۲-۸-۸ کنترل فساد
آنچه که در این شاخص مدنظر قرار میگیرد این است که قدرت عمومی و دولتی تا چه حد مورد سوءاستفاده و در خدمت تحقق منافع شخصی و خصوصی قرار میگیرد. این شاخص، هم فسادهای جزئی و کوچک و هم فسادهای بزرگ و کلان را شامل میشود. براساس این شاخص هر چه نظام سیاسی و دولت در تسخیر نخبگان و منافع خصوصی باشد، نشان دهنده حکمرانی ضعیف و عکس آن بیانگر رتبه بالاتری از حکمرانی خوب است. وجود فساد باعث تخصیص غیر بهینه استعداد های جامعه می گردد و در شرایطی که فساد در جامعه شایع شود افراد جامعه بخصوص نیروی انسانی با استعداد به جای استفاده از ابتکار و نوآوری خود، سعی می کنند از رهگذر پرداخت رشوه و تبانی با مقامات دولتی، اقدام به کسب یک رانت قانونی یا مجوز دولتی نمایند(شرکاء و همکاران پیشین:۳۶۳).
شفافیت
کنترل فساد
مشارکت پذیری
پاسخگویی و مسئولیت پذیری
تساوی و برابری
کارایی و اثر بخشی
وفاق عمومی هدفمند
حاکمیت قانون
شکل شماره۲: شاخص های حکمرانی خوب، ترسیم از نگارنده
درک و شناخت عمیق مفهوم حکمرانی خوب، میتواند معیارهای ارزشمندی را فراهم کند که به دولتها و جوامع کمک کند تا درک بهتری از رابطه بین اشکال مختلف نهادی و راه های فراهم آوردن سلامت اجتماعی- اقتصادی برای شهروندان را بهدست آورند. درک بهتر حکمرانی خوب می تواند یک نقشه راه یا مبنایی برای قضاوت در خصوص فرایندهای آتی، اصلاحات نهادی و تکامل در بخش دولتی را فراهم کند. این میتواند جایگزینی مناسب برای کاهش اندازه مؤسسات عمومی باشد که در سالیان اخیر، بعنوان “اصلاحات” از آن یاد شده است(صانعی، پیشین:۳۳).
با این همه موضوع حکمرانی خوب تنها دولت نیست. حکمرانی خوب، به چیزی بیشتر از دولت خوب نیازمند است. چنان که در مبحث سطوح حکمرانی نیز اشاره کردیم حکمرانی چهار سطح را در بر می گیرد که می بایست در خصوص مفهوم حکمرانی خوب آن ها را نیز مد نظر داشت. در هر کدام از این سطوح، بازیگران و صاحب نفعانی غیر از دولت وجود دارند که می بایست مورد دقت و توجه قرار بگیرند. عمده این بازیگران، نظیر کسب و کارها و رسانه، در بهبود و کیفیت زندگی و رفاه کلی گروه های مختلف و ذی نفعان تأثیرگذارند. در واقع، حکمرانی بطور کلی شامل شش گروه از ذی نفعان میشود که عبارتند از: شهروندان، سازمانهای داوطلب، کسب وکار، رسانه، سطوح بالاتر دولت و پارلمان بعلاوه سطوح بین المللی و مقامات دولتی( همان: ۲۷).
آنچه که در ادامه مطلب به آن پرداخته خواهد شد به مقوله حکمرانی خوب و نقش آن در سطوح حکمرانی محلی و مدیریت بر امور شهری تحت عنوان حکمرانی خوب شهری خواهد بود. بر اساس برنامه عمران سازمان ملل[۹]، حکمرانی خوب می بایست در سطوح محلی با دقت در رویکرد عدم تمرکز و حاکمیت محلی و حمایت از حکومت های محلی و توجه به بازیگران رسمی و غیر رسمی و نیز بازیگران محلی، منطقه ای و ملی، مورد دقت و اولویت قرار بگیرد(UNDP: به نقل از شریف زاده و همکاران، پیشین: ۹۹).
۲-۹- حکمرانی شهری و چگونگی آن
شهر بعنوان قلمرو حکومت محلی، بخشی از سطحی است که به حکمرانی مربوط است. قالب و شکل حاکم بر حکمرانی شهری در موفقیت طرح ها و پروژه های توسعه شهری، گسترش خدمات عمومی و رفع نیازهای فزاینده جامعه، تأثیر می گذارد و این امروزه بر بخش گسترده ای از زندگی مردم تسلط و غلبه یافته است. گسترده شدن حجم جمعیت شهرها به بیش از ۶۶ درصد جمعیت جهان تا سال ۲۰۲۰ ( تقوایی و تاجدار، ۱۳۸۸: ۴۵) چالش های اساسی برای برتافتن مفهوم حکمرانی در عرصه حیات شهری ایجاد کرده است؛ با این همه مفهوم حکمرانی شهری در بین مباحث و تئوری های مطالعات شهری دارای جایگاه ارزنده ای است. این جایگاه بواسط چالش ها موجود، عامل موثری در جهت حرکت حکمرانی شهری به سمت الگوهای جدید به حساب می آید. در این خصوص سه تئوری کلان (انتخاب عمومی، مطالعات قدرت در اجتماعات محلی و اقتصاد سیاسی) وجود دارد که در جهت شکل دادن به مفهوم حکمرانی شهری، ایفای نقش می کنند که در زیر شاخه های هر کدام از آنها نیز خرده تئوری ها و نظریاتی وجود دارد(پرهیزکار و همکاران، ۱۳۸۴: ۳۳).
شدت یافتن روزافزون مقیاس و گستردگی و نیز پیچیدگی مسائل شهرها و همچنین آشکار شدن بی کفایتی سیستم های سنتی بوروکراتیک و تصمیم گیری از بالا به پایین، سبب شده است، گرایشی به سوی سیستم هایی به وجود بیاید که در آن تصمیمات بزرگ و کوچک با اشتراک بین صاحبان منافع شهری اتخاذ شوند(تقوایی وتاجدار، پیشین:۴۵). در این خصوص «ویندسور»[۱۰]معتقد است که مقیاس و پیچیدگی مشکلات شهری علاوه بر این که در همه جا به یک شدت است؛ مرتبط با سیستم های تصمیم گیری بروکراتیک سنتی و از بالا به پایین است که از عهده این چالش ها بر نمی آیند، لذا حرکت به سمت سیستم های جدیدی که در آن فرایند تصمیم گیری میان تمام ذینفعانی که در شهر زندگی می کنند، مشترک باشد، ضروری است. از دیدگاه او این شکل جدید و نوظهور حکمرانی شهری، با شعار کلیدی (مشارکت، یکپارچگی و شفافیت) می تواند شهرها را جمع و جور، امن و سالم برای زندگی کند(ویندسور،۲۰۰۰: ۲). فشارهای بین المللی و افزایش شهرنشینی(بعنوان فشار هایی بیرونی) نیز، بسیاری از کشورهای در حال توسعه را وادار به پذیریش حکمرانی شهری-محلی کرده است(اینگ او دوم[۱۱]، ۲۰۰۹ :۴۶). بر اساس برنامه عمران سازمان ملل متحد، کشورهای زیادی در دنیا به سمت حکمرانی محلی در حال حرکت هستند. بر اساس آماری که برنامه عمران سازمان ملل متحد ارائه می دهد، بالغ بر ۱۴۰ کشور از حدود ۲۰۰ کشور موجود در سطح جهانی، انتخابات چند حزبی داشته(برنامه عمران سازمان ملل متحد، ۲۰۰۲) و حدود ۸۱ کشور نیز (۲۹ کشور در جنوب آفریقا،۲۳۰ کشور در اروپا، ۱۴۱ کشور در آمریکای لاتین،۱۰ کشور در آسیا و پنج کشور عربی) به سمت تحقق حکومت محلی حرکت کرده اند(برنامه عمران سازمان ملل متحد، ۲۰۰۳ :۱۳۴).
این گستردگی حرکت به سمت مطلوب سازی ساختار مدیریت شهرها در سطح جهانی، امری وابسته به دگرگونی در رویکردهایی است که بصورت نظری در حوزه های مدیریت شهری متفاوت از رویکرد های پیشین در حال روی دادن است. در این خصوص به مطالعات و یافته های تئوری رژیم که در دهه ۱۹۸۰در مطالعات شهری مطرح گردید، اشاره می کنیم. این تئوری با جستجوی این نکته که تحت چه شرایطی گروه های رقیب با یکدیگر پیوند می خورند تا به اهداف خود در سیاستگذاری عمومی دست یابند، به مفهوم حکمروایی میرسد. بدین واسطه، در حوزه حکمرانی محلی نیز مزیت های زیادی برای درک ساختار قدرت در اجتماعات محلی فراهم می گردد. اهمیت این تئوری در این است که سه بخش دولتی، مدنی و خصوصی را با هم پیوند می زند(پرهیزکار و همکاران، پیشین). رویکردهای اولیه مدیریت شهری، عمدتا بر اصلاحات اقتصادی و اداری برای«مدیریت توسعه ی شهری»تمرکز داشتند، در حالی که رویکردهای بعدی با تأکید بر ضرورت در نظر گرفتن سیاست و مدیریت به عنوان دو روی سکه ی حکومت محلی، تلاش میکنند با در نظر گرفتن فرایندهای قدرت و سیاست و پیامدهای آن بر«توسعه مدیریت شهری»، مفهومی غنیتر از مدیریت شهری ارائه کنند. بنابراین همگرایی، کلنگری و فراگیری همه ی ابعاد، کنشگران و فرایندهای مؤثر بر حیات و توسعه شهری را میتوان خصلت غالب تلاشها و تحولات نظری مدیریت شهری دانست. تحولات مذکور را در خلاصهترین شکل ممکن میتوان به صورت حرکت از الگوی قدیمی حکومت شهری[۱۲]به الگوی حکمرانی شهری[۱۳]تبیین و تعریف کرد( پرهیزکار و همکاران، پیشین:۳۰). در تعبیر جدید رویکردهای مدیریت شهری، حوزه های عمومی شهر دخیل در روند تصمیم گیری به حساب می آیند و این نگاهی بوده، که در گذشته رواج چندانی نداشته است. ملزومات این تغییر به گونه ای بوده است که جنبه های مختلفی از ساختار نظام حاکم مورد چالش واقع گردیده است. در این خصوص «راکودی»[۱۴] معتقد است که روش های سنتی بخش عمومی حکومت شهری با شیوه هایی نوین از جنبه های مختلف حکمرانی و مدیریت از جمله: «ترتیبات سیاسی[۱۵]، فرایند تصمیم گیری[۱۶]، روش های مطمئن پاسخگویی[۱۷]، واگذاری نقش ها و مسئولیت ها به بخش عمومی و دیگر خدمات دهندگان بالقوه و بخش های مختلف حکومت و در نهایت بسیج و تخصیص منابع مالی[۱۸] برای توسعه شهری»، تحت فشار قرار گرفته است(راکودی،۲۰۰۲: ۵۲۳) و این، چنان که ذکر کردیم به ظهور الگوی جدیدی در ادراه شهرها تحت عنوان حکمرانی شهری به جای حکومت شهری، انجامید. تفاوت این دو دیدگاه در شیوه ادراه شهر ها در میزان صلاحیت سه عنصر دولت، بخش خصوصی و بخش مردمی در جامعه شهری است(تقوایی و تاجدار، پیشین: ۵۰) بر این اساس حکمروایی شهری به معنی دخیل بودن همه ارکان اثرگذار شهری بر مدیریت شهر، با تمام سازوکارها برای تعالی شهر و شهروندان است؛ نه اینکه عرصه های عمومی و خصوصی کنار گذاشته شوند و فقط عرصه حکومتی اختیاردار آن دو باشد. در حکمرانی شهری، منشاء قدرت و مشروعیت، تمام شهروندان هستند و حضور آنها در همه صحنه ها و ارکان جامعه مدنی اصلی اساسی به حساب می آید(بنقل از شهیدی، ۱۳۸۶).
تعدد و تکثر بازیگران و نیروهای مؤثر در حیات کلانشهری و ضرورت همگرایی و همسویی آنها در یک چارچوب مبتنی بر دموکراسی منطقهای و عدالت قضایی را میتوان مهمترین استدلال برای ضرورت استقرار مدل حکمرانی شهری و جایگزینی آن به جای حکومت شهری دانست. مدلی که از طریق جلب مشارکت و تشریک مساعی تمام نیروهای عملکردی و تمام سطوح جغرافیایی و با جایگزینی همگرایی به جای تفرق و واگرایی بتواند زمینه ی توسعه ی پایدار و انسانمحور منطقه ی کلانشهری و سازمان فضایی-کالبدی کارآمد در این چارچوب را فراهم کند(پرهیزکار و همکاران، پیشین: ۴۰). با این همه نباید فراموش کرد که شکل گیری حکمرانی شهری صرفا به واسطه دخالت دادن بخش های دیگری در قلمرو حاکمیت نبوده است، بلکه تغییرات بیشتر به سمت عملکرد های نظارتی سمت و جهت یافته است. در این خصوص «راکودی» معتقد است که رویکرد های تغییر به سمت حکمرانی و مدیریت شهری با تلاش هایی برای تعریف معیار ها و شاخص هایی همراه بوده است که بتوان بوسیله ی آنها عملکرد و برنامه های حکمرانی شهری را بدون تاخیر مورد نقد و ارزیابی قرار داد(راکودی، پیشین). این بیان مشخص می کند که در قالب شکل گیری حکمرانی شهری می بایست مولفه های حکمرانی خوب، نیز قابل روئیت باشد، امری که امروزه در بیشتر کشور های پیشرفته دنیا مورد دقت و انجام است. نتیجتا در خصوص تفاوت میان حکومت و حکمرانی شهری باید دقت داشت که:
حکمرانی شهری، مفهومی گسترده تر و فراگیرتر از حکومت شهری است؛
حکمرانی شهری، هم حکومت شهری و هم جامعه مدنی را در بر می گیرد؛
حکومت شهری، مجموعه ای از سازمان های و نهاد های رسمی اداره شهر است، حال آن که حکمرانی شهری نوعی فرایند و ارتباط میان حکومت شهری و شهروندان است؛
تحقق حکمروایی شهری مستلزم کنش متقابل بین نهاد های رسمی و دولتی و نهاد های جامعه مدنی است؛
حکمرانی شهری بر حقانیت و تقویت عرصه عمومی تاکید دارد؛
حکمرانی شهری به دلیل شرکت نهاد های گوناگون جامعه مدنی در مدیریت و اداره شهر می تواند به سازگاری منافع و رفع تعارض ها منجر شود(برک پور، ۱۳۸۸: ۱۹۱).
۲-۹-۱ حکمرانی خوب شهری
چنان که در خصوص پیشینه این بحث سخن راندیم این مفهوم نیز با تحولات دهه های اخیر از ۱۹۷۰ به این طرف، تکامل مفهومی پیدا کرده است. محققان زیادی سعی در تعریف ابعاد گسترده و موضوعی آن داشته اند. اما آنچه که مانع شده است که از این مفهوم تعریف ثابت و معیار های مشخصی باقی بماند دلایل متعددی دارد که در این بخش با ارائه تعاریف آن، از دیدگاه محققان صاحب نام این عرصه عوامل شکل گیری این کاستی را بیان خواهیم کرد. مشخصا مفهوم حکمرانی خوب شهری بواسطه حکمرانی بودن، تعبیر به فرایندی می شود که به تعبیر «ویندسور»، در گسترده ترین معنای خود در آن منافع مشترک، از طریق تقسیم کردن تمام چیزهای خوبی که یک کیفیت مناسب از زندگی و جامعه خوب ارائه می دهد، افزایش می یابد(ویندسور، ۲۰۰۰: ۶). اما اشکالی که وجود دارد این است که مفهوم حکمرانی خوب شهری قواعد مسلمی ندارد که بتوان بوسیله آن، شاخص هایی را تعیین کرد که اساس تعریف این مفهوم را تشکیل دهد که این خود به چالش های گسترده تری دامن زده است. «استی وارت[۱۹]» نیز به نوعی این گفته ما را تائید می کند. به عقیده او کسانی که سعی در توسعه شاخص های حکمرانی خوب شهری را دارند، حداقل می بایست با چهار چالش بزرگ مقابله کنند که عبارتند از: تعریف مفهوم حکمرانی خوب شهری، انتخاب مقیاس، انتخاب الگو و شاخص های ارزیابی(استی وارت،۲۰۰۶: ۱۹۶).
اینکه چرا این چالش ها وجود دارند و نمیتوان تعریف واحدی از حکمرانی خوب شهری ارائه داد، به عقیده «ویندسور» به این بر می گردد که حکومت ها در مکان های مختلف به صورت متفاوت و متغیر ظاهر می شوند(ویندسور، پیشین:۶). با این همه «لینکولا[۲۰]» درصدد ارائه تعریفی از این مفهوم برآمده است. به عقیده او حکمرانی (خوب) شهری عبارت است از شیوه هایی که افراد و نهاد های عمومی و خصوصی، بتوانند در فرایند برنامه ریزی و مدیریت امور مشترک شهرشان، بصورت متداوم مشارکت کنند، که بدان وسیله تضاد یا تنوع منافع برطرف شده و جایگزین آن همکاری و مشارکت گردد که این شامل نهاد های رسمی و غیر رسمی و سرمایه اجتماعی موجود در بین شهروندان نیز می شود(لینکولا،۲۰۰۲: ۱). اما کامل تر این تعریف که بوسیله مرکز اسکان سازمان ملل متحد[۲۱] ارائه می شود و به نحوی الهام بخش «لینکولا» در ارائه تعریف فوق است، عبارتند از: تمام شیوه ها و راه های منحصر به فرد و عرفی، عمومی و خصوصی، طرحی ریزی یا مدیریت امور شهری است که بصورت یک پروسه مداوم و مشارکتی، تضاد یا تنوع علایق باهم دیگر مطابقت می یابند که بر این اساس، این مفهوم شامل نهاد های رسمی و ترتیبات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان می شود(مرکز اسکان سازمان ملل متحد: ۱). تعاریف فوق و بررسی ادبیات تحقیق این مفهوم نشان می دهد که حکمرانی خوب شهری برخوردار از ویژگی هایی است که در زیر به بیان آن می پردازیم.
۲-۹-۲- حقایقی در خصوص حکمرانی خوب شهری
نگهداری از اصول حکمرانی خوب شهری، ظاهرا روشن و ساده است؛ اما زمانی متوجه پیچیدگی موضوع می شویم که بخواهیم سازمان های دولتی و خصوصی بصورت مشترک برای ارائه خدمات عمومی مناسب تلاش کنند؛
تعریف جهان شمولی از حکمرانی خوب شهری وجود ندارد؛
حکمرانی خوب شهری قادر به حل تمام معضلات شهری نیست؛
حکمرانی خوب شهری باید در بطن یک شهر به عنوان بخشی از سیستم اجرایی آن در نظر گرفته شود. (ویندسور،۲۰۰۰: ۴)
۲-۹-۳- پیشینه بحث حکمرانی خوب شهری
اگرچه کاربرد مفهوم حکمروایی خوب شهری از اواخر دهه ۱۹۸۰ و از آفریقا آغاز گردید، اما «برایان مک لالین» اولین نظریه پردازی است که در سال ۱۹۷۳ به این مفهوم پرداخته است او عقیده دارد تقاضای روزافزون مردم شهرها این است که حکومت شهری باید نسبت به روندهای تغییر در شهر،» پاسخگوتر«، اقداماتش با مسائل شهری و تحول آنها » متناسب تر»، نسبت به اجتماع« مسئول تر» و به عنوان بخشی از نظام یادگیری بهتر عمل کند و سرانجام نقشی مهم در پیش بینی، کشف و استقبال از آینده ایفا کند(تقوایی و تاجدار، پیشین: ۴۷). سازمان ملل در دومین کنفرانس مربوط به سکونت گاه های انسانی در سال ۱۹۹۶ استنابول، شعار خود را «فعالیت جهانی برای حکمرانی شهری خوب» قرار داد و تاکید کرد که شهرهای جهان می بایست در جهت حکمرانی شهری قدم بردارند(برک پور، ۱۳۸۵: ۵۰۰). در یک سیر نموداری این مفهوم با تحول رویکردهای اداره و مدیریت شهری از دهه ۱۹۹۰ به این طرف نمود عینی تر در عرصه سیاست گذاری نظام های سیاسی داشته است. در سالهای دهه ۹۰سیاست گذاری شهری به سمت فرایند های بلند مدت شهر نگر با تاکید بر ظرفیت سازی محلی و تقویت مدیریت شهری در پرتو نگاه محلی نسبت به امور شهری جهت یافت. این در حالی است که بعد از کنفرانس سازمان ملل در استانبول تغییراتی جدی در ساخت مدیریت شهری ایجاد گردید و مفهوم حکومت شهری به حاشیه مفهوم حکمرانی شهری رانده شد و شاخص هایی همچون مشارکت محوری، حاکمیت قانون، شفافیت نهادی و مالی اولویتی ویژه در مباحث مرتبط با الگو های حکمرانی شهری را به خود اختصاص دادند. نمودار زیر به بیان سیر تحول مفهوم حکمرانی شهری از دهه هزار و نهصد و هفتاد تا سال دوهزار میلادی را نشان می دهد.
حکومت شهری
۱۹۹۰
حکمرانی شهری
مداخله پروژه گرا در قالب پرژه های کوچک آزمایشی قابل اجرا در هر مکان مداخله اجتماعات محلی خود-یار
حمایت از سکونتگاه های غیر رسمی تا ساخت و ساز املاک مسکونی استاندارد و بزرگ مقیاس
۱۹۸۰
۱۹۷۰
رویکرد عرضه محور وبرنامه های بلند مدت و بزرگ در تامین خدمات در مقیاس وسیع و به شکل استاندارد مبتنی بر اصول برنامه ریزی بلوپریتنی مدرنیستی و طرح جامع
گذار از مدیریت شهری به حکمروایی شهری، تاکید بر توسعه نهادی، با نظر به بهبود شاخص هایی چون پاسخگویی، شفافیت، قانون مداری و …
۲۰۰۰
فرایند های بلند مدت و شهر نگر. تاکیدات بر ظرفیت سازی محلی و تقویت مدیریت شهری، ظرفیت سازی و تقویت نهادی- سازمانی برای مدیریت فرایند توسعه شهری، گذار از یک نوع مدیریت بسیار متمرکز به مدیریت محلی و شهری
نمودار شماره ۳: سیر تحول رویکرد های اداره و مدیریت شهر(برک پور و همکاران،۱۳۸۸: ۶۸)
۲-۹-۴- معیار های حکمرانی خوب شهری:
نحوه ادره شهر ارتباط مستقیمی با دیدگاههایی که در ارتباط با لوازم رشد و ارتقا سطح رفاه عمومی شهر ها مطرح می شوند، دارد. حکمرانی(خوب) شهری تدوام اصول اساسی حیات شهری و در عین حال پاسخ نظری و عملی به ضرورت ها و الزامات ناشی از تشدید و تنوع در جوامع انسانی معاصر دانست(کاظمیان، ۱۳۸۶: ۵). بر این اساس این مفهوم با تبعیت از نظریه حکمرانی خوب، سمت و سوی شهروند محور یافته است. پیش تر بیان کردیم که معیار های حکمرانی خوب بر اساس نظریه های سیاسی لیبرال دموکراسی و تئوری های مدیریت عمومی جدید، خصوصا آنهایی که توسط بانک جهانی مطرح گردیده اند، قوام یافته است(راکودی، پیشین: ۵۳۸). همین اتفاق نیز در خصوص مفهوم حکمرانی خوب شهری، تکرار شده است. حکمرانی شهری با بهره گیری از معیار های ذکر شده توسط سازمان های بین المللی و بهره گیری از شیوه های نوین مدیریت امور عمومی از قالب سنتی خود فاصله گرفته و به سمت کیفی سازی روابط میان بخشی در حوزه فعالیت دولت گام برداشته است. حکمرانی خوب شهری شهروندان را وادار به پذیرش حقوق یکدیگر می کند. این مفهوم بر قواعدی از حقوق شهروندان بنا گردیده است که در آن هیچ تفاوتی بین مرد و زن و کودک در دستیابی به ضروریات زندگی شهروندی وجود ندارد. در این دیدگاه ضروریاتی مانند مسکن مناسب، امنیت، آب سالم، بهداشت، محیط زیست سالم، تغذیه مناسب، آموزش، اشتغال و مسافرت در اولویت هستند(لینکولا، ۲۰۰۲: ۱). عمده معیار هایی که مورد نظر این سازمان ها و یا افراد است شباهت و یا بهتر بگوییم همسانی گسترده ای با معیار های حکمرانی خوب دارند که بیان آن در قالب جدول زیر، سند اعتباری مدعای ما است.
۱۰
۱۰
۱۰
۱۰
L
۱۰
۱۰
۱۰
۱۰
D
۹
۶
۳
۱/۵
B
۱/۵
۱
۰/۵
۰/۲۵
۲/۲
۲/۳۹۷
۲/۴۳۷
۲/۵۰۳
SF
با توجه به نتایج جدول (۶-۲۶)، می توان به این نتیجه رسید که در شیب Z=1/5 و کانال پوشش دار، افزایش عرض کف B به عمق ثابت باعث کاهش ۱۲% ،SF می شود. کاهش SF به معنی کاهش پایداری در اثر افزایش B می باشد. نمودار (۶-۶) تغییرات ضریب اطمینان را در یک کانال با پوشش و خاک S-1 و با مقایسه دو شیب مختلف نشان می دهد.
نمودار (۶-۶):تغییرات (SF) نسبت به افزایش عرض بستر به عمق ثابت(B/H)در کانال با پوشش و خاک S-1
شکل (۶-۳): گوه گسیختگی در کانال با Z=1 و S-1 و H=6 و B=1/5
شکل (۶-۴): گوه گسیختگی در کانال با Z=1 و S-1 و H=6 و B=9
همانگونه که از اشکال (۶-۳) و (۶-۴) مشخص می باشد، افزایش عرض (B) کف کانال در یک خاک با کلیه پارامترهای ثابت باعث نفوذ گوه گسیختگی به سمت کف کانال شده و بزرگتر شدن این گوه را به دنبال خواهد داشت.
در شکلهای (۶-۵) و (۶-۶) نیز اثرات افزایش پارامتر B بروی لنگر خمشی وارد بر پوشش نیز نشان داده شده است.
شکل (۶-۵): لنگر خمشی وارد شده بر پوشش کانال با Z=1 وS-1 و H=6 و B=1/5 با مقدار KN.m/m40
شکل (۶-۶): لنگر خمشی وارد شده بر پوشش کانال با Z=1 و S-1 و H=6 و B=9 با مقدار KN.m/m 123
مقدار لنگر خمشی موجود در پوشش کانال با ابعاد H=6 و B=1/5، برابر است با KN.m/m40 می باشد که این مقدار در پوشش کانال با ابعاد H=6 و B=9 برابر است با KN.m/m 123، یعنی در حدود ۳ برابر. همانگونه که انتظار می رود با افزایش پارامتر B در حالت ساخت، لنگر خمشی موجود نیز افزایش میابد. در حقیقت یکی از عوامل اصلی کاهش SF همین افزایش لنگر خمشی موجود در پوشش می باشد که از نتایج اصلی افزایش B می باشد.
پ) شیب Z=1 و خاک شماره S-2 :
جدول (۶-۲۷): ضرب اطمینان (SF) حاصله برای کانالی با شیب Z=1 و خاک زیرین S-2 (با پوشش بتنی)
۲-۴- سازمان یونسکو ضوابطی رابرای اجرای طرحهای انتقال آب تعریف نموده که اهم آنها بشرح ذیل می باشد :
در صورت بروز بحران آبی در حوضه مقصد در سالهای آتی و یا رشد و توسعه منطقه لزوم افزایش حجم آب تأمین شده یا به روش انتقال ضروری کند و یا انتقال آب از حوضه مبدأ، توسعه این منطقه را در آینده دچار بحران و مشکل جدی نکند.[۱۱]
طرح انتقال بر محیطزیست اثرات مخرب و غیرقابلجبران بدنبال داشته باشد. ارزیابی جامع پیامدهای زیستمحیطی بایستی نشاندهد یک ملاک قطعی موجود است که براساس شواهد و قرائن نشان میدهد طرح انتقال، به شکل اساسی کیفیت زیستمحیطی را در حوضه مبدأ یا مقصد تخریب نمیکند.
ارزیابی پیامدهای اجتماعی- فرهنگی بایستی نشان دهد که انتقال آب باعث اختلال اجتماعی -فرهنگی در حوضه مبدأ درمسیر و یا مقصد نشده باشد زیرا در غیر اینصورت اجراء آن فاقد توجیه خواهد بود .
مزیت های حاصله از اجرای طرح می باید بین حوضههای مبدأ و مقصد تقسیم شود. (حریری:۱۵۷، ۱۳۸۸)
۲-۵- انتقال آب بین حوضهای از دیدگاه مدیریت جامع منابع آب:
مدیریت جامع منابع آب مفهومی است که در سالهای اخیر برای کاهش مشکلات مربوط به بهره برداری بیش از حد از منابع آب و تضمین پایداری محیطزیست و نیل به توسعه پایدار مطرح شده و بر پایه سه اصل کارائی (از نظر اقتصادی و فنی)، عدالت اجتماعی و پایداری محیطزیست بنا شده است.
۲-۶- معیارهای انتقال آب بین حوضهای از دیدگاه توسعه پایدار :
تأثیر پروژه در طرح آمایش سرزمین.
زیرساخت بودن پروژه در منطقه.
تأثیر پروژه در مهار و کنترل آبهای جاری و به ویژه آبهای مشترک مرزی.
وابستگی صنایع و کشاورزی و شرب به آب انتقالی در دو حوضه مبدأ و مقصد.
بررسی پتانسیلهای موجود در حوضه مبدأ.
بهبود اراضی کشاورزی و افزایش تولید محصولات ، اثر بخشی درکارآفرینی و ایجاد مشاغل درجهت محرومیت زدایی در مناطق روستایی فاقد زیر ساخت های اقتصادی.
بررسی کیفیت آب در حوضه مبدأ از سرچشمه تا پاییندست ضمن برآورد نیازهای زیست محیطی محل تخلیه جریان مانند تالاب ها و دریاها.
بررسی تغییرات سطح ایستابی در حوضه مبدأ و نشست اراضی در صورت پایین افتادن سطح آبهای زیرزمینی.
اثرات پروژه بر حذف و یا تخریب جاذبههای گردشگری.
برقراری عدالت اجتماعی در تخصیص آب حوضهای و الزام محرومیت زدایی از حوضههای مبدأ و مقصد.
بروز تبعات مضر اجتماعی-اقتصادی وتأثیرات بالقوه آنها بر روند مهاجرت از حوضه مبداء به مقصد با توجه به نقش آب در این فرایند.(محبی:۳، ۱۳۹۰)
۲-۷- انتقال آب بین حوضهای در ایران :
مدیریت بهینه منابع آب تجدید شونده در راستای افق توسعه پایدار بوده زیرا در غیر این صورت تخریب منابع آبی واکوسیستم توسعه پایدار را چالش برانگیز خواهد نمود.
حجم آب انتقالی بین حوضه ای در افق چشم انداز ۲۰ ساله کشور حدود ۹۸/۳میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده است. اما هم اکنون طرحهای در دست مطالعه فراتر از برنامه طرح جامع آب کشور بوده و حجم انتقال آب بین حوضهای با توجه به ارقام ارائه شده در جدول(۲-۱) بالغ بر ۴۵/۴ میلیارد مترمکعب در سال و ظرفیت طرحهای در دست اجرا ۲۴/۲ میلیارد متر مکعب میباشد. درحال حاضر ۵ پروژهی انتقال میانحوضهای با حجم انتقالی سالیانه۲۴/۱ میلیارد مترمکعب- ۴۵ درصد از آن از حوزه آبریز کارون بزرگ توسط تونلهای اول و دوم کوهرنگ می باشد- در حال بهره برداری است. لذا در صورت عملی شدن طرحهای مطالعاتی و اجرایی، حجم آب انتقالی در طرحهای بین حوضهای در مجموع سالیانه به حدود ۸ میلیارد مترمکعب میرسد، که این رقم بیش از دو برابر پیش بینی طرح جامع آب کشور میباشد. این آمار نشان میدهد مدیریت آب کشور به طرحهای انتقال آب بین حوضهای توجه ویژه دارد. بر این اساس میتوان گفت سیاست بخش آب کشور در پاسخگویی به نیاز روز افزون آب به جای اینکه بر پایه مدیریت تقاضا باشد بر مبنای مدیریت عرضه پایهگذاری شده است (حریری:۱۶۱، ۱۳۸۸).
جدول(۲-۱): وضعیت طرحهای انتقال آب در کشور
البته چنین تفکری اساساً بدون مدیریت مؤثر آبخیزداری وتمرکز بیشتر روی ایجاد پوشش سبز گیاهی در حوضه های آبریز بالاخص دامنه ها وشیب های کوهستانی آنچنان که باید و شاید تأثیر گذار نخواهند بود.لذا در صورت فراهم نمودن چنین تمهیداتی است که حمل رسوبات ناشی از فرسایش اراضی بطور قابل توجهی کاهش یافته واز پرشدن ظرفیت اسمی سدهای مخزنی درپایین دست جلوگیری به عمل خواهد آورد.با حفظ وصیانت از ظرفیت های بالقوه این مخازن و حفظ ظرفیت های مفید امکانات تأمین آب در دوران مصرف پیک را بطور قابل توجهی افزایش خواهد داد و بحرانهای احتمالی را مدیریت خواهد نمود.(هدایت۲۰۱۲؛هدایت۲۰۱۳).
۲-۸- جایگاه قانونی انتقال آب حوضه به حوضه در ایران:
کشورهای مختلف معیارهای پایداری را تعریف نموده وآنها رادر قالب یک مدیریت منابع آب منسجم و یکپارچه ارائه نموده اند. (محبی:۵، ۱۳۹۰)
برنامه چهارم توسعه بر اساس معیارهای زیستمحیطی، انسانی- اجتماعی، اقتصادی، سیاسی- امنیتی، مالی و … توجه نموده که بند (ه) ماده (۱۷) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به طرح انتقال آب بین حوضه ای پرداخته است.بند مُصرح در این قانون در خصوص طرح های انتقال آب بین حوضه ای الزاماً بایستی از دیدگاه توسعه پایدار، حقوق گروه های ذینفع و برای تأمین نیازهای مختلف مصرف، مشروط به توجیه فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و منافع ملی را مد نظر قراردهد. (ضرغامی:۶۵، ۱۳۸۰)
۲-۹- بررسی ادبیات تحقیق:
انتقال آب بین حوضه های آبگیر و یا سرچشمه های اصلی یکی از مباحث جنگجال برانگیز در ادبیات مهندسی هیدرولیک و منابع آب بوده است که اهم مطالب آن ذیلاً تبیین میشود.
از منظر ریکاردو]۱۹۸۹[[۱۲]،فعالیتهای عمده در مدیریت منابع آب عبارتند از تدوین سیاستهای مدیریت منابع آب، تلاش برای دستیابی به اهداف سیاستها و ارزیابی تأثیرات آنها می باشند. سیاستهای کلان مدیریت منابع آب نحوه بهرهبرداری از این منابع را با اهداف توسعه ملی مشخص میسازند. اولین مرحله تدوین سیاستهای کلان مدیریت منابع آب، ارائه گزینههای متفاوت با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود و اهداف توسعه منابع آب است.
بنظر مولدن[۱۳]، ۱۹۹۰، ترسک[۱۴] ۱۹۸۰ و آمن[۱۵] ۲۰۰۲ محدود بودن حجم آب قابل دسترس همراه با توزیع ناهمگن زمانی و مکانی منابع موجود در زمره عواملی هستند که مشکلات موجود را تشدید می کنند. انتقال آب از حوزهای به حوزه دیگر برای برقراری توازن و توزیع همگن یکی از مهمترین و مؤثرترین راههای تأمین نیاز آبی در این مناطق می باشد. از منظر چنین تفکری اجراء طرحهای انتقال بین حوضه ای میتواند تأثیرات سازنده ای چون تغذیه منابع آب زیرزمینی در حوضه مقصد یا مسیر بین مبدأومقصد، ایجاد پایداری اکولوژیکی و افزایش تولید محصولات از طریق بهبود الگوی کشت در پایین دست و اشتغال زایی داشته باشد که ساختار اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی پایین دست را دگرگون خواهد کرد.
از دیدگاه مانز][۱۶]۱۹۹۹ [انتقال آب بین حوزه ای باید در قالب منافع ملی و مطالعات جامع منطقه ای ارزیابی شود و اگر در این رهگذر با حفظ منافع زیست محیطی واقتصادی منطقه مبداء میتواند وضعیت اجتماعی منطقه دیگری را متحول کرده و باعث گشایش اقتصادی آن گردد. در مرحله اول تصمیمگیری برای انتقال آب، شبیهسازی و مدلسازی سیستم برای تعیین گزینههای مناسب مطرح میگردد. در مرحله بعدی برای مقایسه گزینههای مختلف، از روشهای تصمیمگیری چند معیاره با نگرش حل اختلاف استفاده میشود. در اغلب موارد انتخاب گزینه نهایی به عواملی چون امکانات مالی، وجود نهادهای حقوقی وتشکیلاتی ومطالعات زیست محیطی و اجتماعی یک منطقه بستگی دارد. جایگاه مدلهای چانهزنی بر اساس نظریه مصالحه، پایه و اساس قوی و قابل استفاده در برخوردهای سیستمی در مواجه شدن با تضادهای منطقهای و ملی میباشد.
نیاز به تخصیص آب به مرور زمان و در واکنش به سایر متغیرها در نظام حاکم تغییر می کند بگونه ای که هرگونه تغییر در یک بخش سیستم به تغییرات ناخواسته در دیگر قسمتهای آن می انجامد.
به منظور بررسی نیازهای آینده یک منطقه و پیشبینیهای مرتبط با آن باید دینامیک یک سیستم یا منطقه را بررسی نمود. مزیت استفاده از رویکرد پویاییهای سیستم در تصمیمگیریها، در نظر گرفتن مجانبهای آن و بررسی تغییرات مورد انتظار آن است.[۱۷]
هاندرسون[۱۸] ]۱۹۹۵[ به تشریح نظری مدل بهینه انتقال آب حوضه ای پرداخته است. درشکل مجانبهای رشد با توجه به پتانسیلهای موجود در دو منطقه یکی با منابع آب کافی با پتانسیل انتقال آب (مبدأ) و دیگری متقاضی دریافت آب انتقال داده شده به عنوان منطقه مقصد، را نشان می دهد. در این شکل ساده شده که فقط آب به عنوان عامل توسعه دیده شده، پتانسیل تغییرات مورد انتظار در حصول به مجانبهای رشد در صورت اجرای طرح انتقال آب، برای هر دو منطقه مشخص شده است. به علت منابع آب کافی و مناسب، شاخص رشد منطقه مبداء در شرایط کنونی برتری محسوسی نسبت به منطقه مقصد دارد (منحنی الف). پس از اجرای طرح انتقال، شتاب (شیب) شاخص رشد منطقه مبدأ ممکن است به سمت مجانب خود کاهش نسبی داشته باشد(منحنی ب). این در صورتی است که فروش آب باعث حرکت مجانب رشد به سطحی بالاتر نشود. اگر این گشایش اقتصادی فروش آب به شکل معنی داری انجام شود آنگاه پتانسیل رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه مبدأ بالا خواهد رفت (منحنی ج). در منطقه مقصد (منحنی د) نه تنها روند افزایش شاخص رشد سرعت مییابد، بلکه مجانبهای آن نیز نسبت به مقیاس اولیه به سمت آستانههای بالاتری سوق پیدا میکند (منحنی ه). نتیجه این است که از یک دیدگاه فرا منطقهای، اختلاف شاخصهای رشد هر دو منطقه در دوره بهرهبرداری از طرح، کم شده و مجموعاً به سمت افزایش شاخص رشد عمومی (ملی) پیش میروند. دینامیک سیستم که مجانبهای رشد منطقهای را مشخص میکند، در قالب مدلسازی شیگرا که از جمله تکنولوژیهای نو و در حال وقوع در زمینه برنامهریزی و مدیریت منابع آب میباشد، قابل بررسی است. این نوع مدلسازی قادربه شبیه سازی فرآیندهای فیزیکی حاکم بر یک سیستم را با بهره گرفتن از مولفهها و المانهای از پیش تعیینشده می باشد. در مطالعات اخیر در بررسی توانایی سیستم کرخه برای تامین آب در شرایط توسعه از این ابزار استفاده شده است.[۱۹]
مجانب های رشد مبدا
مجانب های رشد مقصد
نمودا(۲-۱) : مجانبها و تغییرات شاخص رشد مناطق مبداء و مقصد، قبل و بعد از طرح
۲-۱۰- افزایش میزان آسیبپذیری سیستمهای تامین آب:
در بسیاری از شهرهای بزرگ، پیشی گرفتن سرعت افزایش نیازهای آبی از مجموع منابع موجود در حوزه از یک سو و عدم تطابق زمانی پیک تأمین با پیک مصرف از سوی دیگر، برنامهریزی دقیق برای تأمین نیازها و مدیریت مصرف را حائز اهمیت نموده است. این چالشها در کنار بروز دورههای کم آبی و ترسالی و بحرانهای ناشی از شکست سیستم انتقال و یا آلودگی گسترده درسیستم،ضرورت تدوین سیاستهای خاص پایش و بهرهبرداری از سیستم را دو چندان نموده است.
برای دستیابی به چنین اهدافی افزایش سسیتم توانمندی سامانه های عرضه منابع آب برای وضع موانع ومعضلات وجلوگیری از بروز شرایط بحرانی ضروری میباشد.[۲۰]
۲-۱۱- افزایش نیاز در بخشهای مختلف صنعتی و کشاورزی:
هر چند میزان مصرف در بخش صنعت بسیار کمتر از بخش کشاورزی است، اما تمرکز صنایع در موقعیتهای خاص ونیز کیفیت خاص آب مورد نیاز برای برخی صنایع و نیز حجم بالای آب مورد نیاز برای مواردی چون خنک کردن سیستمهای صنعتی از جمله موارد تنش زا میباشند. به عنوان نمونه افزایش صنایع در اطراف رودخانه زایندهرود مشکلات زیست محیطی و آلودگی آن را به دنبال داشته است. (محبی:۱۰۹، ۱۳۸۹).
لذا ضرورت دارد جهت نیل به اهداف توسعه پایدار ضمن فراهم شدن تمهیدات مناسب برای تأمین نیازهای مصرف یکپارچگی و تمامیت سامانه های زیست بومی و زیست محیطی نیز حفظ وصیانت گردد.
۲-۱۲- تغییرات اقلیمی و ضرورت پیشبینیهای بلند مدت:
توسعه صنعت در دهه های اخیر پیامد های مخربی نظیر تولید گازهای گلخانه ای را بدنبال داشته که از جمله آنها تغییرات آب و هوایی در اقسا نقاط جهان شده است. شدت این روند بگونه ای رقم خورده است که برخی صاحب نظران دامنه و تداوم آن رادر آینده بسیار شدیدتر و طولانی تر پیش بینی می کنند ودلیل این امر را شدت یافتن سیلاب ها وخشکسالی ها در سال های اخیر می پندارند.
با توجه به قرار گرفتن ایران در اقلیمیخشک و نیمه خشک جهان پیشبینی توزیع زمانی و مکانی بارندگی یکی از ضروریات برنامهریزی و مدیریت منابع آب در بلند مدت بشمار میآید. محققین بسیاری با اتخاذ شیوههای مختلف در صدد برآمدهاند تا نتایج قابل قبولی را در این زمینه برای نقاط مختلف کره زمین بدست آورند.
با توجه به تعدد پارامتر های مؤثر بربارندگی در کشور، ضرورت دارد تا با یک نگرش گستردهتر عوامل بزرگ مقیاسی که روی سامانههای مزبورتأثیر گذار هستند بررسی گردند. عوامل مذکور که به سیگنالهای بزرگ مقیاس اقلیمی[۲۱] معروف میباشند، در قالب پدیدههایی نظیر نوسانات اقیانوس اطلس شمالی[۲۲] و نواسانات جنوبی[۲۳] بررسی گردیده اند.جهت استفاده از مدلهای پیشبینی بلندمدت بارش، باید متغیرهایی را که تحت تاثیر سیگنالهای بزرگ مقیاس تغییراتی نشان دادهاند، تعیین نمود.
کارآموز (۱۳۸۴-الف) تغییرات ارتباط سیگنالها شامل فشار هوا در سطح دریا (SLP)، اختلاف SLPدر نقاط شاخص، دمای سطح دریا، NAO، SOI و ارتفاع سطح ۵۰۰ هکتوپاسکال با بارش به تفکیک سه حوزه اصلی جنوب غربی، غرب و شمال غربی را بررسی نمود. نمونه شکل زیر به عنوان، مهمترین گرادیانهای فشار سطوح آزاد دریا که بر بارش مدیترانهای حوزههای آبریز شمالغرب، غرب و جنوب غرب ایران مؤثر می باشندرا نشان میدهد.
شکل(۲-۱): مهمترین گرادیانهای فشار سطح دریا موثر بر بارش مدیترانهای حوزههای آبریز شمالغرب، غرب و جنوب غرب ایران(کارآموز ۱۳۸۴).
۲-۱۳- آلودگی منابع آب و طرحهای جامع کاهش آلودگی:
رشد و توسعه، متناسب با میزان پایداری در سیستمهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی بوده وبدون توجه به محدودیتهای سیستمهای محیطزیست دوام نخواهد داشت. میزان آلودگی در پیکرههای آبی نیز در حال گسترش بوده بگونه ای که ازظرفیت خودپالایی آنها فراتر رفته است. طرحهای جامع توسعه منابع آب و کاهش آلودگی به عنوان ابزارهای ایجاد پایداری در امر توسعه و بهره برداری ار منابع آب از اهمیت ویژه ای برخوردارند.(احمدی:۱۸۸، ۱۳۸۹؛هدایت۲۰۰۵؛هدایت ۲۰۱۳).
اولین گام در تدوین طراحی ساختار طرحهای جامع کاهش آلودگی شناسایی مشکلات کمی و کیفی موجود در سیستم منابع آب مورد مطالعه میباشد. به همین منظور ضروری است مؤلفههای سیستم وتأثیرات متقابل آنها روی همدیگر و نیز تعامل بین آنهاتعیین گردد. علاوه بر اینها عوامل حائز اهمیت دیگر در این خصوص شامل بهبود نحوه استفاده از دادهها و اطلاعات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی در تمامی سطوح مدیریتی و تصمیمگیری که تأثیر مستقیمی در اثربخشی طرحهای جامع کنترل و کاهش آلودگی دارند می باشند.
طراحی و بهرهبرداری از سیستمهای نمونهبرداری و پایش نیز در دو زمینه بهبود دادههای کمی و کیفی لازم برای مدلسازی سیستم و ارزشیابی پروژههای کاهش آلودگی در دستیابی به اهداف طرح جامع حائز اهمیت هستند. به عبارت دیگرلازم است که این سیستمهای اطلاعاتی قادر خواهند بود متغیرهای شاخصی را ارائه دهند تااز آن طریق تغییرات وضعیت کمی وکیفی سیستم را نشان دهند. کارآموز و همکاران (۱۳۷۹و ۱۳۸۱)
علاوه بر اين هاله داراي شعاعهاي رنگي متفاوتي است كه از بدن ساطع ميشود و در سراسر هاله ميدرخشد. عدهاي آن را امواج فكري تلقي ميكنند و به طور يقين افكار و احساسات ما به شدت بر هاله ما اثر ميگذارد. بعضي ، اشكال هندسه متنوعي در هاله خود دارند كه اين اشكال داراي مفاهيم ويژهاي است. براي مثال شكل دايره به معناي رضايت و خوشنودي دروني و كمال است. مثلث نشانه اين است كه شخص از ديگران حمايت ميكند. امروزه اعتقاد بر اين است كه افرادي كه وارستهاند و بر نفس خود مسلط شدهاند هاله نوراني آنها قابل مشاهده است و با تمرين ميشود امواج رنگهاي متصاعد از آئورا و هاله نوراني افراد مؤمن را ديد. رنگهاي مسلط بر هالهها حالا روحي و شخصيت افراد را نشان ميدهد و هر رنگ معناي خاصي دارد. مثلاً رنگ قرمز در هاله نوراني نشان دهنده نفس قوي و محكم است و تمايل پيشرفت و موفقيت را در شخص بيدار ميكند. اين افراد دلسوز و خونگرماند. رنگ قرمز همچنين دلالت بر جرأت و جسارت طبيعي دارد.
رنگ نارنجي جزو رنگهاي گرم و قابل توجه است كه در زمينه هاله افرادي كه به طور طبيعي كارآمد و سريع الانتقال هستند و به راحتي ميتوان با آنان كنار آمد ديده ميشود. دارندگان هالههاي نارنجي قادرند مردم را ببخشند و اغلب خود را در موقعيتي مييابند كه بايد مشكلي را حل كنند. رنگ سفيد در هالههاي نوراني به ندرت ديده ميشود، اين رنگ نشانهی انسانهاي مقدس و بشردوست است. افراد داراي هاله سفيد اغلب براي نفس خودشان چيزي نميخواهند و بيشتر نگران رفاه ديگران هستند.
طلايي، قويترين رنگي است كه كسي ميتواند آن را داشته باشد. اين رنگ به افرادي اعطا شده كه قادر به انجام هر طرحي كه به ذهنشان خطور كند هستند و در آن راه به مقصود نايل ميشوند. آنان افرادي بانفوذ و كوشا و بردبار و هدفدار هستند و اغلب در اواخر عمر به بزرگترين هدف خود دست مييابند. اينجاست كه هالههاي دور سر مقدسين و روحانيون در نقاشيهاي مذهبي طلايي رنگ است تا اقتدار نامحدود آنان را به نمايش بگذارد. هاله نوراني شامل چند لايه است كه به كالبدهاي لطيف معروفاند. به هر حال، هر چه شما بيشتر با هاله آشنا شويد ممكن است بتوانيد لايههاي متفاوت تشكيل دهنده آن را ببينيد كه به شرح زير است: 1- سطح فيزيكي اثري؛ 2- سطح كيهاني؛ 3- سطح ذهني زيرين؛ 4- سطح ذهني فوقاني؛ 5- سطح روحاني؛ 6- سطح اشراق؛ 7- سطح مطلق .اين هفت لايه موجود در آئورا و هالههاي رنگين، با تجربه احساس نورهاي رنگي و اندامشناسي انسان نوراني، در باور سمناني شباهت دارد (هفت اندام ظريف (لطيفه) و هفت مركز كه نمودار جايگاههاي هفت پيامبر بزرگ در بدنهاي انسان نوراني هستند، برميخوريم. بدين سان، بالندگي انسان نوراني به گونه دروني، دوره كلي پيامبري را بازبيني ميكند. ايده ی اين بالندگي كه رهايي انسان نوراني است، در برخي از نگارههاي
ايراني ديده ميشود كه بالندگياش با احساس نورهاي رنگين همراه است». (كربن، 1383، 69)
2- نور و هاله نور در هنرهای اسلامی و وجه اختلاف آن در هنرهای ادیان دیگر در چیست؟
در هر سرزميني بسته به اعتقادات ديني و فلسفي آن ديار هالههاي مقدس در آثار هنري شكل گرفته است.
احتمال دارد آئورا و نورهاي مغناطيسي كه از انسانهاي روحاني و مقدس متصاعد ميشده است با اعتقادات و اسطورههاي باستان تركيب يافته و هاله مقدس را به وجود آورده باشد. رنگهاي طلايي، سبز، قرمز… هالههاي مقدسين در نقاشيهاي هندوها، مانويان، مسيحيت و نقاشي ديواري بقاع متبركه در ايران، همان نورهاي رنگي مغناطيسي است كه نسبت به مراتب وجودي انسانهاي مقدس رنگهاي متفاوتي از آنها نمايان ميشود كه معناي آنها در تمدنها و فرهنگهاي مختلف تفاوتهاي جزئي دارد كه نقاشان آنها را به تصوير كشيدهاند.
3- مفهوم هاله نور در نقاشی مانویان؟
اعتقاد به نور در كل تاريخ وجود داشته است. ما در قرآن هم داريم الله النور و السموات و الارض در سوره نور آمده است. نور قداست دارد و به همين علت نور و خورشيد نماد قداست است. بيشتر اديان تحت تاثير بودهاند. وقتي ميخواستند اين قداست را به نمايش بكشند نوري مانند هاله دور سر پيامبران و قديسين تصوير ميشده است. تا حالت قداست را نشان دهد. اين ريشه انساني دارد و به دين خاصي مربوط نيست. از گذشته بسيار دور حتي در دوران ميترائيسم اين نور تصوير ميشده است.
مانی بر این عقیده است که جهان بر مبنای روشنایی و تاریکی است و از همین رو است که خوبی و بدی وجود دارد، همچنین پیروان این آیین باور دارند که در نهایت، روشنایی (خوبی) است که چیره خواهد شد و همه جا را فرا میگیرد.
اين نور در دام افتاده ی جان آدمي، با پالايش نفس،ظهور پيدا ميكند و اين ظهور در هاله انساني متجلي ميگردد. توجه به نور در آيين مانويت اشاره به سرزمين تاريكي و مادي دارد. آنچه اهميت دارد دستيابي به نور است و هاله نوراني مراتب تقدس و تذهيب نفس را ميرساند كه در سرزمين نور متجلي شده است.انتخاب مانی به این دلیل مهم میباشد که مانی نگارگراز نور ایران باستان برای رسالت خویش از اعجازی نو بهره گرفته است،یعنی در نگارگری و چهرهپردازی برای بیان دیدگاه عرفانی خویش به هنر نقاشی رو آورده و هنر را در خدمت مذهب به کار بسته است.در حقیقت اهمیت مانویت در نقاشی ایران ازاینرو است که به هنر نقاشی نوعی اصل اخلاقی بخشیده وآن را زنده نگه داشته و شیوهای سنتی و قراردادی در آن پدید آورده است. بنابراین برای شناخت هنر و نقاشی مانوی لازم است ابتدا مطالعهای بر دین،اساطیر و باورهای مانوی صورت گیرد.چرا که قبل از آنکه مانی یک نقاش چیرهدست باشد،پیامبری است که به تبلیغ آییناش پرداخته و از نقاشی به عنوان معجزهای برای اشاعهی آیین خود بهره گرفته است.
1-5 تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی
عنصر نور- هاله مقدس- هنر اسلامی- نقاشی مانویان.
1-6 روش تحقیق
تاریخی و توصیفی وتطبیقی
1-6-1 تحقيق تاريخي
تحقيق تاريخي فعاليتي است براي شناخت اتفاقات و حوادث گذشته و يكی از دشوارترين انواع پژوهش است اين تحقيق وقايع مربوط به گذشته را مورد تعبير و تفسير و ارزيابي قرار ميدهد. در اين روش هدف اين است كه وقايع گذشته دقيق و درست شناسايي شوند تا وضع موجود بهتر درك گردد در روشهاي ديگر مانند توصيفي محقق ميتواند نمونه مورد مطالعه را با ميل خود انتخاب نمايد، اما در تحقيق تاريخي مجبور است فقط اطلاعات و اسنادي را كه از گذشته باقي ماندهاند مورد بررسي قرار دهد بررسي وضع تعليم و تربيت ايران در دوران قاجار نمونهاي از تحقيق تاريخي است بررسي روند آموزش عالي ايران از تشكيل دانشگاه جنديشاپور تا تأسيس دارالفنون مثال ديگري از اين نوع تحقيق ميباشند.
1-6-2 تحقيق توصيفي
مطالعات توصيفي برعكس تحقيقات تاريخي در مورد زمان حال به بررسي ميپردازد. اين نوع تحقيق به توصيف و تفسير شرايط و روابط موجود ميپردازد اين گونه تحقيق وضعيت كنوني پديده يا موضوعي را مورد مطالعه قرار ميدهد.
1-6-3 تحقيق تطبیقی
بررسی تعاریف گوناگون «تطبیق»
تبیین ملاكهای تعریف مطالعات تطبیقی و شاخصهای تحدیدسازی
تبیین دامنه و گستره «تطبیق»
تبیین چارچوب و حدود تعریف
1-7 قلمرو تحقیق
در این پژوهش هنر اسلامی و نگارگری مانوی مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل دوم- مطالعات نظری
فصل دوم
مطالعات نظری
2-1 پیشینه پژوهش
1-سهروردی شیخ الشهابالدین یحیی،(1377) ، حکمه الاشراق، ترجمه دکتر سید جعفر سجادی، انتشارات دانشگاه تهران.
* سهروردی علاوه بر ذکر حدیثی از پیامبر (ان العرش من نوری) به نقل از ایشان ادعیهای را ذکر می کند که به حقیقتِ نوریِ حق اشاره دارد: «یا نور النور قد استنار بنورک اهل السموات و الارض و استعناء بنورک اهل الارض، یا نور کل نور، خامد بنورک کل نور» همه موجودات آسمانی به نور تو منور شده و کسب نور کرده اند و همه اهل زمین از نور تو روشن شده اند ای نور، هر نوری در جهان در برابر نور تو خاموش نماید.
2- بورکهات تیتوس،(1376)،هنر اسلامی زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات سروش.
* تیتوس بورکهارت در کتاب هنر اسلامی زبان و بیان ،مظهریت محراب را در پناهگاه بودن آن میداند: «برای دریافت مظهریت محراب در آداب نیایش اسلامی باید ریشه آن را در قرآن کریم یافت. بورکهارت معتقد است: حضور الهی در جهان، در دل و جان آدمی با نور چراغ در طاقچه مقایسه می شود.
3- کربن هانری،(1377)، انسان نورانی در تصوف ایرانی، ترجمه فرامرز جواهری نیا، انتشارات گلبان.
* رهنمون ساختن بینش به فراسوی عالم حسی میداند که برانگیزندۀ مهر و ستایش پسران نور و هراس از پسران تاریکی است و نیز به تماشاگذاردن بدنی رستاخیزی و لطیف از انسان نورانی تا تصویرگر رهایی انسان از حدود و ثغور ظلمانی باشد. او کار کیمیاگرانه نگارگری ایرانی را آزاد ساختن پارههای نور ایزدی از زندان ماده میداند.
4- نصر دکتر سیدحسین،(1375)، هنر و معنویت اسلامی، ترجمه رحیم قاسمیان، انتشارات دفتر مطالعات دینی و هنر.
* دکتر نصر نگارگری را کوششی میداند در مجسم ساختن طبیعی بهشتی و آن را خلقت اولیه فطرت یا همان فردوس برین و جهان ملکوتی که در این لحظه نیز در عالم خیال یا عالم مثال فعلیت دارد.
5- پاکباز روئین،(1380) نقاشی ایران از دیروز تا امروز، انتشارات زرین و سیمین، تهران .
* رنگهای غالب در نگارگری ایرانی انواع رنگ سبز است و آبی به همراه رنگهایی چون سرخ، زرد، خاکی و لاجوردی. رنگهایی درخشان و بس فرحانگیز که نرمی، لطافت، زیبایی، هیجان و شیدایی عالمی دیگر را روایت می کند. ترکیب این رنگها در یک رنگبندی سنجیده و نقش اندازی استادانه، جهانی خیالی و مسحور کننده، قرینه دنیای افسانهای شاعر میآفریند.
6-ابن هیثم در کتاب المناظر خود دو نکته مهم دارد:
*اول: نور که تا پیش از این شرایط رویت بوده است به مقام متعلق اصلیِ حس بینایی ارتقا مییابد و از این نظر حتی بر رنگ که تا پیش از این، نزد اکثر فلاسفه متعلق اصلی رویت شمرده می شود، پیشی میگیرد.
دوم: مقولاتی مانند نرمی و درشتی جزء محسوسات بساوایی و مشترک بشمار میآمدند به متعلقات بینایی افزوده میگردد اما ادراک اینها دیگر مانند نور و رنگ، مستقیم نیست بلکه از راه معرفت یا تمیز و قیاس صورت میگیرد.
فصل سوم -روش شناسائی تحقیق (متدولوژی)
فصل سوم
روششناسائی تحقیق (متدولوژی)
3-1 روش تحقیق
Bennett et al. 2009
phyA
cgtcatgaaggagattgg
atagaaccgtcaacgctc
P. melaninogenicus
۳۸۹
۵۴
Yoshida et al. 2005
سه ژن plo برای سم پیلولازین T. pyogenes، ژن lktA برای لوکوتوکسین F. necrophorum و ژن phyA برای همولایزین P. melaninogenicus منحصر به فرد و اختصاصی بودند. پرایمر ژن ۱۶S rRNA برای شناسایی زیرگروه E. coli متشکل از باکتریهایی چون E. coli، Hafnia alvei و Shigella spp. طراحی شده است.
باکتری E. coli با ATCC شماره ۳۵۲۱۸، باکتری P. melaninogenicus با ATCC شماره ۲۵۸۴۵، و باکتری های T. pyogenes و F. necrophorum بومی به عنوان کنترل مثبت استفاده شدند. محصولات واکنش زنجیرهای با الکتروفورز روی ژل آگاروز ۱ درصد از هم تفکیک شده و با μg/mL 5/0 اتیدیوم بروماید رنگ آمیزی و تحت نور فرابنفش قابل مشاهده شدند. قرار گرفتن محصول واکنش در اندازه مولکولی مورد انتظار به عنوان نتیجه مثبت در نظر گرفته شد.
۳-۷- واکنش زنجیرهای پلیمراز چندتایی (multiplex PCR) برای باکتری های E. coli، T. pyogenes و F. necrophorum
برای انجام واکنش زنجیرهای پلیمراز چندتایی، سه باکتری E. coli، T. pyogenes و F. necrophorum استفاده شدند. محلول ۴۰ میکرولیتری که برای واکنش ساخته شد شامل مواد زیر بود: ۱۳ پیکومول از هر پرایمر، ۱ میلیمول از هر داکسی نوکلئوتید تری فسفات، ۲ میلی مول کلرید منیزیم، بافر تگ پلیمراز X1، ۴ واحد آنزیم تگ پلیمراز (پارس توس، مشهد، ایران) و ۸ میکرولیتر از DNA نمونه به عنوان الگو.
گرادیانت دمایی ۵۷ تا ۵۹ درجه سانتیگراد برای دمای اتصال استفاده شد و واضحترین باندها در دمای ۵۹ درجه سانتیگراد به دست آمد (تصویر ۲). بعد از تجربه چندین شرایط مختلف، واکنش زنجیرهای پلیمراز چندتایی با شرایط زیر بهینه و انجام شد: ۹۵ درجه سانتیگراد برای ۵ دقیقه، به دنبال آن ۳۰ چرخه ۹۴ درجه سانتیگراد برای ۳۰ ثانیه، ۵۹ درجه سانتیگراد برای ۴۵ ثانیه و ۷۲ درجه سانتیگراد برای ۵۰ ثانیه. از باکتری E. coli با شماره ATCC 35218، و باکتری های بومی T. pyogenes و F. necrophorum به عنوان الگو استفاده شد.
۳-۸- بررسی شاخص های تولیدمثلی
پایش حیوانات تا هنگام آبستنی مجدد یا تا روز ۲۴۰ پس از زایش ادامه یافت. تعداد تلقیحها برای آبستن شدن گاو تا حداکثر ۸ ماه پس از زایش، روزهای باز، دریافت درمان مجدد در معاینه دوم به عنوان شاخص های تولیدمثلی بررسی شدند.
۳-۹- آزمونها و تحلیلهای آماری
تحلیل آماری داده ها با بهره گرفتن از نرمافزار SAS 9.1 انجام گرفت. تفاوت در شیوع اندومتریت در اولین معاینه (۲۵ تا ۳۵ روز پس از زایش) با دومین معاینه (دو هفته بعد) و تغییرات آنها با آزمون مربع کای[۲] و تست دقیق فیشر[۳] آزموده شد. ارتباط باکتری های شناسایی شده در اولین و دومین معاینه، و ارتباط بین نوبت نمونه گیری و شناسایی هر باکتری با آزمون دقیق فیشر تعیین شد. ارتباط بین باکتری های شناسایی شده توسط آزمون همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت. ارتباط ابتلای گاوها به اندومتریت بالینی، آلودگی باکتریایی به صورت کلی یا هریک بتنهایی، قطر گردن رحم، تقارن شاخهای رحم، وجود لومن رحم، ساختار غالب تخمدان با همدیگر و با شاخص های تولیدمثلی چون گروه بندی تعداد تلقیح و درمان دیگر با آزمون دقیق فیشر تعیین شد. تفاوت در میانگینهای وضعیت بدنی، روزهای باز و درصد نوتروفیلها در سلول شناسی گردن رحم در ابتلا به اندومتریت، آلودگی به باکتری ها به صورت کلی یا هر یک بتنهایی، قطر گردن رحم، تقارن شاخهای رحم و وجود لومن رحم، ساختار غالب تخمدان با آزمون میانگین t و یا آزمون یک طرفه ANOVA با تست تعقیبی دانکن استفاده شد. ارتباط آلودگی با باکتری ها به طور کلی و هر یک بتنهایی و نیز ساختار تخمدان با روزهای باز، تعداد تلقیح و درمان مجدد با آزمون همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط بین شاخص های تولیدمثلی روزهای باز، تعداد تلقیح و درمان مجدد با آزمون همبستگی بررسی شد. در تمامی آزمونها P < 0.05 به عنوان معنیداری مورد توجه قرار گرفت.
گاوها چندین بار به دو گروه تقسیم شدند: PCR مثبت (۱) یا PCR منفی (صفر) برای هر باکتری و برای شکم زایش (شکم اول: ۱ و شکم دوم: صفر). به منظور ارزیابی ارتباط بین حضور باکتری ها و شکم زایش با احتمال ابتلا به اندومتریت بالینی، دو مدل رگرسیون لجستیک[۴] چند متغیره روی داده ها انجام شد. متغیر وابسته، اندومتریت بالینی در اولین و دومین معاینه بود. متغیرهای مستقلی که در مدل اولین معاینه استفاده شدند شامل شکم زایش (شکم اول و دوم) و حضور باکتری های E. coli، T. pyogenes و F. necrophorum در اولین معاینه بودند. در دومین مدل، که مربوط به معاینه دوم بود، متغیرهای مستقل شامل شکم زایش (شکم اول و دوم) و حضور باکتری های E. coli، T. pyogenes و F. necrophorum در اولین و دومین معاینه بود. تمامی واکنشهای متقابل دو طرفه به مدل افزوده شد. معنیداری آماری هنگامی در نظر گرفته شد که P < 0.05 مشاهده میشد.
فصل چهارم
نتایج
در مجموع از ۱۷۷ گاو انتخاب شده، ۳۰۰ نمونه در دو معاینه (۱۷۲ نمونه در معاینه اول و ۱۲۸ نمونه در معاینه دوم) جمع آوری شد. در مطالعه حاضر برای چهار باکتری T. pyogenes، E. coli، F. necrophorum و P. melaninogenicus واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) استاندارد تنظیم شده و ۳۲ شناسایی مثبت به دست آمد (تصویر ۱). همچنین یک پروتکل multiplex PCR برای سه باکتری بیماریزای اصلی رحم (E. coli، T. pyogenes و F. necrophorum) طراحی شد و واکنش زنجیرهای چند تایی باندهای تکی به ترتیب در اندازه های ۳۴۰، ۲۷۰ و ۴۰۲ جفت باز تولید کرد، که با اندازه های باندهای تولیدی با واکنش زنجیرهای تکی برای نمونهها منطبق بود (تصویر ۲).
۴-۱- معاینه اول
۴-۱-۱- ابتلای به اندومتریت بالینی
ارزیابی ترشحات مهبلی نشان داد که ۶۱ راس از ۱۷۲ گاو (۵/۳۵ درصد) در اولین معاینه (۲۵ تا ۳۵ روز پس از زایش) مبتلا به اندومتریت بالینی (نمره ترشحات مهبلی ۲ و بیشتر) بوده اند (جدول ۲). بین ابتلای گاوها به اندومتریت بالینی و قطر بیشتر گردن رحم (بیشتر از ۵ سانتیمتر)، عدم تقارن شاخهای رحم و وجود لومن رحم ارتباط معنیدار وجود داشت. ابتلای به اندومتریت با ساختار تخمدانی، نیاز به درمان مجدد و تعداد تلقیح ارتباط معنیداری نداشت. میانگین وضعیت بدنی در گاوهای سالم و مبتلا به اندومتریت بالینی تفاوت معنیدار نداشت. هر چند میانگین روزهای باز در گاوهای مبتلا بیشتر بود اما این تفاوت معنادار نبود. درصد نوتروفیلها در سلول شناسی گردن رحم گاوهای مبتلا به اندومتریت بالینی به طور معناداری بیشتر بود (جدول ۳).
۴-۱-۲- باکتری شناسی
در ۱۷ راس از ۱۷۲ گاو، ۲۵ مورد آلودگی باکتریایی به روش PCR شناسایی شدند (جدول ۴)، ۴ گاو برای باکتری E. coli، ۱۱ گاو برای باکتری T. pyogenes و ۱۰ گاو برای باکتری F. necrophorum مثبت بودند که از این تعداد ۸ راس عفونت مشترک با باکتری T. pyogenes داشتند و ارتباط آنها معنیدار بود (جدول ۵).
آلودگی کلی باکتریایی در نمونههای رحمی با ابتلای به اندومتریت بالینی ارتباط معنیدار داشت. ارتباط بین ابتلای به اندومتریت با حضور باکتری T. pyogenes، F. necrophorum و موارد مشترک این دو باکتری معنیدار اما با حضور باکتری E. coli معنیدار نبود. آلودگی کلی باکتریایی نمونههای رحمی یا هریک از باکتری ها به تنهایی ارتباط معنیداری با روزهای باز، تعداد تلقیح و دریافت درمان مجدد (جدول ۷)، وضعیت بدنی گاو و ساختار تخمدان نداشت. آلودگی کلی باکتریایی با افزایش قطر گردن رحم و عدم تقارن شاخهای رحم ارتباط داشت اما موجب ایجاد لومن در شاخ رحم نشده بود. آلودگی با T. pyogenes موجب افزایش قطر گردن رحم، عدم تقارن در شاخها و وجود لومن شاخ رحم شده بود. آلودگی با F. necrophorum با افزایش قطر گردن رحم و عدم تقارن در شاخهای آن همراه بود اما با وجود لومن شاخ رحم ارتباطی نداشت. آلودگی مشترک با دو باکتری T. pyogenesis و F. necrophorum با عدم تقارن در شاخهای رحم ارتباط معنیدار داشت اما با افزایش قطر گردن رحم و وجود لومن رحم ارتباطی نداشت. ارتباط معنیدار بین یافتن باکتری E. coli و هیچ کدام از شاخص های افزایش قطر گردن رحم، عدم تقارن در شاخهای رحم و وجود لومن شاخ رحم وجود نداشت. آلودگی کلی باکتری ها و یا هریک از باکتری ها به تنهایی تغییر معناداری در میانگین وضعیت بدنی، روزهای باز (جدول ۹) و درصد نوتروفیلها ایجاد نکرده بود (جدول ۱۰).
هیچ نمونه مثبتی از باکتری P. melaninogenicus شناسایی نشد.
۴-۱-۳- شاخص ها و عوامل تولیدمثلی
قطر بیشتر گردن رحم با ابتلا به اندومتریت بالینی در ارتباط بود. ارتباط قطر بیشتر گردن رحم با تعداد کلی یافتههای باکتریایی در نمونههای رحمی، یافتن باکتری های T. pyogenesis و F. necrophorum معنیدار اما با موارد مشترک این دو باکتری و یافتن باکتری E. coli معنیدار نبود. در گروهی که قطر گردن رحم با اندازه بیش از ۵ سانتیمتر داشتند، عدم تقارن شاخها، وجود لومن رحم و دریافت درمان مجدد به طور معنیداری بیشتر بود. قطر گردن رحم با ساختار تخمدان و تعداد تلقیح ارتباط معنیداری نداشت. وضعیت بدنی و روزهای باز با قطر گردن رحم در ارتباط نبود اما درصد نوتروفیلها در سلول شناسی گردن رحم در گروه با قطر بیش از ۵ سانتیمتر به طور معنیداری بیش از گروه با قطر کمتر از ۳ سانتیمتر بود
(جدول ۱۱).
بین عدم تقارن دو شاخ رحم و ابتلای به اندومتریت بالینی ارتباط معنیدار وجود داشت. عدم تقارن در شاخهای رحم با تعداد کلی یافتههای باکتریایی، یافتن باکتری های T. pyogenesis و F. necrophorum و موارد مشترک این دو باکتری معنیدار اما با یافتن باکتری E. coli معنیدار نبود. عدم تقارن دو شاخ با قطر گردن رحم ارتباط معنادار داشت و با وجود لومن شاخ رحم، ساختار تخمدان، دریافت درمان مجدد و تعداد تلقیح ارتباط معنیدار نداشت. میانگین وضعیت بدنی، روزهای باز و درصد نوتروفیلها در سلول شناسی گردن رحم در دو گروه با شاخ رحم متقارن و نامتقارن متفاوت نبود (جدول ۱۲).
بین وجود لومن شاخ رحم و اندومتریت بالینی ارتباط معنیدار وجود داشت. وجود لومن شاخ رحم با تعداد کلی یافتههای باکتریایی در نمونههای رحمی ارتباط معنیدار نداشت. ارتباط بین وجود لومن شاخ رحم با یافتن باکتری T. pyogenesis معنیدار اما با یافتن باکتری های F. necrophorum و E. coli و موارد مشترک باکتری های T. pyogenesis و F. necrophorum معنیدار نبود. وجود لومن شاخ رحم با قطر گردن رحم ارتباط معنا دار داشت و با عدم تقارن دو شاخ رحم، ساختارهای تخمدان، نیاز به درمان مجدد و تعداد تلقیح ارتباط معنیداری نبود. میانگین وضعیت بدنی و روزهای باز در دو گروه دارای لومن و بدون لومن شاخ رحم تفاوت معناداری نداشت اما درصد نوتروفیلها در سلول شناسی گردن رحم آنها که لومن داشتند به طرز معنیداری بالاتر بود (جدول ۱۳).
میانگین وضعیت بدنی در گاوهای مبتلا به اندومتریت بالینی، گاوهای آلوده به باکتری به صورت کلی، یا هر یک از باکتری های T. pyogenesis، F. necrophorum و E. coli، با قطر گردن رحم، تقارن دو شاخ رحم و وجود لومن آن، تعداد تلقیح و نیاز به درمان مجدد تفاوت معنیدار نداشت. تنها در گروهی که تخمدان آنها هیچ ساختار قابل لمسی نداشت میانگین وضعیت بدنی به طور معنیداری کمتر از گروهی بود که تخمدان آنها جسم زرد یا کیست داشت (جدول ۱۴).