شکل شماره۲-۳- عملکرد نقش افرینان مختلف در فرایند تصمیم گیری ۳۹
فصل اول: کلیات تحقیق
۱-۱-مقدمه:
نظام مدیریت شهری مانند دیگر نهادها درتبادل وتعامل با جامعه وشهروندان معنا پیدا می کند.یک بعد مساله تصمیمات؛قوانین وسیاستهای مدیریت شهروبعد دیگر انتظارات وخواسته ها ونهایتا حمایت ومشورت فعالانه شهروندان است.
مشارکت و دخیل کردن مردم در مدیریت شهری ، ضامن موفقیت طرحهای شهری می باشد ، اما مشارکت مردم و دخالت آنان در مراحل و قسمت های مختلف مدیریت شهری درحال حاضر در کشور ما به حداقل اطلاع رسانی محدود می شود. یکی از مهمترین فواید مشارکت شهروندان علاوه بر اطلاع رسانی ، دریافت نظرات و پیشنهادهای آنها در جهت ارتقای مشارکت مردمی از مسائل جدید و تازه ای در چند سال اخیر توجه بیشتری به آن می شود. مسئولان به این نتیجه رسیده اند که مدیریت شهر بدون در نظر گرفتن مردم کاری بس دشوار و ناموفق خواهد بود و عدم موفقیت بسیاری از طرح های شهری که در عدم رضایت شهروندان و استفاده کنندگان از این برنامه ها نمود یافته است، مورد اعتراف همگان است.یکی از مشکلات و ضعف های مدیریت شهری فقدان چهارچوب مشخص به منظور بهره گیری از مشارکت شهروندان است. نگاه برخی مسئولان به مردم نگاه ارباب و رعیتی است، نه نگاه ولی نعمتی که مردم را ولی نعمت خود بدانند و به همین دلیل، در حل مشکلات کارشکنی می کنند. این نوع نگرش به دنبال حذف نهادهایی مانند شوراها و کاهش اختیارات آنها و به تبع کمرنگ شدن نقش مردم است.در حال حاضر تغییراتی در مبانی مدیریت شهری صورت پذیرفته است که این تغییر سمت و سوی مردمی شدن را به خود گرفته است بر این اساس از اولویت های بالای سیاست های مدیران شهری و مدیریت شهری،ایجاد زمینه هایی برای جلب مشارکت مردمی است.نقش مردم در اداره اجتماعات بشری امری است که امروزه بر آن تاکید فراوان می شود. حق تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان و مشارکت مردمی در تمامی اموری که مربوط به زندگی جمعی شان می شود، به عنوان حقی طبیعی مورد پذیرش همگانی قرار گرفته است.
۱-۲-بیان مسئله
موضوع مشارکت مردمی در سا ل های اخیر هم ا ز جنبه نظری و هم از بعد عملی بسیار مورد توجه بوده است. بسیاری از جوامع تلاش می کنند تا به منظور دستیابی به پایداری، اثربخشی سیاست ها و توسعه همه جانبه، حس مشارکت، مشورت و گفت وگو را میان شهروندان تقویت کنند. دیدگاه های متفاوتی در مورد امکانات و محدودیت های این طرز تفکر وجود دارد . نظریه های برنامه ریزی با پیش زمینه حمایت از دموکراسی مشارکتی همواره در تقابل با دیدگاه گروهی قرار دارد که بر نیمه تاریک برنامه ریزی و تمرکز قدرت تأکید می ورزند (Brownill & Carpenter;2007:401) دوتوکویل مشارکت را وجهی ضروری در جو امع شهری می داند و بر این باور است که سنت مشارکت، جامعه شهری را زنده نگاه می دارد و پیوندهای اجتماعی را محکم تر می سازد. رابرت پاتنام از دیگر مدافعان سرسخت این ایده است که مشارکت، منجر به مردم سالاری و در نتیجه جامعه ای بهتر می گردد. وی معتقد است که مشار کت تأثیری غیرمستقیم بر مردم سالاری خواهد داشت، زیرا مردم از طریق مشارکت می آموزند که چگونه شهروند باشند و به چه شکل با یکدیگر تعامل یا روابط متقابل برقرار کنند . با اینکه هنوز مشخص نیست چه چیز پایه گذار جامعه شهری است و آیا مشارکت به هر شکل و در هر سطحی به ارتقای مردم سالاری و جامعه شهری می انجامد و یا برخی از اشکال آن می تواند مهم تر باشد، ولی مسلم است که مشارکت درزندگی عمومی یکی از مهم ترین عوامل پایه گذار جوامع شهری شناخته می شود.(Wallace & pichler;2008)
مشارکت به عنوان اساسی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه، به ویژه توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. هر چه توده ی مردم جامعه مشارکت بیشتری در امور خود داشته باشند، امکان کسب موفقیت فراهم می شود. اقشار پایین و محروم جامعه از نتایج مشارکت و فواید حاصل از توسعه بهره مند می شوند. مشارکت مردم در هر یک از مراحل و انواع طرح های عمرانی، سبب بهبود شرایط عمومی، توزیع قدرت و بالا رفتن سطح امید به زندگی می شود. همچنین سیستم تصمیم گیری، برنامه ریزی و مدیریت دولتی متمرکز را به سمت مدیریت محلی و از پایین به بالا(توسعه ی مشارکتی)با توجه به نیازها، امکانات، توانمندی ها و اولویت هایشان سوق می دهد.(قاسمی، ۱۳۸۱، ۳۸) زندگی در شهر نظام پیچیده ای دارد و چنین نظام هایی ناگزیر به مدیریت منسجم و عقلایی نیاز دارد . چنانچه مدیریت شهری اصول و قانونمندی منسجم و کارآمدی نداشته باشد بنیان های زندگی شهری را بسرعت مختل می کند و شهر خصوصیت بالندگی خود را از دست می دهد . اگر شهرهای کشوری سامان یافته و منظری متناسب داشته باشند نشان دهنده آن است که دولت و حکومتی مسئول و مردمی بر سر کار است و بر عکس بروز ناهنجاری در سامانه های شهری نشان از ناکارآمدی دولت و حکومت حاکم بر آن کشور است(رهنمایی و شاه حسینی، ۱۳۸۹،ص ۲۹)نظام مدیریت شهری مانند دیگر نهادها در تبادل وتعامل با جامعه وشهروندان معنا پیدا می کند.یک بعد مساله تصمیمات؛قوانین وسیاستهای مدیریت شهروبعد دیگر انتظارات وخواسته ها ونهایتا حمایت ومشورت فعالانه شهروندان است. واژه مشارکت به معنای درگیری و تجمع برای منظور خاص می باشد. عده ای از صاحبنظران مدیریت مشارکت را درگیری ذهنی ، عاطفی اشخاص درموقعیت های گروهی تعریف کردند که آنان را برمی انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی یکدیگر را یاری دهند و درمسئولیت کار شریک شوند.( علوی تبار، ۱۳۷۹، ص۱۵). مشارکت وسیله ای برای رسیدن به اهداف توسعه انسانی و یک ارزش مستقل در توسعه جوامع شهری به حساب می آید . هرگونه اقدامی برای برنامه ریزی و طراحی و مدیریت شهر باید در تناسب و رابطه تنگاتنگ با نیاز و خواسته های مردم شهر صورت گیرد در غیر این صورت تقابل بین طرح ها و خواسته های شهروندان سبب بروز مشکلات و مهمل ماندن طرح ها خواهد شد . (پور محمدی ، محمد رضا ، ۱۳۸۶ ص ۲۷ ) به تجربه ثابت شده است که هرگاه مردم در اجرای فعالیتها و پروژه های برنامه توسعه ،مشارکت داشته باشند اهداف پروژها بیشتر مورد حمایت واقع شده و دسترسی به اهداف آن آسانتر می شود. مشارکت مردم نه تنها بکارگیری نهادها را در اجرای فعالیتها و پروژه ها سهل می نماید . بلکه هزینه ها و خسارت را کاهش داده ونگهداری و قابل استفاده بودن هر فعالیت و پروژه ای را دردوران بحرانی تضمین می نماید(شهابیان،۱۳۸۹،۲). در چند سال اخیر در بیشتر کشورهای توسعه یافته هرگاه در اجرای طرحی مردم در مراحلی از آن مشارکت فعالانه داشته باشند غالباً موفقیت حاصل می شود و اهداف این پروژه بیشتر حمایت شده و زودتر هم به موفقیت می رسد . به همین دلیل مشارکت مردم به عنوان عاملی تأثیر گذار در موفقیت طرح ها به شمار می رود . بنابراین کلید دیگر برای برنامه ریزی موثر و کارآمد شناخت این موضوع است که دخالت دادن مردم برای رسیدن به توافق عمومی لازم است . یعنی این که برنامه ریز باید کمک کند که همه گروه های علاقمند به توافق در مورد ماهیت مسئله و طرح مطلوب برسند . نیاز اول دربیشتر پروژه های برنامه ریزی این است که همه تصمیم گیرندگان ، افرادحرفه ای و غیرحرفه ای، به این نتیجه برسند که مسئله ای وجود دارد که نیازبه راه حل دارد ونیاز دوم این است که تصمیم گیرندگان درموردموضوعات و بهترین راه حل مسائل به توافق برسند.( سیف الدینی،۱۳۸۱،ص ۱۳۸) هسته مرکزی مفهوم مشارکت، قدرت یافتن شهروندان و تأثیر گذاری بیشتر آنان بر طرح های شهری است. آن چه در حال حاضر در طرح هایی که با عنوان مشارکتی در کشور اجرا می گردد به هیچ وجه ناظر بر این مفهوم نبوده و عمدتاً عبارت است از تأمین اعتبار مالی طرح یا پیش فروش واحدهای احداثی. در این شرایط، لازم است با کاوشی دقیق در نظریه های مشارکت، ابعاد و سطوح مختلف، برنامه ریزی شهری مشارکتی را مشخص کرد و براساس آن جایگاه واقعی طرح های شهری که باعنوان مشارکتی مطرح می شوند را تعیین نمود (حبیبی و سعیدی رضوانی، ۱۳۸۴: ۱۶).
بنابراین جلب مشارکت مردمی در اقدامات مربوط به مجموع مدیریت شهری باتوجه به گستردگی مسائل از جمله مهمترین موضوعاتی است که از سوی مسئولین و مدیران شهری باید مورد توجه قرار بگیرد. این پژوهش ضمن بررسی اسنادی پیشینه ای از مشارکت ومبانی نظری توسعه مشارکتی جهت بهبود مدیریت به پیمایش میدانی در شهر پل سفید که به عنوان مطالعه موردی تحقیق انتخاب شده می پردازد و سپس با بهره گرفتن از نتایج بررسی های میدانی واسنادی وتحلیل یافته های تحقیق، پیشنهاداتی جهت دستیابی و به کارگیری راهکارهایی جهت بهبود مدیریت شهری را فراهم می آورد.
۱-۳-سؤالات تحقیق:
۱-۳-۱-سئوال اصلی تحقیق:
آیا مشارکت شهروندان در مدیریت مطلوب شهری پل سفید مؤثر است ؟
۱-۳-۲-سوال فرعی تحقیق:
وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت مطلوب شهر پل سفید در چه سطحی قرار دارد؟
زمینه ها و راههکارهای افزایش مشارکت شهروندان پل سفید جهت بهبود مدیریت و عمران شهری چه عواملی می توانند باشند؟
۱-۴-اهداف تحقیق:
۱-۴-۱-هدف کلی:
بررسی نقش مشارکت شهروندان در مدیریت مطلوب شهری
۱-۴-۲- اهداف جزئی:
بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در بهبودوضعیت مدیریت شهری پل سفید
شناسایی عوامل موثردرافزایش نقش مشارکت شهروندان درمدیریت شهری
ارائه ی سیاست ها و اقدامات اجرایی مؤثر جهت مشارکت شهروندان در زمینه ی رفع مسائل و مشکلات بافت فرسوده شهر.
۱-۵-فرضیات تحقیق :
متناسب با سوالات مطرح شده برای به نتیجه رسیدن در این رساله فرضیات ذیل ارائه می شوند.به نظر می رسد بین مشارکت شهروندان و مدیریت مطلوب شهری پل سفید رابطه معناداری وجود دارد .
به نظر میرسد میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در شهر پل سفید ازوضعیت پایینی برخوردار است.
به نظر میرسد ارتقای پایگاه اجتماعی- اقتصادی شهروندان تا حد زیاد در میزان علاقه مندی شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری موثر می باشد.
۱-۶-اهمیت وضرورت موضوع تحقیق:
ضرورت واهمیت مشارکت واقعی تمام افراد جامعه درگستره فعالیتهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی به منظور دستیابی به توسعه پایدار وهمه جانبه برکسی پوشیده نیست. اهمیت و ضرورت روی آوردن به مشارکت وتوسعه مشارکتی دراندیشه ها ونظریه ها ونیز در تلاش های سازمان ها ونهادهای بین المللی وملی بویژه در جهان سوم بازتاب دارد. به طور که می توان آن را در حوزه مسائل شهری ومدیریت شهری مورد توجه قرار دارد. ضرورت مشارکت درتمام عرصه های زندگی مشهود است. اما مشارکت الزامات خاص خود را دارد.اولین شرط شناخت نگرش وتمایلات مردم است که باید در توانمنمدیهای آنها همراه باشد. پس ازآن ایجاد بستر وشرایط مناسب درعرصه های مختلف است تابا تجربه وآزمون آن بتوان به طور موثر در فعالیت های اجتماعی مشارکت کرد. این مسئله از یک سو نیازمند برنامه ریزی برای طراحی الگوها وایجاد انواع تشکل ها وازسوی دیگر نیازمند شناسایی ظرفیت های قابل واگذاری برای مشارکت در شهرداری است.
اکثر تسهیلگران اجتماعی، برنامه ریزان وکارشناسان توسعه با بکارگیری رویکردهای مشارکتی در تلاشند تا با توانمند کردن جوامع محلی واحیاء سازمانهای مدیریت بومی وسنتی این جوامع بر پایه ساختارهای اجتماعی و عرضی گاهی درجهت احیاء مدیریت درونزا توسط این جوامع بردارند. ضمن اینکه تمایل دولتها نیز برای لحاظ کردن نقش کلیدی جوامع محلی در برنامه ریزی های توسعه به طور روز افزون درحال افزایش است( فرج الله حسینی، ۱۳۸۳)
درطی سالهای اخیر از مهمترین موضوعات جامعه علمی، مشارکت شهروندان در قالب سازمانهای محلی با هدف تحقق حکمرانی خوب است. که این موارد در کانون بحث ها قرار دارد. این اندیشه طی قرن ها موضوع فکری اندیشمندان بوده و به گونه امروزی تکامل یافته وبنابر نتایج علمی حاصل شده با مشارکت شهروندان در طراحی و اجرا وارزیابی برنامه های شهری یک اصل اساسی درمدیریت شهر، قلمداد می شود و در جامعه مدرن شهروندان باید دارای حقوق و وظایف دوسویه باشند وبه گونه ای آزاد و برابر در تصمیم گیریهای سیاسی و روندهای جاری اجتماعی سیاسی شان مشارکت کنند.(غفاری، جمشیدزاده،۱۳۹۰)آنچه که مطرح شدضرورت پژوهش دراین حوزه را اشکارمیکند.بنابرین بدون انجام پژوهشهای متعدد نمی توان به شناخت رفتارهاونگرش والزامات مشارکت مردم درجامعه وبه ویژه امورشهری دست یافت.
۱-۷- پیشینه تحقیق:
۱-۷-۱- پیشینه داخلی پژوهش:
درایران،درسالهای اخیر به نحوی فزاینده، سخن ازمشارکت شهروندان درتمامی امور، مطرح بوده است.این مشارکت به شکلی نامعمول ونامطلوب در حوزه شهرسازی ظهوریافته است.به طوریکه میتوان گفت درمشارکتی که اکنون درحوزه شهرسازی کشورمطرح است،مفهوم مشارکت،قلب ماهیت شده است.هسته مرکزی مفهوم مشارکت،قدرت یافتن شهروندان وتاثیرگذاری بیشترآنان برطرح های شهریست.آنچه درحال حاضردرطرح هایی که باعنوان مشارکتی درکشوراجرامی گرددبه هیچ وجه ناظربراین مفهوم نبوده وعمدتا” عبارتست ازتامین اعتبارمالی طرح یاپیش فروش واحدهای احداثی. بااین وجوددرزمینه مشارکت مردمی درتوسعه شهرهامطالعات فراوانی صورت گرفته که دراینجا به بیان آنها می پردازیم:
-علیرضاعلوی تباردرجلدیک کتاب “مشارکت دراداره امورشهرها"سال۱۳۷۹دربخش اول چارچوب نظری ومفهومی مشارکت،بخش دوم به بررسی وارزیابی تجارب ایرانی الگوی مشارکت شهروندان وبخش سوم به بررسی تجارب جهانی الگوهای مشارکت شهروندان پرداخته است (علوی تبار،۱۳۷۹)
-ارجمندنیادرمقاله خودتحت عنوان “سازمانهای غیردولتی راهبردمشارکت سازمان یافته” ۱۳۸۰بابازکردن مفاهیم مشارکت در صفحات اولیه مقاله خود بحث مشارکت وتوسعه رامطرح ومشارکت مردمی راشرط بنیادین برای تحقق توسعه پایدارمی داند.درادامه شرایط عمده تحقق مشارکت ومحدودیت هاوموانع مشارکت به صورت تیتروار ارائه شده ونهایتا ویژگی هاوتوان های سازمان های غیردولتی برای ایجادمشارکت ارائه می گردد(ارجمندنیا،۱۳۸۰)
حسین وظیفه دوست و سیاوش نوری در مقاله ای با موضوع مشارکت های مردمی ونقش آن در توسعه مدیریت شهری (مطالعه موردی: منطقه ۵ تبریز) به تبیین مشارکت های مردمی وتاثیر آن بر مدیریت شهری ،ودر مرحله ی نخست به اهمیت موضوع پرداخته ودر ادامه ضمن توصیف مفهوم توسعه وابعاد آن و به ارائه تعریفی در خصوص مشارکت ومزایای آن پرداخته ،و مهمترین عوامل وایجاد ارتباط میان مشارکت شهروندان ومدیریت شهری را شناسایی و راهکار هایی در جهت توسع وگسترش بیش از پیش مشارکت عمومی در فعالیت های مدیریت شهری ارائه می نمایید(وظیفه دوست،۱۳۸۷).
مجید کفاشی در مقاله ای تحت عنوان تاثیر مدیریت امکان شهری بر فرهنگ شهروندی به تاثیر امکانات شهری بر فرهنگ شهروندی ،با تاکید بر عوامل اجتماعی –فرهنگی می پردازد.هدف این پژوهش را شناخت تاثیر امکانات اجتماعی وفرهنگی بر فرهنگ شهروندی ودست یابی به یک الگوی نظری وتحلیل در خصوص تبعیین فرهنگ شهروندی ،شهروندان می داند(کفاشی،۱۳۸۹).
اعظم خاتم درمقاله ای تحت عنوان “فعالیت سازمان های غیردولتی درزندگی شهری ایران” سال۱۳۸۰بامطرح کردن اهمیت مشارکت دردنیای خارج وداخل ازایران به ارائه تصویری ازسازمانهای غیردولتی وفعالیت آنهاپرداخته است(خاتم،۱۳۸۰)
-حسن احمدی درسال۱۳۷۳درکتابی تحت عنوان"نگرشی برالگوهای برنامه ریزی شهری درجهان"دربخش سوم این کتاب ،نحوه مشارکت مردم درامور برنامه ریزی شهری ایا لت هاوایی راموردبررسی قرارداده است(احمدی،۱۳۷۳).
محمدرضاسعیدی درسال۱۳۸۲در کتاب “درآمدی برمشارکت مردمی وسازمان های غیردولتی “تضمین مشارکت مردمی رامستلزم پنج شرط عمده دانسته:فرهنگ مشارکت،نهادهای مشارکتی، نظام اطلاع رسانی،تسهیلات وامکانات مادی وتخصصهای ضروری وساختاردولت (سعیدی،۱۳۸۲).
جهانشاه پاکزاددرکتاب"مقالاتی درباب طراحی شهری “کتاب اول،۱۳۸۶،درمقاله"بررسی تطبیقی شهرهای ایرانی واروپایی برای ریشه یابی موانع تاریخی مشارکت مدنی” ، درنهایت مشارکت را وسیله ای میداندبرای تبدیل یک شهرنشین بی تفاوت به یک شهروند،یعنی تبدیل شهرنشین به انسانی که بامحیط خودارتباط ذهنی عاطفی داشته ،مسؤلیت بهسازی محیط خودرادریک همیاری مستمر بادیگران بدیهی پندارد(پاکزاد،۱۳۸۶).
رضاعلی محسنی درسال۱۳۸۷درکتاب جامعه شناسی مسائل وآسیب های اجتماعی درفصل ششم کتاب به بحث مشارکت شهروندان درتوسعه شهر پرداخته،ویژگیها،اهمیت مشارکت، چارچوب نظری و زمینه های مشارکت رابرشمرده ودرآخربه ارائه راهکارها و پیشنهادات در زمینه مشارکت پرداخته است(محسنی،۱۳۸۷).
-فرشادنوریان ومحمودرضایی درمقاله ای باعنوان ازفکرتااجرا:برنامه مداخله مردم دربرنامه ریزی وطراحی شهری بابه کارگیری ICTکه درسال۱۳۸۵ انجام گرفت،هدف اصلی این مقاله،ارائه روشی کاربردی جهت مشارکت مردم دربرنامه ریزی وطراحی شهری وتولیدفضاهای زیستی درمقیاس محله به کمک فناوری اطلاعات وارتباطات است.ازنتایج بدست آمده میتوان به توانمندسازی نظام مدیریت شهری براساس ایجادوتوسعه نهادهای محله ای به روش نوین،توجه ودرنظرگرفتن مشکلات وخصوصیات خاص هرمحل به عنوان مبانی طراحی آن محل،دامن زدن به مشارکت اجتماعی بیشتر درسطح مناطق وشهر،توجه مناسب به دیدگاه های تخصصی برنامه ریزی وطراحی شهری وپایه ریزی معیارکیفیت زندگی براساس نیازهای مردم محل اشاره نمود(نوریان و رضایی،۱۳۸۵).
-مهدی دستان درپایان نامه مقطع کارشناسی ارشدخود باعنوان نقش مدیریت شهری درتوسعه فضایی شهر(نمونه: نکا)که درسال۱۳۸۹دفاع گردید، یکی ازاهداف رسیدن به مدیریت شهری شایسته راحضورومشارکت مردم وبکارگیری شیوه مدرن مدیریتی می داندوبرای تحقق حضورمردم،سازمان های مردم نهادی که بتوانددرقالب یک حکومت محلی وبااستفاده ازعقلانیت وخردجمعی زمینه رابرای تسهیل ومرتفع نمودن معضلات حاکم برشهرها فراهم نمایدراضروری می داند(دستان،۱۳۸۹).
۱-۷- ۲-پیشینه خارجی پژوهش:
یکی از نخستین مطالعات در حوزه ی مسائل شهری از حیطه ی اداره مردمی شهر را، برایان مک لالین در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ انجام داده است. از نظر او اداره مردمی شهر نوعی فرایند است که متضمن نظام به هم پیوسته ای است که هم حکومت و هم اجتماع را در بر می گیرد. افراد دیگری همچون اتکینسن و مک کینلی نیز پس از او این بحث را مطرح کردند. این مفهوم نه تنها با تشکیلات دولتی و رسمی و همچنین نهادهای شهری و منطقه ای که رسما امور عمومی را اداره می کنند، ارتباط می یابد بلکه فعالیت بسیاری از گروههای سیاسی و اجتماعی دیگر را در برمیگیرد.(UN,2000,1). ترنر و بارت مؤلفه های اصلی اداره مردمی شهر را موارد ذیل دانسته اند؛ مشروعیت حکومت، مسئولیت و پاسخگویی و در واقع اصل اساسی اداره مردمی شهر و تحقق آن را مشارکت شهروندان می دانند.(Rusmarsidik,2000,10). در اواخر دهه ی ۱۹۶۰ نقش مشارکت شهروندان در جوامع بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت(رهنمایی، ۱۳۸۸، ۱۷۲). در این راستا کسانی مثل: روسی(۲۰۰۶)؛ اسمیت(۲۰۰۶)؛ ولی(۲۰۰۶)در تحقیقات خود نشان دادند که برای افزایش مشارکت شهروندان در اداره ی امور مختلف، وجود اعتماد، الزامی است.به عبارتی در هزاره جدید که اندیشه های پست مدرنیستی مجال بروز یافته اند، مواردی چون اعنماد نهادی، رضایتمندی اجتماعی، رضایتمندی بهداشتی و مفاهیم انسانگرایانه دیگری تحت عنوان رفاه اجتماعی جمع آمدهاند.(Giddens,2006.Bannet,2004) همچنین می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
لی؛جون؛(۲۰۰۹)بررسی تاثیر آموزش عالی درپرورش خصوصیات شهروندی ومیزان آشنای ومشارکت دانشجویان در فعالیتهای سیاسی؛اجتماعی؛مدنی.لی دراین پژوهش به موسسات آموزش وپرورش چین به عنوان بازیگران کشوری پیشنهاد کرده است که به آموزش وپرورش شهروندانی فعال بپردازند ودانشجویان را که نمایندگان اجتماع وبه عبارتی منعکس کننده افکارجامعه هستند؛ طوری پرورش دهندکه درفعالیت های سیاسی؛اجتماعی ومدنی حضور چشمگیر و پر جنب وجوش داشته باشند.
کائوتری؛هوین ودیگران(۲۰۰۱)دربررسی خود تحت عنوان مشارکت درتوسعه به این نتیجه رسیدندکه اتخاذ سیاستهای مشارکتی مطابق باشرایط اجتماعی؛سیاسی وفرهنگی هر جا معه برای توسعه یافتگی درون زا سرلوحه اداره امور جوامع قرار گرفته است.منطق این شیوه مدیریتی آن است که افراد درتصمیم سازی ها وتصمیم گیری های موثر برسرنوشت خود مشارکت کنندو در کارهای مختلف از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند وبر زندگی خود نظارت کنند.
تام ترنر(۱۹۹۸)درکتاب شهرهمچون چشم اندازبه بررسی این موضوع پرداخته وبه این نتیجه رسیده است که بهره گیری ازمردم درهرجامعه ای هرچند که آن جامعه بی نظم باشد؛ راه مشارکت مردم جهت تفویض ایده ها به برنامه ریزان ازطریق کمیته های مشورتی؛اظهارات کتبی وشفاهی وکارگاه های آموزشی راامکان پذیرمی کند.
پژوهش های انجام شده درباره : نقش مشارکت شهروندان در مدیریت مطلوب شهری نمونه ی مورد ...