پس حکومت و حکمرانی دو الگوی متفاوت در شیوه اداره شهرها هستند که تفاوت این دو ایده را می توان به میزان قدرت، نفوذ و صلاحیت سه عنصر دولت، بخش خصوصی و بخش مردمی (جامعه) در جامعه شهری نسبت داد (راکدی، ۲۰۰۱).
کانون توجه ایده حکمرانی، گروهی از عوامل بیرون از سازمان های رسمی دولتی است که تاکید عمده ای روی فرایندهای شبکه ای و مشارکتی دارد. در این الگو، ساختار شبکه ای جایگزین نظام های اداری- سیاسی از بالا به پایین حکومت شهری می شوند و در درون شبکه ها نیز به جز نظام اداری- سیاسی، عاملان دیگری از بخش های خصوصی و داوطلبانه و سازمان های همکاری وارد نظام می شوند (همدینگر، ۲۰۰۴).
حکمرانی شهری با بهره گیری از سیاست از پایین به بالا وطراحی شبکه های خودساماندهی، رویکردهای قدیمی سلسله مراتبی از بالا به پایین و دیوان سالاری را کمرنگ و ناکارآمد کرده، زمینه نفوذ پذیری مرزهای بین سازمانی موجود در ساختار دولتی را فراهم آورده است. با توجه به مفاهیم و تعاریف ذکر شده در دو حوزه حکومت و حکمرانی، جدول شماره ۲-۶ تفاوت اصلی میان این دو مفهوم را به خوبی نمایان می سازد.
جدول۲- تفاوت بین حکومت شهری و حکمرانی شهری، منبع: (اسدی و همکاران، ۱۳۹۰)
نتیجه اینکه حکمرانی شهری با اشکال قدیم حکومت از آن جهت متفاوت است که عاملان مدیریت تنها بخش عمومی نیستند. بلکه بخش های خصوصی و داوطلب نیز در امر مدیریت وارد می شوند. این عاملان در شبکه های مدیریت و مشارکت هایی که عموماً مستقل از دولت هستند؛ فعالیت می کنند (پاداش و همکاران، ۱۳۸۶). علت ورود واژه حکمرانی یا حکمرانی شهری را می توان گسترده شدن پیچیدگی زمینه کاری حکومت محلی دانست و بنابر این ارتباط متقابل دولت و جامعه مدنی در مرکز بحث حکمرانی شهری قرار می گیرد (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰).
بنابراین تغییر تدریجی از «حکومت» به سمت «حکمرانی» از پیامدهای مهمی است که هم در داخل دولت و هم در رابطه با جامعه پیرامون رخ می دهد و برای آنکه دولت بتواند وارد اشکال متفاوت حکمرانی شود، بسیاری از الگوهای سنتی فرماندهی و نظارت بخش عمومی باید جای خود را به الگوهای نوین مدیریتی و غیر متمرکز بدهد. علاوه بر آن، برنامه های گسترده تمرکز زدایی که در طی دهه های گذشته در شمار زیادی از دموکراسی های غربی به اجرا در آمده اند، نقشی قابل توجه در تسهیل حکمرانی در سطح محلی ایفا کرده اند (پیترز[۷۶] و همکاران، ۲۰۰۰).
شهرهای ایران نیز از این روند و حرکت دور و جدا نبوده و در مقوله حکمرانی باید در پی فراهم آوردن محیطی باشند که در آن، امکان مشارکت، توافق و برقراری انواع روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به طور آزادانه برای تمامی شهروندان فراهم شود. توجه به این مهم نقش تعیین کننده در جایگاه شهرداری ها داشته که از طریق اتخاذ رویکرد و تدوین راهبردهای مناسب تحقق می یابد.
حکمرانی الکترونیک[۷۷]
روند روزافزون شهر نشینی و ایجاد پارادایم نوین در مدیریت دولتی و مدیریت شهری به منظور حل مسائل و معضلات شهری در سطح جهانی و همچنین تحولات بنیادین اجتماعی و سیاسی در کشور، ضرورت اتخاذ رویکردی جدید برای حل مسائل و پیامد های ناشی از شهرنشینی را نمایان می سازد و تغییرات بسیار سریع فناوری، جنس این رویکرد را تعیین میکند. در حوزه مدیریت شهرهای بزرگ جهان، توسعه فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد تحولات اساسی در هوشمند سازی نظام های اداره و کنترل امور شهری شده است (علیخانزاده، ۱۳۸۶).
علاوه بر آن ظهور و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های اخیر باعث ایجاد تحولات بسیاری در تمام زمینه ها از جمله مدیریت شهری شده است. در حقیقت فضای مجازی و فناوری های الکترونیکی عرصه های جدیدی را در پیش روی انسان امروز قرار می دهند که از آن جمله می توان به ظهور دولت الکترونیک[۷۸]، شهر الکترونیکی[۷۹]، شهرداری الکترونیکی، شهروند الکترونیکی[۸۰] و غیره اشاره کرد. برای مثال روند کنونی مدیریت شهری نشان می دهد که اداره کنندگان امور شهری برای کاهش هزینه ها و ارتباط موثر با شهروندان، ناگذیر به استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات آی.سی.تی[۸۱] هستند. شهرداری نیز به عنوان یکی از مهمترین نهادهای مدیریت شهری در ساختار های اجتماعی و سیاسی و عامل پیاده سازی حکمرانی خوب شهری، تحت تاثیر انقلاب اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است. به همین دلیل حرکت به سوی تحقق حکمرانی الکترونیکی به عنوان یکی از محور های بحث فضای مجازی اهمیتی قابل توجه دارد (علیخانزاده، ۱۳۸۶).
حکمرانی الکترونیک به معنی کاربرد الکترونیک در ۱- تعامل بین دولت و شهروندان، دولت و مشاغل و ۲- عملیات داخلی دولت برای تسهیل و بهبود روند دموکراتیک، دولت و مشاغل به عنوان نمودهایی از حکمرانی است.
حکمرانی الکترونیک بیشتر از بکارگیری یک وب سایت دولتی در اینترنت است و به بیانی دیگر برای درک بهتر مفهوم حکمرانی الکترونیک باید به مفاهیم تجارت الکترونیک، مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک توجه خاص داشت که در ذیل به اختصار به هریک اشاره می شود.
-
- مردم سالاری الکترونیک[۸۲]: به ساختارها و فرایندهایی اشاره دارد که تمام اشکال تعامل الکترونیک بین دولت و شهروندان را شامل می شود.
-
- دولت الکترونیک: شکلی از تجارت الکترونیک در حکمرانی است و به ساختارها و فرایندهای وابسته به ارائه خدمات الکترونیک برای مردم، شهروندان و مشاغل اشاره دارد.
-
- تجارت الکترونیک[۸۳]: تشریک مساعی با شرکای تجاری و اداره معاملات الکترونیکی بدون ساختمان های اداری است.
حکمرانی الکترونیک فرصتی است که دولت ها جهت خودابتکاری مجدد، به منظور نزدیکتر شدن به شهروندان، پیشبرد اتحاد و همکاری های نزدیک با جوامع مختلف در زمینه دستیابی و ارتقاء سطح سودآوری، عملکرد، تخصص، اعتقادات راسخ و افزایش وابستگی های درونی در داخل چارچوب دستور کار توسعه ملی، ارائه می دهند (باکوس[۸۴]، ۲۰۰۱).
بنابر این به عنوان یک مفهوم و اقدام در حال تجلی، حکمرانی الکترونیک به دنبال تحقق فرایندها و ساختارهایی برای تحت کنترل درآوردن پتانسیل فناوری های اطلاعات و ارتباطات در سطوح مختلف فرا ملی، دولت، بخش های عمومی و خصوصی، با هدف بهبود حکمرانی خوب شهری است (اورکات اوما[۸۵]، ۲۰۰۰).
حکمرانی الکترونیک و حکمرانی شهری
امروزه حکمرانی الکترونیک بعنوان ابزاری قدرتمند جهت تسریع و دسترسی به حکمرانی خوب شهری مورد توجه قرار می گیرد. موضوع راهبردی حکمرانی الکترونیک، حمایت و تسهیل حکمرانی برای همه بخش ها یعنی دولت، شهروندان و مشاغل است. استفاده از آی.سی.تی می تواند باعث ارتباط همه بخش های سه گانه (دولت ، شهروندان و مشاغل) و فعالیت و فرایند های حمایتی شود. به عبارت دیگر حکمرانی الکترونیک به معنی حمایت و تهییج حکمرانی خوب است.
یونسکو در تعریف حود حکمرانی الکترونیکی را استفاده بخش عمومی از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در راستای منحصر شدن بر عرضه خدمات، تشویق شهروندان به مشارکت بیشتر در تصمیم گیری و افزایش مولفه های پاسخگویی ، شفافیت و اثر بخشی در دولت می داند.
ازینرو موضوع حکمرانی الکترونیک مشابه موضوعات حکمرانی خوب است. حکمرانی خوب می تواند به عنوان به کارگیری اقتدار اجرایی، سیاسی و اقتصادی برای مدیریت بهتر امور کشور در همه سطوح تصور شوند. هنگامی که موضوعات برای مردم سالاری الکترونیک و دولت الکترونیک به صورت جداگانه توصیف می شوند موضوعات کاربردی حکمرانی الکترونیک بهتر مشخص می شوند (باکوس، ۲۰۰۱).
اهداف حکمرانی شهری
هدف از حکمرانی شهری تقویت فرایند توسعه شهری است به گونه ای که در جامعه، زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارآمد شهروندان، به تناسب ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آنان فراهم شود. در مباحث گذشته به مفاهیم و روند شکل گیری حکمرانی شهری پرداخته شد که با توجه به روند ذکر شده بر پایه مفاهیم، می توان اهداف کلان زیر را برای حکمرانی شهری بیان کرد:
-
- بازساخت جامعه مدنی برای تقویت و اعتلای بیشتر سازمان ها، نهادها و جوامع محلی؛
-
- کاهش فقر و جدایی گزینی های اجتماعی، قومی وفرهنگی در شهرها؛
-
- افزایش مشارکت و مداخله افراد و صاحبان منافع در فرایندهای سیاسی درون شهرها؛
حکمروایی شهری به طور خاص تر نیز اهداف عملیاتی زیر را دنبال می کند:
-
- کاهش فساد؛
-
- بهبود کیفیت و افزایش امکان زندگی برای همه شهروندان؛
-
- حفظ دموکراسی؛
-
- ایجاد فرصت و امکان برای مردم به منظور نشان دادن خواسته ها و آمالشان در زندگی؛
-
- اعتلای امنیت، برابری و پایداری (برنامه توسعه سازمان ملل، ۲۰۰۹).
مدل های حکمرانی شهری
از آنجا که اهداف فوق الذکر در استقرار و به کارگیری مدل حکمرانی تحقق می یابد، حکمرانی شهری را می توان در چهار مدل عمومی در قالب مدل های مدیریتی، شرکت گرا، طرفدار رشد و حکمرانی رفاهی در نظر گرفت. هریک از مدل های حکمرانی شهری از متغیرهای اصلی ترکیب مشارکت کنندگان عمده، اهداف مهم، ابزارهای اصلی برای دستیابی به مقاصد و عمومی ترین پیامدها تشکیل می شود. مدل ها همچنین نظام های مختلف ارزش ها، هنجارها، اعتقادات و روش ها را نیز بیان می کنند. این نظام های ارزشی، زمینه بروز پیامدهای سیاسی شهری مختلف را پدید می آورند. برای نمونه سیاست های شهری برگرفته از حکمرانی شهری ای که در آن به علایق تجاری خصوصی توجه می شود، با سیاست های حکمرانی شهری که در آن شرایط دیگری مانند توجه به مشارکت سیاسی گروه های مختلف اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ تفاوت دارد. البته باید توجه داشت که این مدل ها بیانگر گونه های آرمانی مدل حکمرانی شهری هستند. جدول ذیل مهمترین ویژگی های هریک از چهار مدل حکمرانی شهری را بیان می کند (پیر[۸۶]، ۱۹۹۹).
جدول۲- ویژگی های مدل های حکمرانی شهری، منبع: (صدیق سروستانی و همکاران، ۱۳۸۶)
حکمرانی خوب[۸۷]
با توجه به مفهوم حکمرانی، زمانی که صفت خوب را به این واژه اضافه می کنیم مبحثی با بار معنایی آغاز می شود. حکمرانی مطلوب در مقابل حکمرانی نامطلوب قرار می گیرد. اضافه کردن صفت ارزشی به واژه حکمرانی می تواند مناقشه برانگیز باشد. چنانچه افراد گوناگون، سازمان ها، دولت ها، ایدوئولوژی ها و مدیریت شهر، هریک حکمرانی خوب را مطابق منافع و تجربیات شخصی خود تعریف می کنند. با در نظر گرفتن این نکته که دولت ها همواره در طول تاریخ نقشی انکار ناپذیر در شکوفایی و سعادت و یا در نابودی و انحطاط ملت ها داشته اند، در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و از بین بردن اشکال تبعیض علیه زنان و کودکان و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها، توجه صاحب نظران به نقش دولت ها در حل مسائل انسانی معطوف شده است. بر این اساس معیار های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است (یو ان هبیتات[۸۸]، ۲۰۰۰).
در خلال اجرای طرح هایی مانند برنامه اسکان بشر و برنامه هایی برای ریشه کنی فقر و دست یابی به توسعه پایدار و ضرورت تضمین اجرایی این برنامه ها شاخص های حکمرانی خوب از سوی محققین و سازمان های مختلف مورد بررسی قرارگرفته و تحت عنوان معیارها و شاخصه های حکمرانی خوب مطرح شده است (نازک نوبری و همکاران، ۱۳۸۹) که عبارتند از:
-
- مشارکت[۸۹]
-
- قانون مداری[۹۰]
-
- شفاف سازی[۹۱]
-
- انعطاف پذیری[۹۲]
-
- وفاق محور[۹۳]
-
- عدالت[۹۴]
-
- کارآمدی[۹۵]
- پاسخگویی[۹۶]( سازمان ملل آموزشی، علمی، فرهنگی[۹۷]).