعاد مختلف تصویب قطعنامه ۱۹/۶۷ در مجمع عمومی ملل متحد خواهیم پرداخت و تاثیر تایید دولت بودن فلسطین توسط مجمع عمومی بر عضویت آن در ملل متحد، نحوه برخورد با فلسطین در سازمان و پایان دادن به اشغالگری اسرائیل را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد. در بخش پایانی نیز اشاره‌ای اجمالی به شناسایی فلسطین از سوی دیگر دولت‌ها خواهیم نمود.
بند اول- سابقه تاریخی
استدلال‌های متعددی در دفاع یا رد دولت بودن فلسطین بر اساس ملاحظات تاریخی مطرح شده‌اند. از جمله‌اینکه استدلال شده است که دولت فلسطین پس از ازمحلال امپراطوری عثمانی یک ملت مستقل شده است. در دوران قیمومت انگلیس، فلسطین بر اساس ماده ۲۲ عهدنامه ورسای تحت نظام نمایندگی گروه Aاداره می‌شد که شامل ملل مستقل بود. در ماده ۲۲ معاهده ۱۹۱۹ ورسای آمده است: «جوامع مشخصی که قبلا متعلق به امپراطوری عثمانی بوده‌اند، به درجه‌ای از توسعه رسیده‌اند که موجودیت آنها به عنوان ملت‌های مستقل می‌تواند به صورت موقت شناخته شود، به شرطی که مشاوره‌ها و کمک‌هایی در زمینه اداره (این سرزمین‌ها) از سوی دولت قیم به آنها داده شود تا آنها قادر شوند خود را اداره کنند. خواسته‌های این جوامع باید مورد ملاحظه اصلی در زمینه انتخاب دولت قیم قرار گیرد.» در این زمان همچنین برای اولین بار به فلسطینی‌ها تابعیت فلسطینی و گذرنامه داده شد. حق حاکمیت فلسطینی‌ها در قطعنامه ۱۹۴۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورد تایید قرار گرفت و تقسیم سرزمین تاریخی فلسطین به دو دولت انجام شد. بنابراین، اعلامیه استقلال فلسطین در سال ۱۹۸۸ از سوی دولتی صادر شد که قبلا در سال ۱۹۴۸ تشکیل شده بود.[۵۸]
بند دوم- ایجاد دولت فلسطین بعد از جنگ جهانی اول
فلسطین از دهه ۱۹۲۰ به عنوان یک دولت پذیرفته شده است. در ۱۹۸۸، سازمان آزادی بخش فلسطین، اعلامیه‌ای را در مورد تاکید مجدد بر دولت بودن فلسطین صادر کرد و در آن اعلامیه سابقه دولت شدن فلسطین را به دهه ۱۹۲۰ ارجاع داد. در ۱۹۲۴، پیمان صلح لوزان به اجرا گذاشته شد و جنگ جهانی اول به صورت رسمی بین ترکیه و متفقین پایان یافت. بر اساس پیمان صلح لوزان، سرزمین‌های متعلق به امپراطوری عثمانی تکه تکه شدند. بر این اساس، سه دولت عراق، سوریه و فلسطین، از دل این سرزمین‌ها بیرون آمدند.[۵۹] در جای جای پیمان صلح لوزان، از این سرزمین‌ها با عنوان دولتها یاد شده است. همچنین چند سال بعد زمانی که دعوایی در خصوص مفهوم ماده ۹ پروتکل دوازدهم این پیمان مطرح شد، دیوان دائمی بین‌المللی دادگستری در پاسخ، از فلسطین به عنوان «دولت جانشین» ترکیه در سرزمین فلسطین یاد کرد.[۶۰]
از طریق ساز و کار ایجاد شده توسط جامعه ملل، بریتانیا، مانند شیوه‌ای که در آن دولتهای بیرونی در گذشته امور دول تحت الحمایه را اداره می‌کردند، اداره فلسطین را بر عهده گرفت و روابط خارجی آن را هدایت نمود. بریتانیا، در این مدت ادعایی در مورد حاکمیت بر فلسطین نداشت. شهروندی فلسطین از بریتانیا جدا بود. یک شهروند فلسطین که ممکن بود وارد سرزمین بریتانیا شود، به عنوان یک خارجی تلقی می‌شد. دولت بودن فلسطین توسط جامعه بین‌المللی نیز در آن زمان مورد پذیرش قرار گرفته بود. در سال ۱۹۳۲، دولت ایالات متحده آمریکا در جریان گفتگو با بریتانیا در مورد تعرفه‌های گمرکی، دولت بودن فلسطین را مورد تصدیق قرار داد. بر اساس قانون تعرفه واردات ۱۹۳۲، بریتانیا تعرفه‌های جدیدی را برای کالاهای وارداتی از دولتهای دیگر وضع کرده بود و به دولتهای مستعمره بریتانیا نیز یک امتیاز ویژه داده شده بود. این قانون به دولت بریتانیا اختیار داده بود تا در مورد اعطای این امتیاز به هر سرزمینی که در مورد آن نظام نمایندگی جامعه ملل توسط دولت بریتانیا اعمال می‌شود، خود تصمیم گیری کند. پارلمان بریتانیا از طرفی نمی‌خواست سرزمین‌های تحت نمایندگی خود را از این امتیاز محروم سازد. اما در عین حال، دولت بریتانیا نگران بود که اگر این امتیاز را به فلسطین نیز بدهد، دولتهایی که انگلیس در معاهدات منعقده با آنها قید ملل کامله الوداد دارد، با این فرض که فلسطین یک دولت است، ادعا کنند که کالای وارد شده از سرزمین آنها نیز باید از این امتیاز برخوردار باشد. آمریکا یکی از دولت‌هایی بود که در معاهدات تجاری اش با انگلیس قید دول کامله الوداد[۶۱] درج شده بود و بر اساس آن باید کمترین تعرفه‌ای را که دولت انگلیس برای واردات کالا از هر دولت دیگری اعمال می‌کرد را در مورد کالاهای آمریکایی نیز اعمال می‌نمود. بریتانیا به صورت محرمانه با دولت آمریکا وارد مذاکره شد، تا مشخص شود که‌ایا آمریکا با استناد به امتیاز داده شده به فلسطین، به شرط ملل کامله الواداد متوصل خواهد شد یا خیر. هنری استیمسون[۶۲]، وزیر امور خارجه وقت آمریکا در پاسخ به دولت بریتانیا در این زمینه اظهار داشت که: «دولت ایالات متحده آمریکا… معتقد است که فلسطین یک دولت خارجی است.» بنابراین «هرگونه امتیاز در زمینه تعرفه (واردات کالا) که به فلسطین اعطا شود، باید به‌ایالات متحده نیز تعلق گیرد.»[۶۳] بنابراین آمریکا فلسطین را به عنوان یک دولت تلقی می‌کند.[۶۴]
این بیان وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سال ۱۹۵۳ مورد استناد یک دادگاه آمریکایی نیز قرار گرفت. مردی به نام کلتر[۶۵] در سال ۱۹۱۱، یعنی زمانی که فلسطین تحت کنترل ترک‌های عثمانی قرار داشت، در فلسطین متولد شده بود. به عنوان یک پسر، کلتر به همراه مادرش به‌ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده بود و در سال ۱۹۲۸ مادر به تابعیت آمریکا درآمده بود و از این طریق، تابعیت آمریکا هم به وی و هم به پسرش در سن ۱۷ سالگی اعطا شده بود. چند سال بعد، کلتر به فلسطین بازگشت و در سال ۱۹۳۵ به تابعیت آنجا پذیرفته شد. اما پس از آن وی مجددا به آمریکا بازگشت و خواهان برخورداری از حقوقی شد که به اتباع ایالات متحده آمریکا تعلق می‌گیرد.[۶۶]
کلتر ادعا کرد که وی هنوز تبعه آمریکاست. وی استدلال نمود که فلسطین یک دولت نیست و بنابراین اعطای تابعیت فلسطینی به وی در سال ۱۹۳۵ بی اعتبار است. اما دادگاه آمریکایی این ادعای کلتر را رد کرد. دادگاه اعلام کرد که تابعیت فلسطینی کلتر معتبر است، بنابراین وی دیگر تبعه آمریکا محسوب نمی‌شود. در حکم دادگاه آمده بود: «تابعیت یک دولت خارجی…به منزله ترک تابعیت (آمریکا) است. این ادعای خوانده مبنی بر اینکه فلسطین، که تحت نظام نمایندگی جامعه ملل قرار دارد، یک دولت خارجی نیست، کاملا فاقد مناط اعتبار است.» دادگاه با اشاره به اظهارات وزیر امور خارجه آمریکا در زمینه استفاده از شرط ملل کامله الوداد در مورد وضع تعرفه‌های گمرکی دولت انگلیس، خاطرنشان کرد که‌ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۳۲ این موضع را اتخاذ کرده است که فلسطین یک دولت است.[۶۷]
از این طریق است که می‌توان نتیجه گرفت که‌ایا یک موجودیت بین‌المللی یک دولت است یا خیر. پذیرش از سوی دولتهای مختلف در جامعه بین‌المللی عاملی مهم در دولت شدن محسوب می‌شود. این پذیرش ممکن است از طریق شناسایی دیپلماتیک صورت بگیرد. همچنین شناسایی ممکن است از طریق پذیرش آن دسته از اعمال آن موجودیت صورت گیرد که‌این اعمال مختص دولتها هستند. یک روش دیگر پذیرش، از طریق پذیرش عضویت آن موجودیت در معاهداتی صورت می‌گیرد که تنها دولتها می‌توانند به عضویت آنها درآیند.[۶۸]
بند سوم- ارتقای وضعیت فلسطین به دولت ناظر غیر عضو
پس از رد درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱، به فاصله یک سال محمود عباس، رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ و همزمان با شصت و پنجمین سالگرد تصویب قطعنامه ۱۸۱، معروف به قطعنامه تقسیم، با حضور در مقر سازمان ملل متحد این بار درخواست ارتقای وضعیت فلسطین در سازمان ملل به «دولت ناظر غیر عضو» را مطرح کرد.
عباس در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خطاب به نمایندگان دولتهای عضو گفت: «باید اینجا بار دیگر هشدارمان را تکرار کنیم؛ فرصت درحال از دست رفتن است و مهلت به سرعت به سرمی آید. کاسه صبر پرتر می‌شود و امیدها کمرنگ. آدم‌های بی گناهی که جانشان را در بمباران‌های اسرائیل از دست داده‌اند – بیش از ۱۶۸ شهید در غزه که بیشترشان کودکان و زنان و ۱۲ عضو یک خانواده، خانواده دعلو بودند – یادآور دردناک این موضوع برای جهان است که‌این اشغال نژادی و استعماری یک راه حل مبتنی بر پیدایش دو دولت و چشم انداز تحقق صلح را به گزینه‌ای خیلی دشوار، اگر نه غیرممکن، بدل می‌سازد. اکنون وقت عمل و حرکت است. برای همین است که به‌اینجا آمده‌ایم.»[۶۹]
عباس همچنین تاکید کرد که از نظر او موافقت با درخواست فلسطینی‌ها آخرین شانس برای نجات طرح دو دولت مستقل یهودی نشین و عرب نشین است. پس ازسخنان محمود عباس، ۱۹۳ عضو مجمع عمومی سازمان ملل با ۱۳۸ رای مثبت در قبال ۹ رای منفی و ۴۱ رای ممتنع به قطعنامه ۱۹/۶۷ در مورد ارتقا، وضعیت فلسطین رای مثبت دادند. ۹ دولت از جمله کانادا، امریکا و اسرائیل به‌این قطعنامه رای مخالف دادند. به‌این ترتیب، ‌برای اولین بار رتبه فلسطین در سازمان ملل متحد با جایگاه سریر مقدس برابر شد. اما این ترفیع به ظاهر کوچک می‌توانست برای اسرائیل پیامدهای جدی داشته در پی داشته باشد. قطعنامه ۱۹/۶۷ ، هیئت ناظر فلسطین در ملل متحد را هیئت ناظر یک دولت نامید. در مهمترین بند قطعنامه ۱۹/۶۷، آمده است که مجمع عمومی «تصمیم می‌گیرد با وضعیت دولت ناظر غیرعضو فلسطین در ملل متحد موافقت کند.»
دولتهایی چون آمریکا، کانادا و دیگر مخالفان ارتقای وضعیت فلسطین معتقد بودند که ارتقای وضعیت فلسطین در سازمان ملل متحد نباید به روند مذاکرات صلح و توافقات میان اسرائیل و فلسطین در چهارچوب موافقتنامه ۱۹۹۳ اسلو آسیب بزند.
در مقابل طرف فلسطینی نیز با استناد به موافقتنامه اسلو معتقد بود که بخش‌های مهمی از کرانه باختری رود اردن طی دو دهه گذشته و از طریق حملات نظامی یا عملیات ساخت و ساز توسط رژیم اسرائیل به صورت نظام یافته‌ای از غزه جدا شده‌اند. وضعیت دولت ناظر، اجازه پیوستن به دیگر نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد و همچنین دیوان بین المللی کیفری را به فلسطینی‌ها می‌دهد و راه را برای طرح شکایت علیه جنایات رژیم اسرائیل هموارتر می‌کند.

نظر دهید »
بررسی تطبیقی فضایل اخلاقی ایمانی در قرآن و عهدین- فایل ۳۸
ارسال شده در 9 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

 

 

 

درکتاب مقدس علاوه بر اینکه بندگان خدا به صبر فرا خوانده می شوند به صبور بودن خداوند در برابر بندگان گناهکارش و دادن فرصت به آنها برای توبه اشارات بسیاری شده است که در این آیات علت مجازات نشدن سریع خطاکاران نه ناتوانی خداوند در مجازات آنها بلکه صبر او برای توبه بندگانش است: «و تحمّلِ خداوندِ ما را نجات بدانید» (دوم پطرس۳: ۱۵)؛ «خداوند در وعده خود تأخیر نمی‌نماید، چنانکه بعضی تأخیر می‌پندارند، بلکه بر شما تحمّل می کند، چون نمی‌خواهد که کسی هلاک گردد، بلکه همه به توبه گرایند. » (دوم پطرس۳: ۹)؛ اگر خداوند نسبت به تو صبر و تحمل نشان داده آیا این را نتیجه ضعف او میدانی آیا متوجه نیستی که خداوند در تمام این مدت که تو را مجازات نکرده به تو فرصت داده تا از گناهانت دست بکشی بله مهربانی خداوند برای تو این بوده است که تو توبه کنی. » (رومیان۴: ۲).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۳-۲- صبر انسان در عهد جدید
از منظر عهدجدید، صبر از صفاتی است که انسان برای دستیابی به آرامش در زندگی دنیوی و سعادت در زندگی اخروی به آن نیاز دارد و از جمله اولین چیزهایی که هر انسانی نیاز دارد که یاد بگیرد: «اگر می خواهید که خداوند به وعده خود عمل کند لازم است که شما نیز در کمال صبر و بردباری خوست خدا را انجام دهید. » (رومیان ۱۲: ۱۸؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۲). و در آیات متعددی مومنان را به صبر دعوت می­ کند. نمونه آن در نامه پولس به عبرانیان است که خداوند مومنان را به صبر دعوت می­ کند؛ «پس حال که در این میدان مسابقه چنین گروه انبوهی از ایمان داران را داریم که برای تماشای ما گرد آمده اند بیائید هر آنچه سبب کندی یا عقب افتادن ما از مسابقه می شود از خود دور کنیم و با صبر و شکیبایی در این میدان به سوی هدف بدویم. برای پیروزی در این مسابقه روحانی به عیسی چشم بدوزیم که چنین ایمانی را در قلب ما ایجاد کرده و آن را کامل خواهد ساخت زیرا او نیز در همین مسیر صلیب و خفت را تحمل کرده چون می دانست که در پس آن خوشی و شادمانی عظیمی نسیبش خواهد شد. به همین جهت اکنون در جایگاه افتخار یعنی دردست راست خدا نشسته است . پس اگر می خواهید در این مسابقه خسته و دلسرد نشوید به صبر و پایداری مسیح بی اندیشید به او که از سوی گناهکاران مصیبت ها کشید. » (عبرانیان۱۲: ۱-۳).
نمونه دیگر آیات دعوت به صبر و پایداری را می توان در نامه یهودا (برادر یعقوب) مشاهده نمود؛ در این نامه او مردم را به پایداری دعوت می­ کند: «ای عزیزان سخنان رسولان خداوند ما عیسی را به یاد آورید. ایشان می گفتند که در زمان های آخر اشخاصی پیدا خواهند شد که مطابق خواسته های ناپاک خود رفتار خواهند کرد و حقیقت را مسخره خواهند کرد. همین اشخاص اند که در بین شما تفرقه ایجاد خواهند کرد و در پی هوس های خود هستند. ای عزیزان زندگی خود را بر پایه ایمان بنا کنید و با کمک روح القدس دعا کنید. به محبتی که خداوند در حق شما کرده وفادار باشید، و با صبر منتظر آن زندگی جاویدان باشید که خداوند ما عیسی مسیح، از روی رحمت خود به شما عنایت خواهد فرمود. به کمک کسانی بشتابید که در شک وتردید به سر میبرند تا برشک خود غلبه کنند. گمراهان را از آتش جهنم رهایی دهید اما مراقب باشید که خودتان نیز به سوی گناه کشیده نشوید درهمان حال که دلتان برای این گناهکاران می سوزد از اعمال گناه آلود آنها متنفر باشید وبدانید راه نجات ایمان به خداوند است ومسیح مارا نجات خواهد داد. » (یهودا۱: ۱۷-۲۳). زیرا در زندگی دنیوی آزمونها و ابتلائات بسیاری وجود دارد و انسان هر اندازه که طلب آرامش کند باز هم برای او راه گریزی از رنج و سختی وجود ندارد (عبرانیان ۱۰: ۳۶). و مسیح می گوید که انسان نباید هرگز به دنبال مقام جایگاهی باشد که درآنجا وسوسه و مشقتی نباشد بلکه باید در پی دستیابی به آرامشی باشد که اگر در رنج قرار گرفت و به مصیبتی گرفتار شد و یا در برابر هجوم وسوسه ها قرار گرفت قادر به تحمل آنها باشد: «ای برادران چون در امتحانهای گوناگون مبتلا شوید کمال سعادت خود بدانید (کاملاً شاد باشید). زیرا در آزمایشها و سختی هاست که صبر و تحملتان بیشتر می شود – پس بگذارید صبرتان فزونی یابد و نکوشید از زیر بار مشکلات شانه خالی کنید، زیرا وقتی صبرتان به حدکمال رسید افرادی بالغ و کامل خواهید شد و به هیچ چیز نیاز نخواهید داشت» (یعقوب ۱: ۲- ۴).
چرا که اگر انسان نتواند در برابر وسوسه های این دنیا صبر داشته باشد چگونه می تواند آتش دوزخ را تحمل نماید؟ انسان عاقل بین دو سختی و آفت همیشه باید آن را که ضرر کمتری دارد انتخاب کند و چون تحمل آتش برزخ سخت تر و ضرر آن هم برای او بیشتراست؛ پس برایش بهتر خواهد بود که در برابر وسوسه های این دنیا صبر پیشه کند.
ممکن است انسان گمان کند که انسانهای اهل دنیا و کسانی که همه تلاش و همّ و غم خود را برای دنیا گذاشته اند هیچ رنجی ندارند و یا رنج و سختی که دارند بسیار کم است. اما اگر از خود آنان پرسیده شود می بینیم که اینگونه نیست . ممکن است که انسان تصور کند که آنها از همه لذتهای ممکنه بهره مند هستند و می توانند از هوای نفس خود پیروی کنند؛ و با این کار هر نوع سختی و مشقتی را در زندگی خود آسان کنند، اما سوال این است که حتی اگر آنها از همه چیز در این دنیا لذت ببرند و به هرچه که می خواهند برسند، این لذتها چقدروتاچه زمانی ادامه می­یابد؟ در حقیقت «ثروتمندان در این دنیا همانند دود از میان می روند» (مزامیر۲: ۶۸). و هیچ خاطره ایی از لذتهای گذشته آنان باقی نمی ماند، حتی در همان مدت حیات خویش. آنها از لذتهای دنیا بدون تلخی، خستگی و ترس بهره نمی برند زیرا همان چیزهایی که منشاء لذت برای آنها هستند در درون خود درد و رنج را نیز دارند، و این عادلانه است. زیرا آنها در جستجوی لذت و بهره بردن از آنها افراط می کنند، به همین خاطر از لذتهای بدون خواری و تلخی بهره نمی برند، همه لذتهای دنیوی کوتاه، فریبنده، آشفته، پست و فرومایه اند. اما جویندگان این لذتها هم چنان پست و کورند که مانند حیوانات و چهارپایانند که حتی حاضرند به خاطر لذتهای بی ارزش دنیوی مرگ را هم به جان بخرند. «انسان نباید از شهوات خویش پیروی کند و عنان زندگی خود را به هوای نفس خود بسپارد و باید امیال خود را لگام بزند» (ابن سیراخ ۳۰: ۱۸). «با پروردگارش مسرور باشد تا خدا آرزوی قلبش را به او عطا کند» (مزامیر۴: ۳۷). اگر انسان می خواهد به لذت حقیقی و تسلای خداوند دست پیدا کند باید که همه لذتهای دنیوی را حقیر بشمارد و از آنها دل ببرد تا به سعادت ابدی دست یابد. اما دستیابی به این سعادت ممکن نیست مگر باسعی و تلاش و صبر کردن در برابر تمام رنجها، سختی ها و آزمونها زیرا لذتها و عادتهای قبلی دایماً انسان را وسوسه می­ کند و فقط با صبر و امید به خدا است که می توان موفق شد.
در باب سوم رساله کولسیان پولس به زمانی اشاره می کند که در آینده خواهد آمد که: اولاً همه مردم در آن زر دوست، مغرور، کفر گو و نافرمان و بی دین اند. ثانیاً: بی الفت و بی وفا و خبث کننده وبی پرهیز و بی حلم و به خوبان بی اعتنا، خائن وکم حوصله وعبوس کننده وعیش را بر خدا ترجیح می دهند و در جایی دیگر می گویند که این افراد دیگر ترقی نخواهند کرد ودیوانگی آنها بر همه ظاهر می شود: «ولیکن تو مستحضری از تعلیم من، و گذران و مراد و ایمان و صله و محبت و صبر و مصیبت ها وعذاب هایی که در انتاکیه، ابقونیون، و ولبسطر بر من واقع گشت که مقدار زحمت کشیدم و خداوند از همه مردم رهایی بخشید. » (افسسیان۴: ۱۰-۱۱)، «هرنوع تلخی، خشم، غضب، درشت خویی، ناسزا گویی ونفرت را از خود دور کنید. » (افسسیان۴: ۳۱).
نیاز به صبربرای مهارهوای نفس وخویشتن داری در برابر خواهشهای نفسانی ضروری است؛ هر زمانی که انسان چیزی را با شوق بسیار وافراطی طلب کند برای به دست آوردن آن آرام و قرار خود را از دست می­دهد، انسان حریص وآزمند هرگز روی آرامش را نخواهد دید. اما معمولا انسان فروتن و متواضع از موهبت آرامش بهره مند است. کسی که کاملا نسبت به نفس خود بی اعتنا نشود در برابر بسیاری از خواهشهای نفس به آسانی وسوسه می شود و حتی ممکن است که امور کوچک و کم اهمیت هم او را وسوسه کند، انسان ضعیف النفس همیشه اسیر در خواسته های جسمانی خویش است. و گاه برای رفع شهوت وارضاء آنها تن به هر کاری می دهد اما انسانی که می خواهد خود را از نفس رها سازد باید مشقات بسیاری را پشت سر بگذارد و حتی ممکن است به خاطر این همه مشکلات و سختی­ها دچار غم و اندوه شود و یا ممکن است در برابر دیگران مهار خشم خودش را از دست بدهد، که با تلاش و صبر و توکل به خداوند می تواند از این شرایط نجات یابد. اما اگر انسان مهار نفس خود را در دست نگیرد و به هوای نفس تن دهد، پس از آن دچار عذاب وجدان می شود و دائم خود را سرزنش خواهد کرد زیرا همراهی کردن با هوای نفس انسان را از رسیدن به آرامش روحی، و رسیدن به مسیح و خدا دور می کند. و انسان فقط با تن ندادن به خواهش های نفس است که می تواند به آرامش قلبی دست یابد چرا که آرامش قلبی فقط در امور معنوی و تسلیم خدا بودن است و در امور دنیوی آرامشی وجود ندارد. مسیح می­گوید: تنها راه آزادی بی خلل خویشتن داری تمام عیاراست؛ آنان که در منفعت جویی و خودپرستی غرق شده اند بردهء هوای نفس خویش شده اند. » (تیمو تائوس دوم ۳: ۲).
از دیدگاه عهد جدید، حضرت مسیح (ع) نمونه اعلای صبر است. او قبول کرد تا برای نجات مردم به صلیب آویخته شود و مرگ را داوطلبانه قبول کند تا بشر را نجات دهد و به جای مردم، جان دهد و کفاره گناهانشان باشد (یوحنا ۴: ۹؛ رومیان ۵: ۸). این صبر و فداکاری او موجب می­ شود که ایمان داران احیا شوند و محبت و امید در دلشان زنده گردد (والوود، بی­تا: ۱۶۷). وی از سر لطف و محبت قبول نمود تا خود را در رنج و سختی اندازد و انسان را از وضعیت اسفبار خود نجات دهد و صبر و امید را در او ایجاد نماید (استید، ۱۳۸۰: ۱۹۲).
یکی از ارمغان­های عیسی برای شاگردانش صبر و آرامش است: «سلامتی برای شما می‌گذارم، سلامتی خود را به شما می‌دهم. نه چنانکه جهان می‌دهد، من به شما می‌دهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد. » (یوحنا۱۴: ۲۷). شاگردان با وجود همه کلماتی که عیسی به آنها فرموده است، اما چون آنها هنوز به فکر در گذشت و مرگ استاد و دوست محبوب خود می افتند در باطن خود مشوش و پریشان خاطر می شوند و از این رو عیسی (ع) به آنها می گوید که به هنگام وفات خود میراثی برای آنها بر جای می گذارد که این میراث از نوع میراث دیگران یعنی پول یا تموّل و ثروت دنیوی نیست بلکه چیزی به مراتب نفیس تر و ارجمندتر و گرانبهاتر است. وی برای آنها خزانه ی گرانبها ی صلح و آرامش را بر جای می گذارد منظور و مقصود مسیح از صلح همانا آن آرامش و راحتی می باشد که نتیجه اعتماد کامل به خدای پدر است دیگر دل آنها مضطرب و هراسان نخواهد شد زیرا قلب آنها مملو از صلح و آرامش خواهد بود . عیسی (ع) قادر است که در قلب انسان حلم و راحتی ایجاد فرماید، زیرا آرامش خود را به کسانی که وی را محبت می نمایند می بخشد این موهبت و بخشش بزرگی است!
او به آنانی که با صبر و تحمل اراده اش را به جا می آورند وخواستارجلال و بزرگی جاویدانند زندگی جاودان عطا می کند (رومیان۲: ۷)، «طوری زندگی نکنید که باعث آزار روح القدس گردد به یاد داشته باشید که او به شما مهرورزیده تاشمارا برای روز رستگاری آماده کند روزی که در آن به طور کامل از گناه آزاد خواهید شد» (افسسیان۴: ۳۰).
از منظر عهدجدید، نیز حضرت ایوب (ع) از جمله پیامبرانی قلمداد گردیده است که در برابر سختی­های و مشکلات فراوانی که بر او وارد شده است، صبر نموده است. یعقوب رسول در این باره، به ایماندارانِ به مسیح می‌فرماید: «برادران، از پیامبرانی که به نام خداوند سخن می‌گفتند، درسِ صبر در مصائب را فراگیرید. ما بردباران را خجسته می‌خوانیم. شما درباره ی صبر ایوب شنیده‌اید، و می‌دانید که خداوند سرانجام با او چه کرد، زیرا خداوند به‌غایت مهربان و رحیم است. » (یعقوب ۵: ‏۱۰-‏۱۱).
از دید عهدجدید، پولس یکی دیگر از کسانی است که به خاطر عیسی مسیح زحمات زیادی را متحمل شده و برای تبلیغ مسیحیت، رنج­های زیادی کشیده: «امّا ای برادران، می‌خواهم شما بدانید که آنچه بر من واقع گشت، برعکس به ترقّی انجیل انجامید، به حدّی که زنجیرهای من آشکارا شد در مسیح در تمام فوج خاصّ و به همه دیگران. و اکثر از برادران در خداوند از زنجیرهای من اعتماد به هم رسانیده، بیشتر جرأت می‌کنند که کلام خدا را بی‌ترس بگویند. » (فیلیپیان۱: ۱۲-۱۴). و تنها به خاطر عیسی صبر نموده است: «برادران عزیز، می خواهم این را نیز بدانید که آنچه برای من پیش آمده، در واقع به اشاعه و گسترش پیغام انجیل منجر شده است ؛ زیرا اکنون همه، من جمله سربازان گارد، به خوبی می دانند که من به علت مسیحی بودن، در زندان بسر می برم . به علاوه، زندانی بودن من باعث شده که بسیاری از مسیحیان اینجا، دیگر ترسی از زندان نداشته باشند؛ و صبر و تحمل من به آنان جرأت بخشیده که با شهامت بیشتری پیغام مسیح را اعلام کنند (فیلیپیان ۱: ۱۲ – ۱۵).
پولس در میان سال های ۵-۱۵ م در شهر طرسوس (Tarsus) - شهری در قسمت آسیایی ترکیه- در خانواده ای ثروتمند و اشرافی به دنیا آمد (Schroeder. F, Pual. Apostle. St, in New Catholic Encyclopedia, v11, p3). تاریخ تولد او نشان دهنده ی آن است که کوچک تر از حضرت عیسی (ع) بوده است. پولس به واسطه ی پدرش توانسته است تابعیت روم را به نظر دست آورد؛ و در عین یهودی بودن، شهروند روم نیز محسوب می شده است. پولس از نظر دینی، به فرقه ی فریسیان تعلّق داشته است. به گفته ی خود وی، «روز هشتم مختون شده و از قبیله­ی اسراییل، از سبط بنیامین، عبرانی ای از عبرانیان، از جهت شریعت فریسی» بوده است (فیلیپیان۳: ۵). پیش از گرایش به مسیحیت، نام او شائول بوده که نامی عبری، و تلفظ یونانی آن «سولس» است؛ امّا بعد از پیوستن به مسیحیت، او نام «پولس» را برای خود انتخاب کرده که ترجمه­ی یونانی شائول، و به معنای کوچک است (البستانی، ۱۸۸۷، ج ۵: ۶۹۹). پولس در جوانی مدتی را برای تحصیل شریعت یهود در اورشلیم گذرانده، و در این شهر با کتاب مقدّس و اعتقادات یهودی آشنا شده است؛ همان گونه که در شهر طرسوس، فرهنگ یونانی را فراگرفته است. شایان ذکر است که آشنایی با این دو فرهنگ، در شکل دادن به عقاید او نقش اساسی داشته است. وی از رسولان حضرت عیسی (ع) نبوده و اساساً هیچ گاه آن حضرت را ندیده بود. خود وی می گوید: در ابتدا نه تنها مسیحی نبوده، بلکه دشمن سرسخت مسیحیان بوده ام (ر.ک: نامه های پولس به خصوص نامه به غلاطیان باب های ۱ و ۲). و نام او در عهد جدید، اولین بار، در جریان شکنجه و شهادت استیفان- که برگزیده ی حواریون بوده- ذکر شده است؛ (اعمال رسولان۶: ۵). در عهد جدید از وی به عنوان ناظر (Schroeder. F, Pual. Apostle. St, 2003 , v11, p3) و راضی به (اعمال رسولان۷: ۵۸-۶۰) شکنجه و شهادت استیفان یاد می شود. پس از شهادت استیفان، که در روزگار رویارویی مسیحیان با انواع دشواری ها رخ داده، پولس نامه ای از مجمع یهودیان اورشلیم دریافت کرده، و برای دستگیری و شکنجه ی تازه مسیحیان، راهی دمشق شده است؛ اما به گفته ی خود وی، هنگام پیمودن این مسیر، مکاشفه ای را تجربه کرده و به دیدار و حضرت عیسی (ع) نائل آمده است. در این دیدار، آن حضرت او را به دین مسیحیت دعوت کرده است: سولس[پولس] هنوز تهدید و قتل بر شاگردان خداوند همی دمید و نزد رئیس کهنه آمد و از او نامه ها خواست به سوی کنایسی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد، ایشان را بند برنهاده، به اورشلیم بیاورد؛ و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری در آسمان دور او درخشید، و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت: ای شائول، برای چه بر من جفا می کنی؟ گفت: خداوندا، تو کیستی؟ خداوند گفت: من آن عیسی هستم که تو بدو جفا می کنی؛ لیکن برخاسته، به شهر برو که آنجا به تو گفته می شود[که] چه باید کرد (اعمال رسولان ج ۶-۱: ۹). بعد از این ماجرا که در بین سال های ۳۲ تا ۳۶م. رخ داد، پولس به مسیحیان پیوست و تا هنگام مرگ، در بین سال های ۶۲ تا ۶۴م، به عنوان مبلّغ دین مسیح به سفرهای تبلیغی پرداخت؛ او در راه تبلیغ و ترویج برداشت خود از مسیحیت تلاش فراوانی کرد و در این راه، سختی های زیادی را متحمّل و چندین بار زندانی شد که شرح آنها در کتاب اعمال رسولان (از باب دهم به بعد)، آمده است. وی سرانجام در سال ۶۴م. یا ۶۵م. کشته شد (البستانی، ۱۸۸۷، ج ۵: ۷۰۱-۷۰۰).
۴-۲-۳-۳- ویژگی­های صابران در عهد جدید
در عهدجدید نیز در آیات متعدد به ویژگی های صابران اشاره شده است که این ویژگی ها عبارتند از:
۱-کینه و خشم نداشتن نسبت به دیگران و دوست داشتن آنان. ۲- لجوج نبودن ۳- سرسخت نبودن ۴- با دیگران با صلح و آرامش زندگی کردن ۵- تحمل کردن رنجها به خاطر خدا ۶- توان مقابله با سختی ها و تن ندادن به تمایلات نفسانی. ۷-توکل کردن به خداوند ۸- در همه حال حمد وثنای خداوند را گفتن ۹-ایمان داشتن به تسلی خداوند و تسلی دادن دیگران . که به این صفات در آیات متعددی از کتابها و رساله های عهد جدید اشاره شده است که به برخی از این آیات اشاره می شود.

 

 

  • توان مقابله با سختی ها و تن ندادن به تمایلات نفسانی

 

 

به مسیحیان توصیه می­ کند که: «از اوامر روح خدا پیروی کنند تا برده امیال نفس سرکش خود نگردند. زیرا ما انسانها به طور طبیعی دوست داریم امیالی را که مخالف اراده خداوند است را به جا آوریم و بر عکس هرگاه بخواهیم از اوامر روح خدا پیروی کنیم وخواست خود را به جا آوریم امیال طبیعی ما به مخالفت برمی­خیزند این دو نیرو مدام درحال کشمکش هستند ومی کوشند که بر اراده ما مسلط شوند پس هر کاری که میخواهیم انجام دهیم ازتاثیر این دو نیرو خالی نیست. اما اگرروح خدا شما را هدایت کند دیگرلازم نیست برای انجام دستورهای خدا برخود فشار وارد کنید. هرگاه روح خدا زندگی ما را هدایت کند این ثمره­ها را در زندگی ما به وجود خواهد آورد، محبت، شادی، آرامش، بردباری، مهربانی، نیکو کاری، وفاداری، فروتنی خویشتن داری» (غلاطیان۵: ۱۶-۲۲).

 

 

  • کینه و خشم نداشتن نسبت به دیگران و دوست داشتن آنان

 

 

انسان صبور و متواضع کسی است که محبت دارد و در دل خود نسبت به هیچ کس خشم و نفرت نداشته باشد. که دررساله اول قرنتیان به این موضوع اشاره شده است: «محبّت حلیم و مهربان است؛ محبّت حسد نمی‌برد؛ محبّت کبر و غرور ندارد؛ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمی‌شود؛ خشم نمی‌گیرد و سوءظنّ ندارد؛ از ناراستی خوشوقت نمی‌گردد، ولی با راستی شادی می‌کند؛ در همه‌چیز صبر می‌کند و همه را باور می کند؛ در همهحال امیدوار می‌باشد و هر چیز را متحمل می‌باشد. » (اول قرنتیان۱۳: ۴-۷).
پولس در نامه به کولسیان به زندگی افراد تازه مسیحی شده اشاره می کند، که همه صفات و اخلاق زشت گذشته را باید کنارگذارند وفراموش کنند: «لیکن الحال شما همه را ترک کنید، یعنی خشم و غیظ و بدخویی و بدگویی و فحش را از زبان خود. به یکدیگر دروغ مگویید، چونکه انسانیّت کهنه را با اعمالش از خود بیرون کرده‌اید، و تازه را پوشیده‌اید که به صورت خالق خویش تا به معرفت کامل، تازه می‌شود، که در آن نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه، نه نامختونی، نه بَربَری، نه سَکِیتِی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه و در همه است. پس مانند برگزیدگان مقدّس و محبوب خدا، احشای رحمت و مهربانی و تواضع و تحمّل و حلم را بپوشید؛ و متحمّل یکدیگر شده، همدیگر را عفو کنید هرگاه بر دیگری ادّعایی داشته باشید؛ چنانکه مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید. و بر این همه محبّت را که کمربند کمال است بپوشید. » (کولسیان۳: ۸-۱۴).

 

 

  • با دیگران با صلح و آرامش زندگی کردن

 

 

همه زندگی آرام را دوست دارند، اما لجاجت و سرسختی و قدرت طلبی موانع زندگی آسوده برای انسان است. اما چنان که در آیات پیشین بیان شد؛ کسی که در درون متواضع و صبور است به هیچیک از اینها توجه ندارد. پس می تواند با آسودگی زندگی کند. در دنیا بعضی از انسانها هم با خود در صلحند و هم با دیگران (رومیان ۱۲: ۱۸؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۱). اما کسانی هم هستند که نه با خود درصلحند و نه به دیگران مجال آسایش می دهند. چنین انسانهایی آفت جامعه و خلق اند و برای خودشان آفتی بزرگترند و هستند کسانی که با خود در صلحند و می کوشند تا دیگران را به آرامش رهنمون می شوند . البته همه آرامشها باید بر بردباری فروتنانه متکی باشد نه بر عدم ناملایمات. کسی که از سّر و ارزش شکیبایی با خبر باشد از بالاترین آرامش برخوردار است. چنین کسی مسلط بر نفس خود، ارباب عالم، دوست مسیح و وارث بهشت است (توماس، ۱۳۸۳، ۱۰۹).
در عهد جدید به اهمیت صبر در زندگی اجتماعی نیز اشاره شده است که همه افراد جامعه مانند افراد یک خانواده هستند، پس باید نسبت به یکدیگر مهربان و فروتن باشند و از خطاها و اشتباهات یکدیگر بگذرند و نسبت به هم صبور باشند و از یکدیگر انتقام نگیرند تا خداوند هم به آنها برکت دهد (دوم قرنتیان، باب ۶)؛ «باشد تا خدایی که عطا کننده صبر ودلگرمی است به شما کمک کند تا با هم در صلح وصفای کامل زندگی کنید و نسبت به یکدیگر همانطور طرز فکری را داشته باشید که مسیح نسبت به انسان ها داشت» (رومیان۱۵: ۵).

 

 

  • تحمل کردن رنجها به خاطر خدا

 

 

پطرس معتقد است یک مسیحی باید به خاطر خدا هر رنجی را صبورانه تحمل کند و اگر به خاطر انجام اعمال نیکو مجازات شود و آزار ببیند اما صبور باشد و با خویشتن داری باز به انجام آنها بپردازد؛ سبب خشنودی خدامی گردد. «به‌ همه‌ احترام‌ کنید؛ ایمانداران‌ را دوست‌ بدارید؛ از خدا بترسید؛ به‌ رهبران‌ مملکت‌ احترام‌بگذارید. شما خدمتکاران‌، باید مطیع‌ اربابان‌ خود باشید و به‌ ایشان‌ احترام‌ کامل‌ بگذارید، نه‌ فقط‌ به‌ اربابان‌ مهربان‌ و با ملاحظه‌، بلکه‌ به‌ آنانی‌ نیز که‌ سختگیر و تندخو هستند. اگر بخاطر انجام‌ اراده‌ خدا، به‌ ناحق‌ متحمل‌ رنج‌ و زحمت‌ شوید، خدا شما را اجر خواهد داد. اگر به‌ سبب‌ اعمال‌ بد و نادرست‌ مجازات‌ شوید، چه‌ افتخاری‌ دارد؟ اما اگر بسبب‌ درستکاری‌ و نیکوکاری‌، رنج‌ و زحمت‌ ببینید و بدون‌ شکایت‌ آن‌ را تحمل‌ نمایید، آنگاه‌ خدا را خشنود ساخته‌اید. » (اول پطرس۲: ۱۷-۲۰). در آیات بعدی همین باب به عیسی مسیح به عنوان سرمشق صبر برای همه مومنان اشاره می کند و از مومنان می خواهد که در برابر سختیها و رنجها همچون مسیح رفتار کنند «این‌ رنج‌ و زحمت‌، جزئی‌ از خدمتی‌ است‌ که‌ خدا به‌ شما محول‌ کرده‌ است‌. سرمشق‌ شما مسیح‌ است‌ که‌ در راه‌ شما زحمت‌ کشید. پس‌ راه‌ او را ادامه‌ دهید (اول پطرس۲: ۲۱).
در باب چهارم رساله پطرس باز همین نکات ذکر شده که انسان باید رنج را صبورانه تحمل کند اما در این آیات به موضوع دیگری هم اشاره میکند که دارای اهمیت است و آن اینکه وقتی که جسم انسان درد و رنج را تحمل می کند در برابر مقابله با ارتکاب به گناه مقاوم تر می شود و دیگر گناهان بر او قدرتی ندارند و نمی توانند بر او غلبه کنند و می تواند باقی عمر خود را به انجام خواست خدا بپردازد «همانگونه که مسیح متحمل رنج و زحمت گردید شما نیز خود را برای رنج ها و زحمات آماده کنید زیرا هر گاه بدن انسان متحمل درد و رنج شود دیگر گناه نمی تواند بر او قدرتی داشته باشد- به این ترتیب خواهید توانست باقی عمر خود را به انجام اراده و خواست خدا سپری کنید و نه انجام خواهش های گناه آلود خود. » (اول پطرس۴: ۱-۲). در ادامه همین باب به آزمایشها و ابتلائاتی که خداوند مومنان خود را به آنها ابتلا می کند اشاره کرده است که این آزمایشها را برای مشخص کردن میزان ایمان مومنان ضروری می داند و از آنها می خواهد که در برابر آنها نه فقط صبور باشند که آنها را با شادی بپذیرند، اما در این میان به یک نکته بسیار مهم اشاره می کند که مومن فقط باید رنجها، نفرین ها و دشنامهایی را با شادی و صبورانه تحمل کند که به خاطر خدا و به خاطر مسیحی بودن او باشد و نه رنجهایی که به خاطر انجام جرمهایی مانند قتل، دزدی، خرابکاری و یا دخالت در زندگی دیگران برایش به وجود می آید. و در پایان این بحث خود به این مطلب می پردازد که اگر این خواست خدا باشد که انسان در زندگی دچار رنج و سختی گردد او باید آن را بپذیرد و به انجام کارهای خوب خود ادامه دهد و به خدا اعتماد داشته باشد زیرا خداوند خالق انسان است و او هیچگاه بندگان خود را فراموش نمی کند. «ای عزیزان؛ از آزمایشها و زحماتی که گریبانگیر شماست متعجب و حیران نشوید و فکر نکنید که امری غریب بر شما واقع شده است زیرا این مصائب برای آزمایش ایمان شماست. شاد باشید که از این طریق می توانید در رنج و زحمت عیسی مسیح شریک شوید؛ به این ترتیب در روز بازگشت پر جلال او، شادی شما کامل خواهد شد. اگر به خاطر مسیحی بودن شما را دشنام دهند و نفرین کنند شاد باشید زیرا در این صورت گرمی روح پر جلال خدا را احساس خواهید کرد که وجود شما را فرا می گیرد. اما مراقب باشید کسی از شما به جرم قتل، دزدی، خرابکاری و یا دخالت در زندگی دیگران رنج وزحمت نبیند، اما اگر به علت مسیحی بودن مورد آزار و اذیت قرار گرفته شرمگین نشوید بلکه به آن افتخارکنید، که نام مسیحی بر شما است و به خاطرآن شکر کنید… اگر به خواست خدا دچار رنج و زحمتی شدید اشکالی ندارد به کارهای خوب خود ادامه دهید و به خدا اعتماد کنید که خالق شماست زیرا او هرگز شما را رها نخواهد کرد. » (اول پطرس۴: ۱۲-۱۹).

 

 

  • ایمان داشتن به تسلی خداوند

 

 

پولس نام خداوند و عیسی مسیح را را منشاء همه تسلیات می داند و می گوید: «چقدر باید خدا را شکر کنیم، خدایی که پدر خداوند ما مسیح است، خدایی که سرچشمه لطف ومهربانی است. ودر زحمات وسختی ها ما را تسلی وقوت قلب می بخشد، بلی او ما را تسلی می دهد تامانیز همین تسلی را به کسانی دهیم که در رنج وزحمتند وبه همدردی وتشویق ما نیاز دارند. یقین بدانید که هرقدر برای مسیح بیشتر زحمت بکشیم از او تسلی ودلگرمی بیشتری خواهیم یافت. مابرای رساندن نجات وتسلی خداوند به شما زحمات زیادی را متحمل میشویم اما در این زحمات خدا ما را تسلی عطا کرده است که این نیز به منظور کمک به شما است تابدانید که وقتی که شما نیز در سختی قرارگیرید او شما را تسلی خواهد داداو به شما این قدرت را خواهد بخشید تاناملایمات را تحمل کنید اما در ادامه برای این که خداوند در مشکلات به بندگان خود قدرت تحمل راببخشد شرطی راتعیین میکند که همانا توکل است ومی گوید حتی در سخت ترین شرایط ودشوارترین حالات که حتی برای زنده ماندن هم امید کمی است انسان برای تحمل مشکلات وسختی ها فقط باید به خدا توکل کند» (دوم قرنتیان۱: ۳-۷). ودر آیه­ی بعدی ازفشار و سختی ها می گوید و در ادامه می­گوید: واحساس می کردیم که محکوم به مرگیم، چون برای نجات خود کاری از دستمان برنمی آمد اما این زحمات وسختی ها درس خوبی به ماداد تادیگر به خودمان متکی نباشیم بلکه به خدایی توکل کنیم که می تواند حتی مردگان را زنده کند پس همه چیز را به دست اوسپردیم واونیز ما را یاری داد واز مرگ و حشتناک ما را رهایی داد» (دوم قرنتیان۱: ۹-۱۰).

 

 

  • توکل کردن به خداوند

 

 

«این همه را به جهت برگزیدگان متحمل می شوم . تاآنکه ایشان آن نجاتی را که در مسیح عیسی می باشد با جلال ابدی به چنگ آوردند اگر تحمل بورزیم به امور مسلط خواهیم کشت و اگر انکار نمایم او نیز مارا انکار خواهد نمود» (قرنتیان۶).
- «دربرادری بایکدیگر مهربان باشید ویکدیگر را در تعظیم سبقت نمایید. و در کوشش تاخیر نماید و در روح چالاک و خداوند را فرمان پذیر باشد. در امید شاد و در مصیبت صابر و در دعا پایدار باشید. » (رومیان۱۲: ۱۰-۱۲).

 

 

  • در همه حال ثنای خداوند را گفتن

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • ...
  • 81
  • ...
  • 82
  • 83
  • 84
  • ...
  • 85
  • ...
  • 86
  • 87
  • 88
  • ...
  • 102
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

آخرین مطالب

  • ⛔ هشدار!  خسارت برای رعایت نکردن این موارد درباره آرایش
  • ✅ راهنمای جامع و کامل درباره میکاپ
  • ☑️ راهکارهای طلایی درباره آرایش
  • ☑️ تکنیک های اساسی درباره آرایش برای دختران
  • هشدار! نکته هایی که درباره آرایش دخترانه باید به آنها توجه کرد
  • " مقاله-پروژه و پایان نامه | گفتار سوم:تحلیلی از ماده ۱۰ قانون مدنی – 3 "
  • " فایل های دانشگاهی- طرح پژوهش – 9 "
  • " مقاله های علمی- دانشگاهی | قسمت 2 – 8 "
  • " پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – گفتار چهارم:اقسام تسلیم – 8 "
  • " مقاله های علمی- دانشگاهی – مبحث چهارم: تخلفات گمرکی – 8 "

مجله علمی و آموزشی نواندیش

 جذب پسران نوجوان
 خروج از رابطه مخرب
 اتصال گوگل آنالیتیکس
 سگ سنت برنارد کامل
 طراحی سایت درآمدزا
 درآمد از عکاسی استوک
 اشتباهات مشاوره آنلاین
 خطرات تدریس آنلاین زبان
 بیماریهای تنفسی سگ
 بازاریابی افیلیت درآمدزا
 مدت عاشق شدن دختران
 مشکلات گوارشی گربه
 انتخاب اسم مناسب سگ
 طراحی گرافیک برندها
 برندمنشن افزایش آگاهی
 معیارهای همسر ایده‌آل
 استراتژی قیمت‌گذاری
 طراحی گرافیک هوشمند
 محتوا صوتی روانشناسی
 طراحی گرافیک شرکتی
 بازاریابی محتوای درآمدزا
 نوشتن رپورتاژ پولساز
 بیان نیازهای عاطفی
 بازاریابی آفلاین موثر؟
 درآمد از طراحی هوشمند
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان