۲-۷ مدرسان مدرسهی ابوسعد
از جمله اساتیدی که در مدرسهی ابوسعد به تدریس مشغول بودند: حافظ ابوحازم عمر بن احمد عبدوی نیشابوری(م۴۱۷ق)، حافظ ابن منجویه ابوبکر احمد بن علی(م۴۲۸ق)، جاجرمی، ابوالمظّفر شهفوربن طاهر بن محمّد اسفراینی(م۴۷۱ق).[۳۸]
۲-۸ مذهب فقهی ابوسعد
جامعهی نیشابور سده چهارم از شافعیه و حنفیه و شمار کمی از کّرامیّه و ظاهریّه و شیعه تشکیل میشد و دشمنی مذهبی بین مذاهب وجود داشت. ابوسعد از جماعت شافعیّه بود. شافعیان گذشته از اختلاف در مذهب فقهی از نظر عقیدتی نیز، به سبب پیروی از مکتب کلامی اشعری، با حنفیان اختلاف داشتند و در گسترش عقاید شهری علمای شافعیهی نیشابور سهم بسیاری داشتند. ابوسعد اهل کلام نبود، ولی از شافعیانی بود که به مذهب اشعری معتقد بود و ابن عساکر(م۵۷۱ق) در تبین کذب المفتری فیما نسب الی الامام الاشعری، نام او را در میان «اعیان مشاهیر» پیرو امام اشعری(۲۶۰-۳۲۴ق) آورده است. شافعیان نیشابور ویژگی مهّم دیگری نیز داشتند و آن وجود تصوف و گرایش های صوفیانه بود. بیشتر صوفیانی که مذهب شافعی داشتند عبارت بودنداز: ابوعبدالله بن خفیف، ابوعلی دقّاق، ابن نجَید، ابوعبدالرحمان سلمی، ابوالقاسم قشیری، ابوسعید بن ابی الخیر و… .[۳۹]
۲-۹ طریقه تصوّف ابوسعد
ابوسعد خرگوشی تصوفی متشرعانهداشت و اهل صحو بود. وی پیرو تصوف امام قشیری بود، که سخت پایبند به سنّت و شرع بود. به ابوسعد اقوال صوفیانه و کراماتی هم نسبت دادهاند و ابوالفضل محمّد بن عبدالله صرّام حیری نیشابوری(م۴۹۹ق) که صحبت ابوسعد را شنیده بود از آن حکایات و اقوال بسیاری نقل کرده است و عبدالغافر فارسی به روایت از او برخی از آنها را در کتاب خویش آورده است.[۴۰]
از جمله کسانی که از ابوسعد روایت کردهاند: حافظ ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی(۳۸۴- ۴۵۸ق)، ابو بکر احمد بن علی بن خلف شیرازی، ابوعلی حسن بن علی اهوازی(۳۶۲-۴۴۶ق)، ابومحمّد حسن بن محمّد خلّال(۳۵۱-۴۳۹ق)، ابوالقاسم عبدالعزیز بن علی اَزجی(۳۵۶-۴۴۴ق)، امام ابوالقاسم عبد الکریم بن هوازن قُشیری(۳۷۶-۴۶۵ق)، ابوالقاسم عبیدالله بن احمدازهری(۳۵۵-۴۳۵ق)[۴۱]، ابوالقاسم علی بن المحَسِّن التَّنوخی(۳۵۵-۴۴۷ق)، ابوالحسن علی بن محمّد حِنّائی، ابوالحسن علی بن محمّد مؤذّن خسرو آبادی بیهقی، حافظ ابوحازم عمر بن احمد عبدوی نیشابوری(م۴۱۷ق)، حافظ ابوعبدالله محمّد بن عبدالله حاکم نیشابوری (ابن البیّع )(۳۲۱-۴۰۵ق) و ابوالحسین محمّد بن المهتدی بالله[۴۲].
۲-۱۰ وفات ابوسعد
سال وفات ابوسعد خرگوشی محل تردید است. ابن جوزی[۴۳]سال وفات را ۴۰۶ق ذکر کرده و ابن عساکر[۴۴] و حسین بیهقی در کتاب الزهد کبیر، ص۱۸، و قیس آل قیس درکتاب الایرانیون و الادب العربی رجال فقه الشافعیه، ج۴، ص۱۲۹، جمادی الاولی سال۴۰۷ق ذکر کرده اند.
آقای نصرالله پور جوادی در مقالهشان در دانشنامه جهان اسلام، ص ۳۹۸ آورده که ابوسعد در۴۰۷ق یا به قولی۴۰۶ق وفات یافت. پیکرش را در خانقاهش، که در محلهی خرگوش بود، به خاک سپردند. اما آقای احمد طاهری عراقی در مجله معارف، ص ۱۳ آوردهاند که وفات ابوسعد در جمادی الاولی۴۰۷ق، یا آنچنان که خطیب بغدادی از ابوصالح نیشابوری نقل کرده است در۴۰۶ق رخ داد. قاضی ابوعمر بسطامی نماز میّت را برای او خواند[۴۵]و برای بزرگداشت او مجالس بسیاری برگزارکردند و نه تنها مسلمانان بلکه غیرمسلمانان نیز در سوگ از دست دادن او عزادار شدند. پیکرش را درخانقاهش در محلهی خرگوش به خاک سپردند و تربتش زیارتگاه مردم شد که به آن توسّل میجستند و از آن شفا طلب میکردند. سمعانی آن مزار را بارها دیده است.[۴۶]
لازم به ذکر است که طی سفری به شهر نیشابور برآن بودم تا شاید آرامگاه ایشان را بیابم اما علیرغم تحقیق و بررسی بسیار، شوربختانه نتوانستم به این هدف نایل شوم.
۲-۱۱آثار ابوسعد
ذکر تصنیفات ابوسعد خرگوشی در منابع مختلف گاه متفاوت و گاه متشابه میباشد.
- حافظ ابی بکر احمد بن حسین بیهقی، فقط سه اثر برای او یاد میکند: تفسیرکبیر؛ کتاب دلائل النبوه و کتاب الزهد.
- قیس آل قیس، درکتابهای رجال التصوف و العرفان و رجال فقه الشافعیه ۱۰اثر برای او یاد میکند:
کتاب تهذیب الاسرار؛ کتاب البشاره و النذاره؛ کتاب شرف المصطفی؛ کتاب شرف النّبوه ؛ کتاب دلائل النّبوه ؛ کتاب سیرالعبّاد والزهّاد؛ کتاب الزّهد؛ کتاب شعارالصالحین؛ کتاب اللوامع و تفسیر کبیر.[۴۷]
- خرگوشی صاحب اثر دیگری است که تاکنون ناشناخته بوده و خوشبختانه بخشهای چشمگیری از آن در یک اثر قدیمی پیدا شده است. این منبع قدیمی، کتاب علم القلوب است که کتاب الاشاره و العباره خرگوشی در آن معرفی شده است.
- کتاب دیگری که در هیچ یک از منابع از آن یاد نشده است، کتاب اسباب التوبه که طحیری در تألیف کتاب زین الفتی خود افزون بر کتب دیگر از آن نیز بهره برده است. عمر رضا کحاله برای ابوسعد این کتابها را نام میبرد: البشاره والنذاره؛ تهذیب الاسرار فی طبقات الاخیار؛ کتاب الزّهد؛ دلایل النّبوه ؛ تفسیرکبیر.[۴۸]
آثاری که تاکنون اثری از آنها در کتابخانهها یافت نشده است، کتابهای الزّهد؛ شعارالصالحین میباشد. همچنین ابوبکر احمد بن حسین بیهقی(م۴۵۸ق) نیز که ازابوسعد نقل قولهایی مستقیم در کتاب الزهدالکبیر آورده از اثر دیگری از او به نام کتاب الفتوه یاد کرده و حدیثی را از آن کتاب نقل کرده است. از کتاب الفتوه ابوسعد نیز جز آنچه ابوبکر بیهقی نوشته، چیزی در دست نیست.
آثاری که از او به جای مانده است، نظیر: تهذیب الاسرار؛ شرف النّبی که به نامهای مختلفی از جمله شرف النّبوه؛ دلایل النّبوه؛ شرف المصطفی نیز آمده است؛ البشاره و النذاره فی تعبیر الرؤیا و المراقبه؛ اللوامع؛ الاشاره و العباره که با استناد به علم القلوب که به اشتباه به ابوطالب مکی منسوب گشته، شناسایی شده است، که از این اثر جز آنچه در کتاب علم القلوب آمده نام و نسخهای وجود ندارد.[۴۹]اثری که در این نوشتار به دلیل فقدان نسخه آن بررسی نخواهد شد.
فصل دوم
آثار ابوسعد خرگوشی
۱-۱ البشاره و النذاره فی تعبیر الرؤیا و المراقبه
این کتاب ۵۹ باب دارد که به طرح مطالبی درباره رؤیای صادقه، رؤیاهای برخی انبیا، آداب صاحب رویا، آداب معبِّر و تعبیر رویاهای مختلف از جمله به خواب دیدن انبیاو صحابه تا خواب ملوک و صاحبان حرفهها، مکان ها، اشیا، جانوران، لباسها و…اشاره دارد که بر اساس احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اخبار صحابه و تابعین و افرادی همچون ابوبکر، عمر بن الخطاب، عبدالله بن عمر، مجاهد، جعفر الصادق و سعید بن المسیّب آمده و بیان می شود.[۵۰]همچنین داستانهایی هم از صوفبه در آن نقل شده و تعبیراتی از ابراهیم بن محمّد کرمانی[۵۱]و تعبیراتی بر اساس قول ابن سیرین(م۱۱۰ق) و حکایتهایی از او آمده است. از جمله این حکایتها، حکایت عدی بن ارطاه(۹۰آ)، رؤیای مروان بن الحکم(۹۵۱ ب)، حکایت خواب دیدن حسن بن علی عیسی بن مریم را(۱۵ب)، حکایتی از معن بن زاأده (۱۱۱آ)، رویای هارون الرشید در حرم(۹۰ب)، حکایت یزید بن الملهب در زندان حجّاج(۱۱۱آ)، رویای هشام(۱۴۳)، حکایتی از علی بن عبسی(۱۴۳ب)، خواب دیدن ابومسلم پیامبرصلی الله علیه و آله را(۱۲۷آ)، قصّهای از کسری انوشیروان(۱۷۵آ)، حکایتی از ابوالوفاء الفاری الهروی(۱۸ب)، حکایت سماک بن حرب(۱۳ب)، حکایت ابی الطیب الفقیر(۱۸آ)، حکایت ابی عبدالله بن الجلاء(۱۸آ) و در پایان کتاب (۲۵۷آ-۲۵۸ب) فصلی درباره رویای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد.
۲۴ نسخه خطی از این کتاب و خلاصهای کهن از آن موجود است. این کتاب از دو جهت مفید است: نخست اینکه از متنهای قدیمی درباره تعبیر رویاست و دیگر اینکه تاریخ اجتماعی و کیفیت و نوع زندگی و آداب و رسوم مردم آن زمان را نشان میدهد. منبع اصلی ابوسعد کتاب القادری فی علم التعبیر تألیف ابوسعد دینوری است و از طریق این کتاب از دیگر منابع از جمله کتاب آرتمیدوروس که برداشتی از آن را حنین بن اسحاق انجام داده، بهره گرفته است.[۵۲]
۲-۱ شرف الّنّبی(ص)
کتاب شرف النّبی در سیرهی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است که تاکنون نسخههایی از آن برای ما شناخته شده است. مؤلف در مقدمهی خود ذکری از عنوان کتاب نکرده است. مؤلفان کتابهای ترجمه و فهرستها از آن با نامهای مختلفی یاد کرده اند، همچون: «کتاب دلائل النّبوه»،«شرف النّبوه»،«شرفالمصطفی»،«سیرالمصطفی»،«شرف النّبی»و«کتاب المبتدأ والمبعث». در نسخههای عربی و فارسی موجود«شرفالمصطفی»و«شرفالنّبی» خوانده شده است. مترجم فارسی کتاب و نیز نویسندهی مقدمهی آن و همچنین در ترجمهی راوندی نام کتاب را«شرفالنّبی» و در صفحهی ۱۳ آن را«کتاب شرف النّبی و معجزاته» نوشتهاند. در مقدمهی اصل عربی مؤلف موضوع کتاب را«شرف النّبی» توصیف کرده است: «قال الاستاذ ابوسعد عبدالملک بن ابی عثمان الواعظ - سلمه الله و اتقاه- حدانی الی أن أجمع شرف النبی - صلی الله علیه و اله وسلم- حبه و الانس بذکره، لأن من أحب شیئا أکثر ذکره».(ق ۴ب). [و گویا همین، مبنایی برای نامیدن کتاب به«شرف النّبی» و«شرف المصطفی» شده است. در باب ۱۶ کتاب هم شرفهای رسول اکرم صلی الله علیه و آله را در قرآن آورده است.[۵۳]
مؤلفان و همچنین خرگوشی شرف را به خصایص و فضایل تعبیر کرده اند. باید گفت بخشهایی از کتاب فضایل رسول اکرم صلی الله علیه و آله و برخی از انبیا را برشمرده و نیز بخشهایی به شمایل و دلایل نبوّت پرداخته است. میتوان گفت بخشهای مهم کتاب متشکل از خصایص، شمایل و دلایل نبوی میباشد و این عناوین یکی از موضوعهای علم سیره به شمار میرود.
الف) خصایص: چیزهایی که به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله اختصاص دارد.
از جمله کسانی که به خصایص پرداختهاند ابن کثیر(۷۰۱-۷۷۴ق) است که کتاب شمایل الرسول ودلائل نبوته و فضائله و خصائصه را نوشت که در مقدّمه آن را به چهار بخش شمایل، دلائل، فضائل و خصایص تقسیم نموده است. اما از باب خصایص آن از چاپ قاهره و نسخه اساس چیزی در دست نیست.[۵۴]
ب) شمائل: ذکر اوصاف خَلقی و خُلقی.
از جمله منابعی که شمایل رسول اکرم صلی الله علیه و آله را ذکر نموده اند میتوان به صحاح، سنن و مسانید اشاره نمود که روایاتی را در این زمینه بازگو کرده اند. امام ترمذی محمّد بن عیسی(۲۱۰ ـ۲۷۹ق) صاحب الجامع الصحیح که الشمائل المحمّدیه او موجود است و به چاپ رسیده و شرحها و حاشیههای بسیاری برای آن نوشته شدهاست.
ج) دلائل: ذکر معجزات رسول اکرم صلی الله علیه و آله.
در این منابع که شامل صحیح بخاری و صحیح مسلم و برخی از مسندها و سنن است میتوان روایاتی در باب دلایل را در آنها یافت.
از سده چهارم قمری به بعد تألیف در ابواب مذکور افزایش یافته و مضمون کتابها کاملتر گشتند. از این زمان به بعد اسرائیلیات وارد این کتب گشتند و در کنار روایات صحیح بسیاری از روایات ضعیف نیز با آنها مخلوط گشتند. این روایات باقی ماندههای عقاید اهل کتاب و نیز ساخته ذهن برخی قصه گویان بود.
از آنجا که روایات سیره کمتر مورد توجه فقیهان و محدثان بوده از گسترهی نقد دور افتادهاست. عموم مردم آن روایات را از واعظان و مذّکِران و متصوفان میشنیدند و چون محدِّثان و مورّخان آنها را نقد و بررسی نمیکردند روایات با هم مخلوط شده و اینک کمتر کتابی در موضوع شمایل و دلایل میتوان یافت که این نقدها در آن نباشد.[۵۵]
در کتاب اعلان بالتوبیخ آمده است که پیش از ابوسعد افرادی تألیفاتی در باب شمایل و دلایل داشته اند که در کتابهای تاریخ و فهرست موجود بوده اما از میان رفتهاند که عبارتند از:
ابوزرعه عبیدالله بن عبدالکریم رازی(م۲۶۴ق).
ابوداوود سجستانی صاحب کتاب السنن(۲۰۲ـ۲۷۵ق).
ابراهیم بن الهیثم البلدی(م۲۷۸ق).
ابن ابی دنیا(۲۰۸ـ۲۸۱ق).
ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق الحربی(م۲۸۵ق).
ثابت بن حزم السرقسطی(م۳۱۳ق).
ابوبکر محمّد بن الحسین النقّاش(م۳۵۱ق).
ابنالشیخ عبدالله بن محمّد بن حبّان(۲۷۴ ـ ۳۶۹ق).
ابوالقاسم سلیمان بن احمد الطبرانی(۲۶۰ـ۳۶۰ق).
۱۰٫ابن منده محمّد بن اسحاق(م۲۹۵ق).
۱۱٫ابن قتیبه عبدالله بن مسلم(۲۱۳ـ۲۷۶ق) که کتابی با عنوان«دلایل النّبوه» و«اعلام النّبوه» به ایشان نسبت دادهاند که انتسابش به او مشکوک است.
دانلود فایل ها در رابطه با بررسی آثار و احوال ابوسعد خرگوشی ۹۲- فایل ۵