حمایت اجتماعی، یک شبکه ی اجتماعی است که برای افراد منابع روان شناختی و محسوسی را فراهم می کند تا بتوانند با شرایط استرس زای زندگی و مشکلات روزانه کنار بیایند.
عوامل متعددی بر انتخاب لیست های مربوط به اوقات فراغت افراد تأثیر می گذارد که عبارتند از:
-
- عوامل شخصی و خانوادگی (سن، جنسیت، شغل، سطح تحصیلات و …)
-
- موقعیت اجتماعی (میزان درآمد، وقت آزاد، دسترسی به امکانات، اعتبار، قدرت، جهان بینی و …)
-
- طرز فکر و استنباط شخص از اوقات فراغت
-
- دسترسی به امکانات مورد نیاز و مدیریت اوقات فراغت جامعه (جلالی فراهانی، ۱۳۹۰).
به طور معمول حمایت اجتماعی سه نوع دارد :
-
- حمایت احساسی (عاطفی)، در برگیرنده ی عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است.
-
- حمایت اطلاعاتی، شامل فراهم آوردن اطلاعات و یا پیشنهادات است و فرد را قادر می سازد تا با مشکلات و سختی ها کنار بیاید.
-
- حمایت وسیله ای (ابزاری)، شامل منابع مادی مانند غذا و پول می شود (کوهن[۱۰۴]، ۲۰۰۴).
جوانان بخش بزرگ و مهمی از جامعه را تشکیل می دهند که به لحاظ ویژگی های سنی، روانی و اجتماعی از دیگر گروه های سنی جامعه متمایز هستند. آن ها در عین حال که طالب استقلال و یافتن هویت جدید برای خود هستند، همواره به خانواده و حمایتش وابستگی دارند. مطابق تعریف استاندارد سازمان ملل، جوانان مرکب از افراد واقع در گروه سنی بین ۱۵ تا ۲۴ سال می باشند. البته تعریف جوان در کشورهای مختلف بسته به شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنها متفاوت است. در ایران نیز طبقه بندی مرکز آمار ایران با تعریف سازمان ملل از جوانی، مطابقت دارد.
واژگان جوان و جوانی بسته به این که محقق و پژوهنده از چه منظری به مسأله نگاه کند می تواند معانی و مفاهیم متعددی داشته باشد. یک روان شناس، در تعریف جوان و جوانی عمدتاً به مشخصه ی بلوغ روانی و ظهور رفتارها و حالات پس از دوران کودکی و نوجوانی توجه می کند و به همین نحو یک فیزیولوژیست آثار رشد و بلوغ فیزیولوژیکی را در اشخاص مد نظر قرار می دهد.
اگر به مطالعات علمی در خصوص جوانان که بیشتر از نیمه ی دوم قرن بیستم به بعد، انجام شده اند نظری بیفکنیم متوجه می شویم که در مطالعات مربوط به مسائل جوانان رهیافت های گوناگونی وجود داشته است که می توان سه رهیافت عمده ی ذیل را از یکدیگر تفکیک نمود:
رهیافت روان شناختی، رهیافت جامعه شناختی و رهیافت جمعیت شناختی (شفرز[۱۰۵]، ۱۳۸۸).
در مطالعه ای که سازمان ملل متحد[۱۰۶] تحت عنوان «وضعیت جهانی جوانان در دهه ی ۱۹۹۰» انجام داده است، این تعریف از جوانان ارائه شده است: جوانی مرحله ای انتقالی از علایق و آسیب پذیری های کودکی به حقوق و وظایف بزرگسالی است. جوانی مرحله وظایف، مسئولیت ها و مشکلات جدید است و نوجوانی معمولاً به عنوان دوره ای موقت شناخته می شود که طی آن، جامعه فرد را به عنوان یک کودک محسوب نمی کند، اما در عین حال به او موقعیت قانونی یک بزرگسال را نیز اعطا نمی کند. جوانان به هنگام بلوغ معمولاً از موقعیت کامل بزرگسالان و حقوقی چون تشکیل خانواده، اشتغال به کار و حقوق سیاسی برخوردار نیستند. قبل از اینکه جوان فرصت داشته باشد از این مرحله انتقالی که جوانی نامیده می شود عبور کند، اغلب با مشکلات گوناگونی در زمینه های بهداشت، مسائل خانوادگی، مسائل آموزشی، رشد و پیشرفت مواجه می شود (علمدار، ۱۳۹۱).
یونسکو[۱۰۷] که خود تحت نظام ملل متحد قرار دارد در تعریف خود، جوانان گروه سنی ۱۵ تا ۴۰ سال را پیشنهاد داد که مورد توافق بین المللی هم قرار گرفت، در حالی که بخش اطلاعات ملل متحد و دیگر برنامه ها و ارگان های سازمان ملل متحد تعریف ارائه شده از سوی واحد جوانان ملل متحد، مستقر در اداره امور اجتماعی و اقتصادی دبیر خانه ی ملل متحد را پذیرفته اند، یعنی گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال. براساس آمار مرکز آمار ایران هم، گروه سنی جوان، افراد ۱۵ تا ۲۴ سال تعریف شده اند. تعریف جوان به عنوان فرد بین ۱۵ تا ۲۴ سال، تعریفی مناسب برای کل جوانان و تحلیل آماری گروه های مختلف سنی به نظر می رسد. واژه جوان در نقاط مختلف جهان معانی گوناگونی دارد که تنها از طریق سن تقویمی افراد معنا پیدا نمی کند.
از نظر متون اسلامی مجموع دوران زندگی بشر در سه مرحله خلاصه می شود: کودکی، جوانی، پیری. ایام جوانی رسیدن به مرتفع ترین و عالی ترین منازل زندگی است. از سویی دیگر یکی از بزرگ ترین سرمایه های هر کشور نیروی انسانی آن است و مهمترین نیروی انسانی هر کشور را در نسل جوان آن کشور می توان یافت. قدرت و نیروی جوانی است که می تواند بر مشکلات زندگی فایق آید و راه های سخت را آسان کند. آئین مقدس اسلام، یکی از نعمت های بزرگ الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر را جوانی می داند.
در این باره حضرت علی (ع) می فرمایند: «دو چیز است که مردم قدر و قیمت آن ها را نمی شناسند، مگر زمانی که آن دو را از دست داده باشند، یکی جوانی و دیگری تندرستی» (کاشانی، ۱۳۸۴).
بر اساس آموزه های اسلام، میل به تفریح یکی از نیازهای طبیعی است که با سرشت انسان آمیخته شده و از آغاز تا پایان زندگی همواره وجود دارد، به طوری که در دوران کودکی به شکل بازی های کودکانه انجام می شود و در بزرگسالی به اعتبار تفاوت شرایط اجتماعی و خانوادگی به اشکال گوناگون تحقق می پذیرد (تندنویس، ۱۳۷۵).
مطالعه در خصوص جوانان و رفتارهای آنان در چند زمینه دارای اهمیت فراوان می باشد.
-
- جوانان سرمایه های آینده ی جوامع بشری هستند.
-
- جوانان نیازمند اطلاعات هستند و اگر اطلاعات صحیح از منابع سالم دریافت نکنند، از منابع ناسالم کسب خواهند کرد و صدمات طولانی مدت خواهند دید.
-
- به دلیل کثرت تعداد، در سرنوشت جامعه تعیین کننده هستند.
-
- به دلیل جهانی شدن و پیشرفت ارتباطات با همه نوع مسائل و اطلاعاتی مواجه هستند، پس باید قدرت تمیز اصول صحیح از ناصحیح را داشته باشند.
-
- جوانان یکی از ارکان اصلی دستیابی به توسعه در جامعه هستند و با توجه به تأثیر گذاری آنها در سطح دوستان و خانواده، مطالعه پیرامون مسائل آنان از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
۲-۴- پیشینه تحقیق
وحیدا و همکاران (۱۳۸۵)، در تحقیقی به بررسی تأثیر حمایت اجتماعی بر مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی پرداخته اند. نمونه های این تحقیق را تعداد ۳۶۰ زن بین ۲۵-۴۰ سال در ۱۳ شهر استان مازندران تشکیل می دادند. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان حمایت اجتماعی و میزان مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. همچنین، نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین مشارکت کنندگان در فعالیت های ورزشی با توجه به نوع حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. علاوه بر این، در این تحقیق نشان داده شد که متغیرهای ورزش کردن اعضای خانواده، ورزش کردن بهترین دوست و آگاهی از سودمندی و فواید ورزش ارتباط معنی داری با میزان مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی دارند.
ابراهیمی و بهنوئی گدنه (۱۳۸۸)، در تحقیقی بین جوانان شهر بابلسر، دریافتند که متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی (میزان در آمد، تحصیلات و شغل والدین) و میزان تحصیلات جوانان با گذراندن اوقات فراغت آنها همبستگی دارد. بعلاوه میزان گرایش پسران به انجام فعالیت های زمان فراغت بیش از دختران است.
تیبا (۱۳۸۸)، در تحقیقی به بررسی پایگاه اجتماعی- اقتصادی و چگونگی گذراندن اوقات فراغت در بین دانشجویان جوان (۲۹-۱۸ سال) دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی پرداخت. نتایج به این صورت بود که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و انواع فراغت رابطه معناداری وجود داشت. به این شکل که هرچه پایگاه اجتماعی- اقتصادی دانشجویان بالاتر بود، از مقدار انواع فراغت آنها کاسته می شد.
نادریان جهرمی و هاشمی (۱۳۸۸)، در تحقیقی که در بین زنان کارمند در مشاغل دولتی ادارات شهر اصفهان انجام دادند، چنین نتیجه گرفتند که انگیزه های افراد برای شرکت در برنامه های ورزشی به عوامل مهمی چون حمایت اجتماعی، وضعیت اقتصادی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، خاستگاه فرهنگی و نگرش خانوادگی، نیازهای شخصی، آموزش و تبلیغات ارتباط دارد.
قائدی و همکاران (۱۳۸۹)، در تحقیقی به بررسی تأثیر حمایت اجتماعی و عوامل جمعیت شناختی بر مشارکت زنان شهر لامرد در فعالیت های ورزشی پرداختند. روش تحقیق به صورت پیمایشی و مقطعی انجام شد و تعداد ۳۰۴ زن در دامنه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال در این تحقیق شرکت کردند. محققان به این نتیجه رسیدند که بین حمایت اجتماعی و مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی ارتباط معنی داری وجود داشت و متغیرهای تحصیلات، درآمد، ورزش کردن اعضای خانواده و دوستان تأثیر معنی داری بر مشارکت ورزشی زنان داشت. همچنین میزان مشارکت ورزشی زنان با حمایت اجتماعی بالا و متوسط، بیشتر از زنان با حمایت اجتماعی پائین بود. در این تحقیق، حمایت اجتماعی خانواده و دوستان از عوامل مهم تأثیرگذار بر مشارکت ورزشی زنان شناخته شد.
اندرسن و وولد[۱۰۸] (۱۹۹۲)، در تحقیق خود چنین عنوان کردند افرادی که از حمایت والدین و همسالان خود برخوردارند بیشتر از دیگر افراد در اوقات فراغت خود به فعالیت بدنی می پردازند.
هانسون و ایزاکسون[۱۰۹] (۱۹۹۲)، در تحقیقی به بررسی روابط میان جنبه های مختلف شبکه اجتماعی و حمایت اجتماعی و فعالیت بدنی منظم در اوقات فراغت پرداختند. نمونه ی تحقیق شامل ۶۲۱ نفر از افراد مسن بود که نتایج به دست آمده از این نمونه با نیمی از ساکنین متولد سال ۱۹۱۴ در مالمو[۱۱۰] سوئد مقایسه گردید. هشت ویژگی متمایز شده از لحاظ مفهومی شبکه های اجتماعی و حمایت اجتماعی، مورد ارزیابی قرار گرفت. تمامی شاخص های شبکه ی اجتماعی و دو شاخص از چهار شاخص حمایت اجتماعی به فعالیت عادی بدنی مرتبط بودند. نتایج تحقیق نشان داد، مردانی که از لحاظ اجتماعی فعال بودند و ارتباطات اجتماعی بسیاری داشتند و از مشارکت اجتماعی خود ابراز رضایت مندی داشته و حمایت اطلاعاتی و ابزاری کافی در اختیار داشتند، در فعالیت بدنی بیشتری مشارکت داشته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تأثیر سلامت شبکه ی اجتماعی و حمایت اجتماعی، حداقل در برخی زمینه ها می تواند با فعالیت بدنی مطرح شود.
هندری[۱۱۱] و دیگران (۱۹۹۳)، در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که علایق و جهت گیری های فراغتی افراد، تحت تأثیر عواملی چون نفوذ خانواده، نظام آموزشی، همسالان، رسانه ها، صنایع تأمین کننده و ترویج کننده برنامه های اوقات فراغت و تحولات اجتماعی مانند افزایش بیکاری جوانان، قرار دارد. اوقات فراغت جوانان را می توان به نوعی تعامل بین نفوذ های زیر بنایی از درون فرد و فضای اجتماعی (به لحاظ خرده فرهنگ و در پهنه گسترده تر جامعه) تلقی نمود.
راولند و فریدسون[۱۱۲] (۱۹۹۴)، در پیمایشی نشان داده اند که مشارکت افراد در فعالیت های ورزشی زمانی ادامه پیدا می نماید که فعالیت بدنی با حمایت اجتماعی همراه باشد.
کازینس[۱۱۳] (۱۹۹۵)، در تحقیقی با موضوع حمایت اجتماعی در ورزش که بر روی ۳۲۷ زن مسن کانادایی انجام داده بود، چنین عنوان کرد که حمایت اجتماعی تأثیر مثبتی بر مشارکت در فعالیت های ورزشی دارد و زنانی که حمایت اجتماعی اطرافیان و خانواده را دریافت کردند، فعالیت بدنی بیشتری داشته اند.
هینی و ایزرائیل[۱۱۴] (۱۹۹۶)، در مطالعه ای نشان داده اند که حمایت اجتماعی اثر علّی مهمی بر روی رفتارهای مرتبط با سلامت و فعالیت بدنی دارد.
کالدول و دارلینگ[۱۱۵] (۱۹۹۹)، در تحقیقات خودتأثیر عوامل اجتماعی همچون حمایت و کنترل خانواده و دوستان را در بهبود میزان مشارکت جوانان در فعالیت های بدنی مورد تأیید قرار دادند.
لسلی[۱۱۶]و دیگران (۱۹۹۹)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که عدم حمایت اجتماعی سبب کاهش سطح مشارکت در فعالیت بدنی می گردد.
اوزلر[۱۱۷] و همکاران (۲۰۰۱)، در مقاله ای با عنوان ” تأثیرات اجتماعی و فعالیت بدنی کم در میان جوانان دانمارکی” با هدف شناخت بهتر فاکتورهایی که بر فعالیت بدنی تأثیر می گذارند به بررسی رابطه میان عوامل اجتماعی و فعالیت جسمانی کم در جوانان پرداختند. در سال ۱۹۷۹ و ۱۳ سال پس از آن، ۳۱۷ کودک ۱۸-۶ سال در بررسی سلامت مشارکت نمودند. در این گروه تأثیر عوامل خانوادگی در زمان کودکی بر خطر میزان فعالیت بدنی کم با بهره گرفتن از رگرسیون منطقی متعدد مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دهنده ی این است که زنان جوان سیگاری با میزان تحصیلات کمتر، فعالیت بدنی بسیار کمتری داشته و مردانی که والدین آنها در زمان انجام مطالعات (بین سال۱۹۷۶ و ۱۹۷۸) فعالیت بدنی بسیاری داشتند، در تحقیقات بعدی در سال ۱۹۹۲، غالباً در زمان اوقات فراغت، کمتر دچار بی تحرکی بودند.
لیندستروم[۱۱۸] و همکاران (۲۰۰۱)، در مقاله ای به عنوان ” تفاوت های اجتماعی- اقتصادی در فعالیت های بدنی در اوقات فراغت: نقش مشارکت اجتماعی و سرمایه ی اجتماعی در شکل گیری رفتار سالم “، فعالیت بدنی در اوقات فراغت را با انواع دیگر فعالیت ها بررسی کرد. پرسشنامه ی مورد استفاده در این تحقیق، توسط ۱۱۸۳۷ مشارکت کننده ی متولدین سال های ۱۹۴۵-۱۹۲۶ در سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ تکمیل گردید. تأثیرات متغیرهای روانی بر روی اختلافات اجتماعی- اقتصادی در فعالیت های بدنی دوران فراغت با آنالیز رگرسیون منطقی چند متغیری محاسبه شد. نتیجه گرفته شد که امکان دارد برخی از اختلافات اجتماعی- اقتصادی در فعالیت بدنی در اوقات فراغت به دلیل تفاوت در سرمایه ی اجتماعی در میان گروه های اجتماعی- اقتصادی باشد.
دانکن[۱۱۹] و همکاران (۲۰۰۲)، در تحقیقی با عنوان ” حمایت اجتماعی در فعالیت بدنی جوانان به بررسی تأثیر منابع و انواع حمایت اجتماعی در فعالیت بدنی جوانان می پردازد. نمونه ی دربرگیرنده ی ۳۷۲ جوان (میانگین سن ۵/۱۲ سال و انحراف معیار استاندارد ۶۳/۱) می باشد. نتایج نشان داد که حمایت دوستان در فعالیت ها به طور چشم گیر و مثبتی به فعالیت بدنی جوانان وابسته می باشد.
موریس اوکان[۱۲۰] و همکاران (۲۰۰۳)، در پژوهشی با عنوان «حمایت اجتماعی و هنجارهای اجتماعی: آیا هر دو در پیش بینی انجام ورزش در اوقات فراغت سهم دارند؟» به روشن ساختن سهم حمایت اجتماعی و هنجارهای اجتماعی در انجام فعالیت های ورزشی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که حمایت اجتماعی و هنجارهای اجتماعی به طور مستقل در درک ما از تغییرات فراوانی فعالیت شدید در اوقات فراغت سهم دارند.
واتسون[۱۲۱] (۲۰۰۴)، در پایان نامه ی خود برای اخذ درجه کارشناسی ارشد از دانشگاه ساسکاچوان[۱۲۲] کانادا، با عنوان «تعاملات اجتماعی در گرایش به فعالیت بدنی و تمرین» به تحقیق بر روی ۲۰۱ شرکت کننده که طی چهار ۴ هفته با دیگران تمرین می کردند، پرداخت و به این نتیجه رسید که حمایت اجتماعی نقش محوری و اساسی در تعیین یک رفتار تمرینی ایفا می کند. به طور خاص، اشخاصی که حمایت مثبتی برای تمرین و ورزش از سوی اعضاء خانواده و دوستانشان دریافت می کنند، تمایل بیشتری به تمرین و ورزش دارند. در مقابل اشخاصی که فاقد حمایت اجتماعی از سوی خانواده و دوستانشان هستند به سطوح پایین تری از تمرین و ورزش تمایل دارند.
ساچیداناند[۱۲۳] (۲۰۰۵)، در پایان نامه ی خود برای اخذ درجه کارشناسی ارشد از دانشگاه پیتز بورگ[۱۲۴] ایالت پنسیلوانیا ی آمریکا، با عنوان «ادراکات نوجوانان از تربیت بدنی و فعالیت بدنی در اوقات فراغتشان» به بررسی سازه های روان شناسی (لذت، خود کارآمدی، حمایت اجتماعی) می پردازد. این مطالعه با هدف درک و توصیف تأثیر تربیت بدنی بر فعالیت بدنی در اوقات فراغت و بررسی ارتباطات بین لذت، خود کارآمدی و حمایت اجتماعی انجام شد. ۶۶۳ دختر و پسر سنین بین ۱۳ و ۱۸ سال در کلاس تربیت بدنی از طریق داوطلبان آموزش دیده مورد بررسی قرار گرفتند. لذت، خود کارآمدی و حمایت اجتماعی، با بهره گرفتن از پرسشنامه های استاندارد، بررسی شدند. فعالیت بدنی با بهره گرفتن از فهرست فعالیت بدنی در تابستان و میانگین دقایق صرف شده برای فعالیت بدنی محاسبه شد. ارزیابی نشان داد که لذت، خود کارآمدی و حمایت اجتماعی، مستقل از یکدیگر وجود ندارند و به نظر می رسد که بر یکدیگر اثر می گذارند.
استودولسکا[۱۲۵] (۲۰۰۶)، در مطالعه خود نشان داد که انجام اوقات فراغت مشروط به پایگاه خاص خانوادگی و همچنین شبکه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
مارکز و مک آلی[۱۲۶] (۲۰۰۶)، در مقاله ای با عنوان «شناخت اجتماعی فعالیت بدنی اوقات فراغت در میان جمعیت آمریکای مرکزی» به بررسی رابطه میان فعالیت بدنی اوقات فراغت و خودکارآمدی ورزشی، حمایت اجتماعی ورزشی و اهمیت فعالیت بدنی پرداختند. داده های مورد نیاز از ۱۵۳ نفر (۸۶ زن و ۶۷ مرد) که در اوقات فراغت خود، فعالیت بدنی داشتند صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که افرادی که در زمان اوقات فراغت فعالیت بدنی بیشتری داشتند، از حمایت بیشتری از سوی دوستان برای ورزش برخوردار بودند و اهمیت زیادی به پیامد فعالیت بدنی می دادند. در مورد حمایت از سوی خانواده، تفاوت های چشمگیری مشاهده نشد. نتایج حاکی از این است که حمایت اجتماعی می تواند در افزایش فعالیت بدنی در زمان فراغت، کمک شایانی داشته باشد.