“
همچنین در ماده ٧ قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب ٢١/٧/١٣۶١ تصریح نمود که دیات مجازات میباشند و بر اساس ماده ١٠ همین قانون، دیه جزای مالی است که از طرف شارع برای جرم تعیین شده است.
در حال حاضر دیه در دو ماده ۱۵ و ٢٩۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۶/٣/١٣٧۵ آمده است.
ماده ١۵ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است.»
ماده ٢٩۴ قانون مجازات اسلامی نیز دیه را چنین تعریف نموده است: «دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنیعلیه یا به ولی یا اولیای دم او داده می شود.»
از مجموع این دو ماده میتوان دیه را در حقوق کیفری ایران بدین صورت تعریف و تحلیل نمود:
١-دیه مال است و مال به چیزی گفته می شود که دارای ارزش مالیت باشد و مراد از مال، مالی است که از طرف شارع مشخص شده است.
٢-علت پرداخت جنایت است و منظور از آن ایراد صدمه عمدی یا غیرعمدی بر جسم و جان دیگری است.
٣-دیه در مواردی صادق است که جنایت بر انسان واقع شود.
حال به بررسی اقوال مختلف از نظر فقهای شیعه و حنفی میپردازیم و آن ها را با یکدیگر و با حقوق کیفری ایران تطبیق خواهیم داد.
اکثر قریب به اتفاق فقهای شیعه تعریف خاصی از دیه ارائه ندادهاند و آن را امری بینیاز از تعریف فرض کرده اند و شاید این به جهت وضوح معنای لغوی آن بوده است. اما تنی چند از فقهای شیعه به ارائه تعریف مبادرت کرده اند که به ارائه نمونه هایی از آن میپردازیم.
امام خمینی در تحریرالوسیله میفرماید:۱ «دیه مالی است که با انجام جنایت بر انسان آزاد و حر در نفس و کمتر از آن لازم می شود اگر مقرر باشد به صورت دیه تعیین می شود.»
صاحب جواهر در تعریف دیه میفرماید:۲ «مراد از دیه در اینجا مالی است که به سبب جنایتکردن بر شخص آزاد، اعم از اینکه جنایت بر نفس باشد یا بر عضو، بر جانی واجب می شود، خواه آن مال (که به عنوان دیه پرداخت می شود) معین شده باشد و خواه معین نشده باشد، اگرچه دیه به مال معین شده از طرف شارع اطلاق می شود.»
احمد ادریس عوض دیه را اینچنین تعریف نموده است:۳ «دیه مالی است معین از طرف شارع، در مقابل ضرر بدنی، که به سبب قتل خطایی مرد مسلمان آزاد واجب میگردد.»
شهید ثانی در مسالک الافهام دیه را چنین تعریف می کند:۴ «دیه مالی است که به سبب جنایتی که بر انسان آزاد وارد شده، واجب میگردد، خواه این جنایت نسبت به جان شخص واقع شده باشد، خواه به پایینتر از اینحد و گاه این لفظ تنها بر مقدار معین شده اطلاق می شود و بر سایر موارد لفظ ارش اطلاق دارد.»
مرحوم خویی در کتاب مبانی تکمله المنهاج دیه را اینچنین تعریف کرده است:۵ «دیه مالی است که در جنایت بر نفس، اعضا و یا ایراد جرح و مانند اینها مقدر و معین گردیده است.»
تفاوتی که این تعریف با سایر تعاریف دارد این است که دیه را تنها بر مواردی اطلاق می کند که مقدار آن از طرف شـارع معین شده است، برخلاف تعریف سایر فقهـا که به طور مطلق بر مالی که
۱- موسوی خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، مکتب علمی اسلامی، تهران، ۱۳۸۴ ق، ص ۵۵۳
۲- نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام، جلد ۴۳، انتشارت نجف الاسلامیه، ۱۳۷۷ ق، ص۲۰
۳- ادریس، پیشین، ص ۳۰
۴- الجبلی العاملی (شهید ثانی)، زین الدین بن علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، جلد ۱۵، مدرسه المعارف الاسلامیه،
چاپ اول، قم، ۱۴۱۹ ق، ص۳۱۵
۵- موسوی الخویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، جلد ۲، مطبعه الاداب، نجف اشرف، ۱۹۷۶ م،ص ۱۸۶
به سبب جنایت واجب می شود دیه اطلاق میکنند، خواه مقدار آن از طرف شارع مشخص شده و
خواه مشخص نشده باشد.
از مجموع تعاریف فقهای شیعه میتوان استنباط نمود که:
اولاً ، دیه مال است. ثانیاًً ، محل ورود آن جنایت بر نفس یا کمتر از آن است. ثالثاً ، معین است. رابعاً ، قابل پرداخت به مجنیعلیه یا اولیایدم (ورثه) میباشد.
در این قسمت به تعریف دیه از منظر حنفیان پرداخته و شباهت و تفاوتهای آن را بیان میکنیم و در پایان نیز به تعریف دیه از منظر دیگر فقهای مذاهب اسلامی میپردازیم.
تعریفی که اغلب فقهای حنفی آوردهاند و شمس الدین سرخسی نیز در کتاب المبسوط همان را بیان کرده به قرار زیر است:۱
«لفظ دیه از (مصدر) اداء مشتق شده است زیرا دیه مالی است که در مقابل تلف کردن چیزی که مال شمرده نمی شود، یعنی نفس، ادا می شود.»
الزیعلی از بزرگان فقهای حنفی نیز تعریفی شبیه تعریف سرخسی ارائه کردهاست:۲ «دیه مالی است که عوض نفس پرداخت می شود.»
عبدالله بن مهود الموصلی از فقهای حنفی دیه را چنین تعریف کردهاست:۳ «دیه یعنی آنچه که ادا می شود و چون قتل موجب می شود که مالی به اولیایدم پرداخت شود این مال را دیه گویند و از این رو تنها به آنچه که به عنوان بدل از نفس ادا می شود دیه گفته می شود و به بدل سایر متعلقات دیه گفته نمی شود.»
۱- السرخسی، محمد بن احمد بن ابی بکر، المبسوط، جلد ۲۶، الحاج محمد افندی، مصر، ۱۳۲۴ ق، ص ۵۹
۲- الزیعلی، عثمان بن علی، تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق، جلد ۸، دارالحیا التراث العربی، بیروت، بی تا، ص ۱۲۶
۳- صالحی، فاضل، دیه یا مجازات مالی، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۶، ص ۱۷
ابن طوری حنفی دیه را چنین تعریف کردهاست:۱ «الدیه عباره عما یودی و قد صار هذا الاسم علما علی بدل النفس دون غیرها و هو الارش»
«دیه عبارت از آن مالی است که در برابر جنایت پرداخت می شود و این اسم، علم برای عوض نفوس، نه غیر آن، یعنی ارش قرار داده شده است.»
ابن عابدین دیه را چنین تعریف کردهاست:۲ «دیه در شرع اسم برای مالی است که عوض از نفس قرار میگیرد.»
از مجموع تعاریف ذکر شده از فقهای حنفی میتوان گفت: دیه از نگاه ایشان، اولاً ، مال است. ثانیاًً ، محل ورود آن جنایت بر نفس است. ثالثاً ، معین است. رابعاً ، قابل پرداخت به مجنیعلیه یا اولیای دم او میباشد.
از مجموع تعاریف فقهای شیعه و حنفی میتوان به شباهات و تفاوتهایی پی برد که می تواند در درک بهتر موضوع رهگشا باشد.
از جمله شباهتهای میان آنان میتوان به این موارد اشاره نمود:
دیه مال و موضوع آن جنایت بر نفس است. دیه به مجنیعلیه یا اولیایدم او پرداخت می شود و ماهیت خسارت دارد و مال در عوض و مقابل نفس قرار دارد و دیه خسارت جان است.
تفاوت بین این دو گروه در تعریف دیه را میتوان چنین برشمرد:
فقهای اسلامی دیه را در جنایت بر نفس و کمتر از آن (جنایت بر اعضا) واجب میدانند و در مواردی که دیه مقدر وجود ندارد برای آن ارش در نظر می گیرند.
۱- الطوری الحنفی، محمد بن حسین بن علی، تکمله البحر الرائق شرح کنز الدقائق، دار احیا التراث العربی، بیروت، بی تا، ص ۳۷۲
۲- ابن عابدین، محمد بن امین بن عمر، رد المختار علی در المختار، حاشیه ابن عابدین، جلد ۵، داراحیا التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، ۱۴۰۷ ق، ص ۳۶۸
“