MO8
۲۶۹_۲۰۸
۲۱۸_۲۰۴
۴
MO9
۲۶۱_۲۱۱
۲۲۷_۲۰۷
۵
MO13
۲۷۳_۲۲۲
۲۴۰_۲۱۶
۶
MO16
۱۷۳_۱۵۳
۱۶۳_۱۴۱
۷
AK39
۲۹۵_۲۱۰
۲۲۵
۸
AK84
۴۱۰
۲۵۶
* در گونه های مختلف Prosopis (موتورا، ۲۰۰۶)
شکل ۳-۴ چند شکلی حاصل از تکثیر با آغازگر MO9 در برخی درختان فرزندی، M: مارکر مولکولی bp100
اگر انتقالپذیری آغازگرها فقط برحسب تعداد آغازگرهایی که باند دادند محاسبه گردد کلیه آغازگرها باند دادند و باید میزان انتقالپذیری آنها را ۱۰۰درصد دانست ولی براساس تعداد آللهای پلیمورف، از ۲۴ آلل تولید شده توسط ۸ جایگاه مورد بررسی فقط ۸ آلل پلیمورفیسم نشان دادهاند که برابر با ۳۳درصد است. بنابراین انتقالپذیری نشانگرهای انتخابشده از گونههای خویشاوند پایین است و ضروری به نظر میرسد که تعداد بیشتری آغازگر و نمونه مورد بررسی قرار گیرد. البته در تحقیقاتی که روی انتقال پذیری آغازگر SSR در گیاهان هم خانواده صورت گرفت انتقالپذیری موفق اعلام شده است (دکروک و همکاران، ۲۰۰۲، بروندانی و همکاران، ۲۰۰۳، کولئونگ و همکاران،۲۰۰۳، بالیان و همکاران، ۲۰۰۵، موتورا، ۲۰۰۶، الاصبحی و الهادی، ۲۰۱۰، شری و همکاران، ۲۰۱۱، فان و همکاران، ۲۰۱۱). آغازگر AK39 علیرغم PIC نسبتا مناسب اعلامشده در مقاله اجیمن (۲۰۰۸) در همان مقاله هم با اتصال ناقص، اتصال پیدا کرده بود، بنابراین به نظر میرسد که آغازگر مناسبی نباشد.
مطالعات قبلی انجامشده روی Prosopis juliflora بوسیله آغازگرهای RAPDو ISSR به منظور مشخص نمودن روابط فیلوژنتیکی بین گونههای مختلف و منشاء این گیاه صورت گرفته بود. که حاوی اطلاعات ضد و نقیضی میباشند. البته یک مورد مطالعه توسط شری و همکاران در سال ۲۰۱۱ مربوط به انتقال پذیری آغازگرهایP. chilensis روی تعدادی گونهی Prosopis از جمله P. juliflora انجام شد که نشان دادهشد که این آغازگرها به P. juliflora انتقال پذیر است اما بهنظر میرسد از هر گونه فقط یک نمونه گرفته شده است و به همین دلیل هیچ محاسبهی آماری بر اساس آغازگرهای SSR صورت نگرفت و روابط فیلوژنی را براساس آغازگر RAPD رسم شده بود. تحقیق پیش رو نخستین تحقیقی است که درون یک جمعیتP. juliflora انجام شده است.
علیرغم اینکه از آغازگرهای SSR استفاده شد و انتظار میرفت که روابط هم بارزی دیده شود اما این موضوع به دلیل تتراپلوئید بودنP. juliflora محقق نشد و SSRها به صورت غالب مغلوبی عمل کردند (لیو، ۲۰۰۷) بنابراین محاسبهی هتروزیگوسیتی مشاهده شده ممکن نیست و در صورت محاسبهی هتروزیگوسیتی مورد انتظار نیز قابل اعتماد نیست.
۴-۴ دادههای حاصل از آغازگرهای پلیمورف
در این مطالعه از ۸ آغازگر موردبررسی تعداد ۲ آغازگر AK84 و MO5 پلیمورفیسم نشان ندادند و بنابراین حاوی اطلاعات مفید نبودند. ریزماهوارهها در طول مناطق کدکنندهی DNA بهندرت دیده میشوند اما شواهدی دال بر قرارگیری توالیهای SSR در دامینهای کدکنندهی پروتئین وجود دارد (توث[۹۴]، ۲۰۰۰ و جنتلز و کارلین[۹۵]، ۲۰۰۱) به نظر میرسد در ژنومهای گیاهی فراوانی ریزماهوارهها در مناطق رونویسی بیشتر از مناطق دیگر باشد (مورگانته، ۲۰۰۲) بنابراین شاید باندهای ایجادشده توسط این دو آغازگر در مناطق کدکنندهی پروتئینهای ضروری برای زندگی گیاه قرار داشته باشند. در عین حال چون درختان موردبررسی، بهجامانده از سرمای کشنده بودند و همین امر هم موجب نوعی انتخاب طبیعی و هم سبب کاهش تعداد نمونه شده است، چهبسا عدم چندشکلی در این آغازگرها خود براثر انتخاب ناشی از یخبندان اتفاق افتاده باشد. بنابراین لازم است بانددهی این آغازگرها در جمعیتهای متنوعتر با تعداد نمونه بیشتر نیز موردبررسی قرار بگیرد.
در آغازگرهای MO7 آللهای ۱۹۷ و ۲۴۲، در MO8 آلل ۲۶۹، در MO9 آلل ۲۶۱، درMO13 آللهای ۲۲۲ و ۲۷۳، در MO16 آلل ۱۵۸و در AK39 آللهای ۲۵۳، ۲۵۹، ۲۷۷ و ۲۹۵ بهصورت چندشکلی دیده شدند بنابراین این آغازگرها دارای ارزش اطلاعرسانی بودند. از میان آنها نیز در آغازگر MO8 آلل ۲۶۹ و در آغازگر MO9 آلل ۲۶۱، در آغازگر MO13 آللهای ۲۲۲ و۲۷۳ و در آغازگر MO16 آلل ۱۵۸ در درختهای ۱۰۱B تا ۱۰۹B که درختان والدی بودند چندشکلی نشان دادند، به همین دلیل از این آغازگرها برای تعیین و بررسی روابط فیلوژنتیکی استفاده شد.
ازآنجاییکه Prosopis juliflora اتوتتراپلوئید است و کروموزوم یا کروموزومهای بانددار در یک گیاه اتوتتراپلوئید به دلیل وجود آللهای نول ژنوتیپی متفاوت با فنوتیپ مشاهدهشده دارند. بنابراین نمیتوان از روی فنوتیپ به ژنوتیپ گیاه پیبرد و فراوانی گامتهای مختلف را باید بهصورت غیرمستقیم تخمین زد. در نمونههای بانددار اینگونه گیاهان فراوانی گامتهای تولیدشده به نسبت AA12/5، AO12/5 و OO12/2 میباشند (جدول۳-۴).
جدول ۳-۴ نسبتهای گامتی کروموزومهای بانددار در یک گیاه اتوتتراپلوئید