از نقل ابن ابی الحدید، اینگونه برداشت میشود که این مسئله در میان مفسران مورد اتفاق یا لااقل مشهور است.
آیهی تبلیغ
«یا ایها الرسول ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای رسول آنچه از طرف پروردگارت بهسوی تو نازلشده است، برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای و خدا تو را از معصومان مصون میدارد راستی که خدا قوم کافر را هدایت نمیکند»[۱۹۵].
کلام میبدی
وی در نوبت اول، این آیهی کریمه را که آیهی ۶۷ سورهی مائده است در ضمن آیات ۶۵ تا ۷۱ سورهی مزبور ذکر نموده و آن را چنین ترجمه کرده است:
«ای پیامبر فرستاده آمد به تو از خداوند تو و اگر نرسانی [و چیزی باز گذاری] همچنان است که هیچ از پیغامهای وی نرسانده باشی والله نگه دارد تو را از مردمان که الله راهنمای ایشان نیست که در علم وی کفر رانند».
و در نوبت دوم ابتدا در شأن نزول قسمت اول آیهی کریمه (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک) چنین میگوید: مفسران گفتند که رسول خدا (صلیالله علیه و آله) از قائلهی مشرکان و جهودان ایمن نبود و از کرد بد و مکر ایشان میاندیشید و به این سبب عیب دین ایشان و سبّ بتان و لعن کردن در ایشان مجاهره نمیکرد و نیز آیت آمده بود «ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا عدواً بغیر علمٍ» و این پیش از فتح مکه و بسط اسلام بود، پس چون فتح مکه برآمد و اسلام قوی گشت و مسلمانان انبوه گشتند، ربالعالمین جل جلاله بفرمود تا اظهار تبلیغ رسالت کند و معایب بتان هیچ بازنگیرد و از کافران نترسد. گفت: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» ای اظهر تبلیغه لقوله تعالی «فاصدع بما تؤمر».
و پسازآن در وجه نزول قسمت دوم آیهی کریمه «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» چنین اظهار میدارد: پس رسول (صلیالله علیه و آله) گفت: چگونه انجام دهم حالآنکه من یک نفر هستم، میترسم بر من اجتماع کنند. خدای تعالی: «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» را نازل نمود.
در توضیح این آیهی کریمه مینویسد:
این سخن نوعی تهدید است، میگوید: مراقبت ایشان بکن و ازآنچه به تو فرو فرستادیم هیچچیز بازمگیر، نرسانیده که اگر بعضی نرسانی همچنان است که هیچ نرساندی مانند قول خدای تعالی نومن ببعض که خبر میدهد کفر آنان به بعضی (از احکام دین) تباهکننده ایمان به بعض (دیگر) است و بعد از آیهی کریمه چنین برداشت میکند: «در این آیت ابطال مذهب گروهی است که گفتند: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در بعضی وحی کتمان کرد از جهت تقیّت و عایشه گفت: هرکس تو را حدیث نمود که محمّد (صلیالله علیه و آله) چیزی از وحی را کتمان کرده است، تحقیقاً دروغ گفته است، خدای عزّوجلّ که میفرماید: «یا ایها الرسول ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» توهّم اینکه پیامبر (صلیالله علیه و آله) چیزی از وحی را به خاطر تقیّه کتمان کرده باشد، از بین برده است». این آیهی کریمه به لحاظ آنکه واژه «بلغ» در آن بهکاررفته است «آیه تبلیغ» نامیده میشود و یکی از آیاتی است که در روز عید غدیر نازلشده و بر اهمیت واقعهی غدیر خم و تبلیغ ولایت حضرت علی (علیهالسلام) دلالت دارد.
همانطور که ملاحظه شد در ذیل آیهی کریمه بیشتر به نقل اقوال و ذکر آثار پرداخته است و مطالبی را که آورده است متفرّق و احیاناً متهافت است. بهعنوانمثال مطلبی را که ابتدا در وجه نزول قسمت دوم آیهی کریمه «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» بیان کرده است، مفید آن است که این دو جمله بهصورت پیوسته پس از نزول قسمت اول آیه و اظهار تنهایی و ترس نمودن رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نازلشده است و از دو روایتی که در بیان شأن نزول «والله یعصمک من الناس» نقل کرده است استفاده میشود که این فراز از آیه، جدای ازجملهی قبل و بدون ارتباط با قسمت اول آیهی کریمه نازلشده است. این دو روایت خود نیز از جهتی با یکدیگر تهافت و ناسازگاری دارند زیرا از روایت اَنَس استفاده میشود که قبل از نزول این جملهی کریمه، پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) دارای محافظ و پاسبان بودهاند و حتی در خانهی خود و در نزد خانواده خویش نیز بدون پاسبان حضرت را خواب فرانمیگرفته است و روایت ابوهریره گویای آن است که قبل از نزول این آیه هم حتی در بیابان حضرت بدون محافظ و پاسدار بودهاند و در آن حالت خواب هم میرفتهاند، گذشته از اینکه این مطلب و ظأن دو روایت در بیان وجه نزول این قسمت از آیهی کریمه نیز مختلف هستند. وی در باب جمع بین این مطالب و رفع تفاوتی که در مورد آنان به نظر میرسد و یا تقدیم و ترجیح بعضی از آنها بر دیگری سخنی به میان نیاورده است؛ و همچنین در شأن نزول آیهی کریمه اقوال متعددی را نقل نموده است ولی آنان را موردتحقیق قرار نداده و از خودرأی صحیحی بروز نداده است، هرچند ممکن است از اینکه قول اول را با تعبیر «مفسران گفتهاند» با تفصیل بیشتر ذکر نموده و اقوال دیگر را بهاختصار پس از بیان مفادی از قسمتهایی از آیهی کریمه نقل کرده است استفاده شود که قول اول در نظر وی ترجیح داشته و مورد اختیار وی بوده است.
آیهی ولایت
«انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون؛ ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند؛ همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند»[۱۹۶].
کلام میبدی
عبدالله سلام برخاست و اصحاب وی به مسجد آمدند، وقت نماز پیشین و آن قصه بازگفتند و…
گفتهاند که: آن ساعت که این آیت فرود آمد، یاران همه در نماز بودند، قومی نماز تمام کرده بودند، قومی در رکوع بودند، قومی در مسجد و در میانه درویشی را دید که در مسجد طواف میکرد و سؤال میکرد. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) او را بخواند، گفت: «هل أعطاک احد شیئاً» هیچکس به تو چیزی داد؟ گفت: آری! آن جوانمرد که در نماز است، انگشتری سیمین به من داد. گفت: در چه حال بود آنکه به تو داد. گفت: در رکوع بود، اندر نماز اشارت کرد با انگشت و انگشتری از انگشت وی بیرون کردم. چون بنگریستند علی مرتضی (علیهالسلام) بود. رسول خدا آیت بر خواند و اشارت به وی کرد: «و یؤتون الزّکوه و هم راکعون»
در کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی (رحمتالله علیه) نام بخشی از بزرگان اهل سنّت را که شأن نزول این آیه را دربارهی علی بن ابیطالب (علیهالسلام) دانستهاند ذکر کرده است. و همهی علمای شیعه، شأن نزول این آیه را دربارهی علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میدانند.
سیوطی در «الدر المنثور» در ذیل این آیه از ابن عباس نقل میکند که علی (علیهالسلام) در رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پیامبر (صلیالله علیه و آله) از او پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به علی (علیهالسلام) کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است! در این هنگام آیهی «انما ولیکم الله و رسوله...» نازل شد. آیهی «أفمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً لا یَسًتوُون؛ بااینحال آیا کسانی که مؤمناند مانند کسانی هستند که فاسقاند؟ [نه هرگز این دو گروه] مساوی و یکسان نیستند»[۱۹۷].
کلام میبدی
قوله: نزلّت فی علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و عقبه بن ابی معیط و… «أفمن کان مؤمنا» یعنی علیاً. «کمن کان فاسقا» یعنی الولید بن عقبه. ولید به علی (علیهالسلام) گفت: بچه ساکت شو، سوگند به خدا شمشیر من از شمشیر تو تیزتر است و زبان من از زبان تو رساتر و در میان سپاهیان از تو پایدارتر میباشم. علی (علیهالسلام) بدو گفت: ساکت باش تو فاسق هستی. پس این آیه نازل شد؛ که مراد از مؤمن علی (علیهالسلام) و مراد از فاسق ولید است[۱۹۸]. سخن میبدی در این منبع بهصورت عربی میباشد و معنی فارسی آن این است: «آیا حال مؤمنان یعنی حضرت علی (علیهالسلام) [که مأوای او بهشت است] مانند حال فاسقان یعنی عقبه بن ابی معیط [که سزایش آتش جهنم است] یکسان است؟!» همانطور که میبینیم میبدی شأن نزول آیه را علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و عقبه بن ابی معیط میداند و نمونهی مؤمن واقعی را حضرت علی (علیهالسلام) معرفی میکند.
آیهی لیله المبیت
«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رئوف بالعباد؛ بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»[۱۹۹].
کلام میبدی
و گفتهاند که این آیت در شأن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) آمد، آن گه که مصطفی (صلیالله علیه و آله) هجرت کرد و علی (علیهالسلام) را برجای خود خوابانید. توضیح آن چنین است که خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی کرد که من میان شما برادری قراردادم و عمر یکی از شمارا از عمر دیگری بیشتر کردم، حال کدامیک از شما حاضر است فداکاری کند و عمر خود را به دیگری ببخشد. هیچکدام حاضر نشدند و هر دوزندگی را برگزیدند. خداوند به آن دو وحی کرد چرا شما مانند علی بن ابیطالب (علیهالسلام) نیستید. بین او و محمد (صلیالله علیه و آله) برادری قراردادم. امشب بهجای محمد (صلیالله علیه و آله) در رختخواب او میخوابد و جان خود را فدای محمد (صلیالله علیه و آله) میکند. به زمین بروید و علی (علیهالسلام) را از دشمنانش نگهداری کنید. فروآمدند و جبرئیل بالای سر علی (علیهالسلام) و میکائیل پایین پای علی (علیهالسلام) ایستادند. جبرئیل ندا میزد آفرین آفرین بر تو ای علی. خداوند به تو برفرشتگان فخر میفروشد. در این حال خداوند این آیت در شأن علی (علیهالسلام) بر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرو فرستاد درحالیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله) بهطرف مدینه میرفت[۲۰۰].
در شأن نزول این آیه، روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است; ازجمله ثعلبی در تفسیرش و حاکم حسکانی در شواهد التنزیل از دو طریق (ابوسعید خدری و ابن عباس) حدیثی را نقل میکنند که ما کلام ثعلبی را به خاطر کامل بودن آن نقل میکنیم.
ثعلبی میگوید: پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) هنگامیکه تصمیم به هجرت بهسوی مدینه گرفت، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را در مکه برای ادای دیون و امانتهای مردم که نزد او بود گذارد و آن شب که بهسوی غار حرکت میکرد، درحالیکه مشرکین اطراف خانهی او را گرفته بودند، دستور داد علی (علیهالسلام) در بستر او بخوابد و به او فرمود: پارچهی سبزرنگی که من دارم (و به هنگام خواب روی خود میکشم)، به روی خود بینداز و در بستر من بخواب! انشاء الله هیچ مکروهی به تو نمیرسد!
علی (علیهالسلام) این کار را انجام داد؛ در این موقع خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد که من در میان شما پیمان برادری ایجاد کردم و عمر یکی را طولانیتر از دیگری قراردادم. کدامیک از شما زندگی دیگری را بر خود مقدم میشمارید؟ هر یک از آن دو، حیات خویش را برگزیدند. در این هنگام خداوند به آنها وحی فرستاد: چرا شما همانند علی بن ابیطالب (علیهالسلام) نبودید؟ من میان او و محمد (صلیالله علیه و آله) برادری برقرار ساختم و او در بستر پیامبر (صلیالله علیه و آله) خوابید و جان او را بر جان خویش مقدم شمرد! به زمین فرود آیید و او را از دشمنان حفظ کنید. آنها فرود آمدند، جبرئیل بالای سرش و میکائیل پایین پایش بود و جبرئیل صدا میزد: آفرین، آفرین! چه کسی همانند تو است ای علی؟! خداوند به تو نزد فرشتگان مباهات کرد. در این هنگام که پیامبر (صلیالله علیه و آله) بهسوی مدینه درحرکت بود، این آیه در شأن علی (علیهالسلام) نازل شد: «و من الناس من یشری …»
ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه از ابوجعفر اسکافی نقل میکند: «حدیث الفراش قد ثبت بالتواتر فلایجحده الا مجنون او… و قد روی المفسرون کلهم، ان قول الله تعالی: و من الناس من یشری الآیه نزلت فی علی لیله المبیت علی الفراش؛ داستان خوابیدن علی (علیهالسلام) در رختخواب پیامبر (صلیالله علیه و آله) به تواتر اثباتشده است، لذا کسی جز دیوانه یا… منکر آن نیست و تمام مفسران نقل کردهاند که آیه «من یشری…» در شأن علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، در شبی که در رختخواب پیامبر خوابید، نازلشده است.» (۴۱) حاکم نیشابوری در کتاب «مستدرک الصحیحین»، داستان لیله المبیت را به نقل از ابن عباس نقل میکند و تصریح میکند که «هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه؛ این حدیث معتبری است، هرچند بخاری و مسلم در کتاب خود آن را نیاوردهاند».
۸-۲-۱-۴- ازدواج حضرت علی (علیهالسلام)
کلام میبدی
… و قصهی تزویج فاطمه (سلامالله علیها) آن است که مصطفی (صلیالله علیه و آله) روزی در مسجد آمد شاخی ریحان به دست گرفته. سلمان را گفت: یا سلمان رو علی (علیهالسلام) را بخوان. رفت و گفت: یا علی، اجب رسولالله. علی گفت: یا سلمان، رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را این ساعت چون دیدی و چون او را گذاشتی؟ گفت: یا علی (علیهالسلام) سخت شادمان و خندان چون ماه تابان و شمع درخشان. علی آمد به نزدیک مصطفی (صلیالله علیه و آله) و مصطفی (صلیالله علیه و آله) آن شاخ ریحان فرادست علی (علیهالسلام) داد عظیم خوش بوی بود. گفت: یا رسولالله، این چه بوی است بدین خوشی؟ گفت: یا علی از آن نثارهاست که حوریان بهشت کردهاند بر تزویج دخترم (فاطمه). (سلامالله علیها) گفت: با که یا رسولالله؟ گفت: با تو یا علی. در مسجد نشسته بودم فرشتهای درآمد بر صفتی که هرگز ندیده بودم. گفت نام من محمود است و مقام من در آسمان دنیا. در مقام معلوم خود بودم. ثلثی از شب گذشته که ندایی شنیدم از طبقات آسمان کهای فرشتگان مقربان و روحانیان و کروبیان! همه جمع شوید در آسمان چهارم. همه جمع شدند و همچنین سکّان مقعد صدق و اهل فرادیس اعلی در جنات عدن حاضر گشتند. فرمان آمد کهای مقربان درگاه و ای خاصگیان پادشاه! سوره «هل اتی علی الانسان» برخوانید. ایشان همه به آواز دلربای و الحان طربافزای سوره «هل اتی» خواندن گرفتند. آن گه درخت طوبی را فرمان آمد که تو نثار کن بر بهشتها بر تزویج فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) با علی مرتضی (علیهالسلام). پس طوبی بر خود بلرزید و در بهشت گوهر و مروارید و حله ها باریدن گرفت. پس فرمان آمد تا منبری از یکدانه مروارید سپید در زیر درخت طوبی بنهادند. فرشتهای که نام وی راحیل است و در هفتطبقه آسمان فرشتهای ازو فصیحتر و گویاتر نیست به آن منبر برآمد و خدای را جلجلاله ثنا گفت و بر پیغامبران درود داده آن گه جبّار کائنات خداوند ذوالجلال قادر بر کمال بیواسطه ندا کرد که: ای جبرئیل و ای میکائیل شماها دو گواه معرفت فاطمه باشید و من که خداوندم ولی فاطمهام و ای کروبیان و ای روحانیان آسمان شما همه گواه باشید که من فاطمۀ زهرا را به زنی به علی مرتضی دادم. آن ساعت که رب العزه این ندا کرد ابری برآمد ز بر جنات عدن، ابری روشن و خوش که در آن تیرگی و گرفتگی نه- و بوی خوش و جواهر نثار کرد و رضوان و ولدان و حوران بهشت برین نمط نثار کردند. پس رب العزه مرا بدین بشارت به تو فرستاد یا محمد (صلیالله علیه و آله) و گفت: حبیب مرا بشارتده و با وی بگو که ما این عقد در آسمان بستیم تو نیز در زمین ببند. پس مصطفی (صلیالله علیه و آله) مهاجر و انصار را حاضر کرد، آن گه روی فرا علی (علیهالسلام) کرد گفت: یا علی (علیهالسلام) چنین حکمی در آسمان رفت، اکنون من فاطمه دخترم را به چهارصد درهم کاوین (کابین و مهریه) به زنی به تو دادم پذیرفتی؟ علی (علیهالسلام) گفت: یا رسولالله من پذیرفتم نکاح وی، رسول گفت: خداوند این پیوند را بر شما مبارک و میمون گرداند[۲۰۱]. عبدالله بن عمر گفت: علی بن ابیطالب کرّم الله وجهه سه ویژگی داشت که اگر یکی از آنها را میداشتم برایم از هر چیزی بهتر بود، پیوند همسری با فاطمه، علمداری پرچم اسلام در جنگ خیبر و آیهی نجوا (مجادله/۱۲)[۲۰۲].
میبدی با ذکر روایتی خاطرنشان کرده است که این مسئله فراتر از مسائل عادی طبیعی است که برای نوع انسانها رخ می کند. این امری است که بر اساس خواست و مشیت الی واقعشده است که ملائکه را به وجد و شادی و شعف انداخته است.
۹-۲-۱-۴- علی (علیهالسلام) در قیامت
کلام میبدی
«وروی الرضا عن آبائه عن علی (علیهالسلام)، قال: قال لی رسولالله (صلیالله علیه و آله): لَیْسَ فِی الْقِیَامَهِ رَاکِبٌ غَیْرُنَا وَ نَحْنُ أَرْبَعَهٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا عَلَی دَابَّهِ اللَّهِ الْبُرَاقِ وَ أَخِی صَالِحٌ عَلَی نَاقَهِ اللَّهِ الَّتِی عُقِرَتْ وَ عَمِّی حَمْزَهُ عَلَی نَاقَتِیَ الْعَضْبَاءِ وَ أَخِی عَلِیٌّ عَلَی نَاقَهٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّهِ وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ یُنَادِی لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَیَقُولُ الْآدَمِیُّونَ مَا هَذَا إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ حَامِلُ الْعَرْشِ فَیُجِیبُهُمْ مَلَکٌ مِنْ تَحْتِ بُطْنَانِ الْعَرْشِ یَا مَعَاشِرَ الْآدَمِیِّینَ لَیْسَ هَذَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا حَامِلُ عَرْشٍ هَذَا الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیهالسلام)؛ حضرت رضا (علیهالسلام) به نقل از پدرانش حضرت علی (علیهالسلام) روایت میکند که رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به من فرمود: «یا علیّ روز قیامت فقط ما چهار نفر سوارهایم. مردی از گروه انصار برخاست و گفت پدر و مادرم به فدایت! آن چهار تن چه کسانی هستند؟ رسول خدا؟(صلیالله علیه و آله) فرمود: من یکی از آنان هستم که بر استر خدا «براق» سوارم و دیگری برادرم صالح است که بر ناقهی خدا که او را پی کردهاند سوار است و سوم عمویم حمزه سیّد الشهداء است که بر ناقهی غضباء (ظاهراً دارای علامت مخصوص در گوش بوده یا کوتاهدست است.) و برادرم علی است که سوار بر ناقهای از ناقههای بهشت است. در حالتی که لواء حمد (پرچم عبودیّت) به دوش دارد و به آواز بلند میگوید: لا اله الا الله محمّد رسولالله» مردم میگویند: این ندا کننده حتماً فرشتهای مقرّب در درگاه خداوند، یا پیامبری فرستادهشده، یا یکی از حاملان عرش است. فرشتهای از درون عرش پاسخ میدهد کهای انسانها! این ندا کننده، فرشته مقرّب و یا نبّی مرسل نیست و نیز از حاملان عرش نیز نیست، بلکه او صدّیق اکبر است و او علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میباشد».
مطالب بالا خود گویای مجد و عظمت علی مرتضی (علیهالسلام) و مقام والای آن حضرت در سرای اخری است، بنابراین با ذکر روایتی این مطلب را پایان میبریم. از ابوسعید خدری نقل میکند: «نظر رسولالله (صلیالله علیه و آله) فی وجه علی بن ابیطالب (علیهالسلام) فقال: کذب من یزعم انه یحبنی و هو یبغضک؛ یعنی رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نگاه به چهرهی علی (علیهالسلام) انداخت و فرمود: دروغ میگوید کسی که میپندارد مرا دوست میدارد درحالیکه دشمنی تو را دل داشته باشد».
حدیث مؤاخاه
کلام میبدی
آخی رسولالله (صلیالله علیه و آله) بین اصحابه، فجاء علی تدمع عیناه … فقال: آخیت بین اصحابک و لم تؤاخ بینی و بین احد. فقال رسولالله (صلیالله علیه و آله): أنت أخی فی الدنیا و الاخره؛ رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بین اصحاب خود عقد برادری بست. علی (علیهالسلام) با چشمی گریان آمد و فرمود: شما بین اصحاب ویارانتان عقد برادری بستید و کسی را برای من برادر نساختید. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) فرمود: تو برادر منی در این جهان و آن جهان
یکی از کارهای رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در مدینه انجام عقد اخوت مابین مهاجران و انصار بود. با دقت و مشاهده در مواردی که تاریخدان آنان را ضبط کرده است، به این نتیجه میرسیم که سنخیت افراد در گزینش طرف مقابل تأثیر تام داشته است. ازجملهی آنها انجام این عقد بین ابوبکر و عمر، زبیر و طلحه بوده است. نکتهی مهم و قابلتوجه اینجاست که در این ماجرا رسول خدا (صلیالله علیه و آله) کسی را جز علی (علیهالسلام) برای خود برادر نساخت باآنکه علی (علیهالسلام) حدود سی سال از آن حضرت کوچکتر بود؛ و این مطلب گویای خیلی مسائل است. در تفسیر آیهی «افمن کان علی بینه من ربه و یتلوه شاهد منه»[۲۰۳] مینویسد: و گفتهاند: محمد (صلیالله علیه و آله) را شاهد و گواهی از او یعنی علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، پیروی میکند[۲۰۴].
آیه برائت
«براءه من الله و رسوله الی الذین عاهدتم من المشرکین…؛ (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستهاید!»
کلام میبدی
ربالعالمین در این آیت مصطفی (صلیالله علیه و آله) را فرمود تا مشرکان عرب را خبر دهد در روز حج اکبر که خدای از ایشان بیزار است و رسول وی؛ و این آن بود که علی (علیهالسلام) را بفرستاد به موسم سنه تسع (سال نهم) تا از اول سورهی برائت ده آیت و به قولی هشده (هیجده) و به قولی چهل و به قولی همه سوره برایشان خواند؛ و مصطفی (صلیالله علیه و آله) گفت: پیامرسان من نیست مگر مردی از تبار من و صاحب موسم آن سال ابوبکر بود. چون علی (علیهالسلام) در رسید، گفت: بهعنوان امیر کاروان حج آمدی یا مأموریت داری؟ علی (علیهالسلام) گفت: آری مأموریت دارم و ماجرا را برای ابوبکر بازگو کرد و ابوهریره با علی (علیهالسلام) بود[۲۰۵].
برای این حدیث در الغدیر (۶/۳۳۸-۳۴۱)۷۳ مآخذ از اهل سنّت آورده است. نگارنده گوید: عارف نامدار محیی الدین عربی در فتوحات مکیه این ماجرا را بسیار دقیق با تصریح به مقام و منزلت حقیقی امام علی (علیهالسلام) بازگو کرده که بسیار جالب و خواندنی است وی میگوید: سورهی طه اختصاص به یازدهمین قطب دارد که آنکسی است که نایب حق است همانگونه که علی (علیهالسلام) نایب محمد (صلیالله علیه و آله) در تلاوت سورهی برائت بر اهل مکه بود. پیامبر (صلیالله علیه و آله) نخست آن سوره را به ابوبکر داد و او را روانهی مکه نمود. سپس به او وحی شد که نباید قرآن را از طرف من تبلیغ کند مگر مردی از اهلبیت من. این بود که از نظریه اول برگشت؛ بنابراین علی (علیهالسلام) را فراخواند و به مأموریت تبلیغ سورهی برائت فرستاد تابه ابوبکر ملحق شود و چون علی (علیهالسلام) به مکه رسید ابوبکر با مردم حج گذارد و علی (علیهالسلام) سورهی برائت را برایشان خواند و تبلیغ آن را بهعنوان نیابت از جانب رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نمود. جریان برگزاری حج توسط ابوبکر در این سال طبق روایات اهل سنّت است، ولی روایات شیعه دلالت میکند که ابوبکر به مدینه بازگشت و علی (علیهالسلام) هم با مردم حج گزارد و هم تبلیغ سورهی برائت نمود.
عالم عارف حاج شیخ محمدجعفر قراگزلو کبودر آهنگی از این مطلب تشیع ابن عربی را استفاده نموده و میگوید: و صاحب فتوحات که این دوازده امام (علیهمالسلام) را تعبیر به قطب نموده، در باب ۴۶۳ بعد از تعریف قطب یازدهم اشاره بلکه تصریح نموده که بیان تبلیغ حکم الهی به نیابت حضرت مصطفی (صلیالله علیه و آله) در ابوبکر نبود، اگرچه صاحب مدارج عالیه بود و ما عبارت ایشان را جهت تسلّی عوام و خواص بیاوریم تا شمهای از منزلت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) معلوم گردد. ابن عربی پس از نقل ماجرا میگوید: این مطلب تو را به سمت عدم استدلال بر خلافت ابوبکر راهنمایی نموده و جایگاه و منزلت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را به تو نشان میدهد. متأسفانه در فتوحات چاپی این عبارت نیز تحریفشده و واژه «خلاف حّجه» به «صحه» تبدیلشده است. نگارنده وقتی اینجا را مطالعه میکرد احتمال دستکاری عبارت برایش بسیار روشن بود و هر منصفی که مطلب را با دقت مطالعه کند درمییابد که متن فتوحات چاپی مشکل تهافت و تناقض صدر و ذیل دارد زیرا روایت بالا دلالت بر ناسازگاری نیابت ابوبکر از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در زمان حیات پیامبر (صلیالله علیه و آله) دارد پس این باید قرینه بر نادرستی حجت و دلیل خلافت ابوبکر پس از رحلت پیامبر (صلیالله علیه و آله) باشد نه دلیل صحت خلافت. درنتیجه اگر این عبارتی را که عارف کبودرآهنگی از رساله «نور الهدایه» ملاجلال الدین دوانی از فتوحات مکیه نقل نموده قرین صحت باشد، اینجا یگانه جایی است که ابن عربی پیرامون خلافت ابوبکر اظهارنظر صریح کرده و آن را نادرست دانسته و میان ابوبکر و علی مقایسه کرده و علی را بهطور صریح و هستند بر ابوبکر برتری داده است.
آیهی «نحن اعلم بما یستمعون به؛ ما از آنان آگاهتریم به خیالات باطلی که …»[۲۰۶].
کلام میبدی
سبب نزول این آیت آن بود که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) اشراف قریش را بر طعامی خواند که ایشان را ساخته بود و رسول خدا (صلیالله علیه و آله) حاضر بود، آن ساعت برایشان قران خواند و بر توحید دعوت کرد، ایشان با یکدیگر به راز میگفتند: این ساحر است، یکی میگفت: شاعر، یکی میگفت: کاهن، یکی میگفت: مجنون، ربالعالمین آیت فرستاد[۲۰۷].
انبوه روایاتی که در سراسر این تفسیر کبیر ذکرشده، آنچه جالبتوجه و چشمگیر است، فروغ درخشان تشیع است که بهصورت فضایل امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) یا مفسران و مورخان نقلشده و در جایجای کتاب جلوه گری میکند، یا به شکل اخباری از امامان برگزیدهی شیعه، روشنگر تفسیر آیات شده است و این نوشته به یادکرد و ارائه آنها اختصاص دارد و بنابراین آنچه در این نوشتار دیده میشود شعاعی است باریک از اشعهی ممتد فضیلت و حکمت علی و خاندان پاک او (علیهمالسلام) که از پردهی قرون، گذشته و به ما میتابد تا روشنی و گرمی بخشد، روشنی دانش و گرمی امید و کوشش.
۲-۴- حضرت فاطمه (سلامالله علیها)
۱-۲-۴- خلاصهای از زندگانی حضرت فاطمه (سلامالله علیها)
حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) در سال پنجم بعثت در شهر مکه به دنیا آمد. وجود نورانی او قبل از خلقت آسمانها و زمین از نور عظمت خداوند خلقشده بود و باعث قبولی توبهی آدم و حوا گردید. پدرش حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) خاتمالانبیا و مادرش خدیجه کبری (سلامالله علیها) بود.
دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با سیمای اهلبیت (علیهمالسلام) در کشفالاسرار- فایل ۱۱