۷-۳-۲- مقایسه زنجیره تأمین پایدار، حلقه-بسته، سبز
گاهی اوقات از SSCM به عنوان مدیریت زنجیره تأمین حلقه- بسته یا مدیریت زنجیره تأمین سبز تعبیر می شود. زنجیره تأمین حلقه- بسته آن دسته از زنجیره های تأمینی هستند که در آن از اقلام ، زمانی که آنها دیگر مطلوب نیستند یا دیگر نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند مراقبت می شود.
زنجیره تأمین حلقه بسته متشکل از یک زنجیره رو به جلو و یک زنجیره معکوس می باشد (چن یین و چن[۱۳۲] ، ۲۰۱۰). در ساختار رو به جلو شبکه شامل سه سطح تأمین کنندگان ، کارخانه ها و مراکز توزیع و در برگشت شامل سه سطح مراکز جمع آوری، تعمیر و اسقاط است. در زنجیره رو به جلو مواد خام به محصولات جدید تبدیل و توزیع شده و به وسیله مشتریان استفاده می شود. در زنجیره تأمین معکوس، محصولات مصرف شده بازیافت و مجدداً استفاده، تعمیر یا ساخته می شوند (سیمپسون و همکاران[۱۳۳] ،۲۰۰۷)
هدف اصلی زنجیره تأمین حلقه- بسته افزایش حداکثر سودآوری اقتصادی از محصولاتی است که دوره عمرشان به پایان رسیده است در حالی که SSCM نیازمند هماهنگی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی می باشد.
با این حال، زنجیره های تأمین حلقه- بسته به عنوان دوستدار محیط زیست[۱۳۴] به وسیله کاهش اثرات نامطلوب زیست محیطی زنجیره تأمین در نظر گرفته می شود. بنابراین زنجیره های تأمین حلقه- بسته تقریباً طبق تعریف، پایدار فرض می شود(لیو و دیگران ، ۲۰۱۲).
اگرچه در ادبیّات زنجیره تأمین مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین پایدار و مدیریت زنجیره تأمین سبز معمولا به جای یکدیگر به کار می روند، این دو مفهوم کمی با یکدیگر فرق دارند. برخی از محققان بر این باورند که باید یک تمایز روشنی بین SSCM و مدیریت زنجیره تأمین سبز وجود داشته باشد چرا که زنجیره های تأمین پایدار به آنچه که به اصطلاح زنجیره های تأمین ((سبز)) نامیده می شود، محدود نمی شود (ژو و همکاران [۱۳۵]، ۲۰۰۵).
مدیریت زنجیره تأمین پایدار در برگیرنده ابعاد اقتصادی و پایداری اجتماعی و زیست محیطی است. بنابراین مفهوم مدیریت زنجیره تأمین پایدار وسیع تر از مدیریت زنجیره تأمین سبز است و مدیریت زنجیره تأمین سبز بخشی از مدیریت زنجیره تأمین پایدار می باشد.
برای پایداری واقعی، زنجیره های تأمین باید در محدوده یک ساختار واقع بینانه مالی عمل کنند و همچنین به محیط زیست و جامعه ما کمک نمایند. برای محققان از این منظر SSCM مفهوم کامل شده تری است که می تواند بهتر از دو اصطلاح دیگر یعنی مدیریت زنجیره تأمین سبز و مدیریت زنجیره تأمین حلقه- بسته، اهمیت دستیابی همزمان به اهداف زمینه ساز سه گانه را برجسته نماید (لیو و دیگران ، ۲۰۱۲).
۱-۷-۳-۲- مدیریت زنجیره تأمین حلقه بسته [۱۳۶] (CLSCM)
با افزایش هزینه های مرتبط با دفع و دفن ضایعات، سازمان های تولیدی تلاش های خود را جهت یافتن راهکارهای مناسب برای این مسئله افزایش دادند. در این راستا یک زنجیره تأمین حلقه بسته اثربخش، هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ زیست محیطی، هم برای شرکت های تولیدی و هم جامعه سودمند خواهد بود (حاجی آبادی، ۱۳۹۱ : ۳۴).
به طور کلی حلقه های بسته از دو زنجیره تأمین تشکیل شده اند : یک زنجیره تأمین رو به جلو و یک زنجیره تأمین معکوس که به موجب آن محصول بازیافت شده، مجدداً به زنجیره رو به جلوی معمول وارد می شود. دفی[۱۳۷] (۲۰۰۹) گرچه این تعریف را تصدیق می نماید اما آن را به عنوان ادغام و یکپارچه سازی تصمیمات استراتژیک و عملیاتی در طول زنجیره های رو به جلو و معکوس که یک شرکت در آن فعالیت می کند تعریف می نماید. آنگونه که از این تعریف بر می آید، زنجیره تأمین حلقه بسته در پی آن است تا زنجیره تأمین را در یک حالت چرخشی قرار داده و موجب حداقل سازی ضایعات گردد (لینتون و همکاران، ۲۰۰۷).
CLSCM به عنوان یک استراتژی اثربخش، کارا و اقتصادی، در جهت فعالیت های پایدار زیست محیطی در شرکت های تولیدی مطرح شده است. اخیراً CLSCM به استراتژی ای جهت دستیابی به زنجیره تأمین پایدار تبدیل شده است که این امر، موجب تغییرات در فلسفه تولیدی سازمان ها خواهد شد. این تغییرات از منبع یابی و انتخاب تأمین کنندگان، ارزیابی عملکرد زیست محیطی تأمین کنندگان، اصلاح و مدیریت فرآیندها، کاهش بسته بندی و ضایعات کلی، تولید محصولات زیست سازگار، کاهش کربن های منتشره ی حاصل از فرایند تولید و حمل و نقل کالاها ناشی می گردد. CLSCM کاهش اثر گازهای گلخانه ای و گرم شدن جهانی را سبب می شود که این امر به نوبه خود، پایداری فرآیندهای تولید را ارتقاء می دهد و حفظ منابع طبیعی اکوسیستم صنعتی را سبب می گردد. (حاجی آبادی، ۱۳۹۱ : ۳۶).
۲-۷-۳-۲- زنجیره تأمین سبز
داشتن یک زنجیره تأمین سبز، به حداقل سازی و ترجیحاً حذف اثرات منفی ای اشاره دارد که زنجیره تأمین بر روی محیط زیست دارد. این امر نیازمند استفاده از مواد زیست سازگار، علاوه بر حداقل سازی ضایعات می باشد. بنابراین، زنجیره تأمین باید مدیریت گردد تا استفاده از مواد اتلافی و هدر رفته، حداکثر شده و اطمینان حاصل آید مواردی دور ریخته می شود که هیچ استفاده احتمالی دیگری ندارند. این منطق در راستای زنجیره تأمین حلقه بسته می باشد چراکه در این زنجیره ها، هدف بازگرداندن محصول استفاده شده به فرایند تولید و ایجاد حلقه ای است که همه مواد در دست را بکار می گیرد و بنابراین استفاده از منابع طبیعی را حداکثر و اثرات زیست محیطی را حداقل نموده و در نهایت موجب سبز سازی زنجیره تأمین می گردد (لینتون و همکاران،۲۰۰۷). فلسفه مدیریت زنجیره تأمین سبز [۱۳۸](GSCM) بر روی این امر متمرکز است که شرکت ها چگونه از فرایند، تکنولوژی و توانمندی های تأمین کنندگانشان استفاده کرده و مسائل زیست محیطی را جهت دستیابی به مزیت های رقابتی، یکپارچه می نمایند. هدف اصلی مدیریت زنجیره تأمین سبز، کاهش آلودگی های زیست محیطی از بالادست تا پایین دست زنجیره تأمین، از هنگام خرید مواد خام تا تولید، توزیع، فروش و منسوخ شدن محصولات، می باشد. جمع آوری محصولات معیوب و منهدم شده و ترمیم آن ها، جزء لاینفک و ضروری یک زنجیره تأمین سبز است (حاجی آبادی، ۱۳۹۰).
۴-۲- ارزیابی عملکرد پایداری زنجیره های تأمین
اندازه گیری عملکرد به تازگی به زنجیره تأمین گسترش یافته است. این گسترش به علت افزایش پیچیدگی فرآیندهای چندگانه و سازمان هایی است که ممکن است در محصول و ارائه خدمت درگیر باشند و نقش روابط زنجیره تأمین را در کسب مزایای استراتژیک مدیریت سازمان دارا می باشند (گاناسکاران[۱۳۹] و همکاران، ۲۰۰۱).
عملکرد زنجیره تأمین به فعالیت های گسترده زنجیره تأمین جهت برآورده کردن نیازمندی های مشتری نهایی اشاره دارد که شامل قابلیت دسترسی به محصول، تحویل به موقع، موجودی و ظرفیت لازم در زنجیره تأمین برای عملکردی مناسب است تا پاسخ گوی نیازمندی های مشتری نهایی باشد. عملکرد زنجیره تأمین مرزهای شرکت را پشت سر می گذارد، چرا که شامل مواد اصلی، قطعات، مونتاژهای فرعی و محصولات نهایی و توزیع آن ها توسط کانال های مختلف به مشتری نهایی است. همین طور عملکرد زنجیره تأمین مرزهای کارکردی سازمان را از قبیل تهیه و تدارک، تولید، توزیع، بازاریابی و فروش و تحقیق و توسعه را نیز قطع می کند (فیض آبادی و جعفرنژاد، ۱۳۸۴).
برای موفقیت در محیط جدید کسب و کار، زنجیره تأمین به بهبود مداوم نیاز دارد. برای این منظور لازم است که عملکرد زنجیره تأمین ارزیابی شده و معیارهای عملکردی آن استخراج گردد. امروزه مدیر ارشد نمی تواند تنها بر عملکرد شرکت خود تمرکز کند؛ بلکه بایستی عملکرد زنجیره تأمین یا شبکه ای که شرکت یکی از شرکای آن است، را مورد توجه قرار دهد. میدان رقابتی، زنجیره تأمین در مقابل زنجیره تأمین با تأکید بر بهبود مداوم در سرتاسر زنجیره تأمین خواهد بود. برای بهبود عملکرد زنجیره تأمین لازم است که معیارهای عملکرد قدیمی کسب و کار را کنار گذارده و معیارهای عملکردی جدیدی را مشخص کنیم تا بتوان به جای عملکرد یک کسب و کار به صورت واحد به ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین بپردازیم(هاوسمن[۱۴۰]،۲۰۰۰).
در ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین فقط عملکرد شرکت اصلی در زنجیره تأمین مورد ارزیابی قرار نمی گیرد بلکه شبکه ای از روابط بین شرکای زنجیره است که مورد ارزیابی قرار می گیرد. به همین علت می توان گفت که این نوع ارزیابی می خواهد عواملی که ماهیتاً غیر قابل ارزیابی هستند را ارزیابی کند، یعنی شبکه ای از روابط بین شرکاء باید مورد کنترل و ارزیابی قرار گیرد.
تشخیص نحوه عملکرد و در نتیجه اندازه گیری عملکرد سازمان سبب می گردد تا مراحل توسعه و بهبود آن روشن گردد. سیستم اندازه گیری عملکرد در زنجیره تأمین سازمان را قادر می سازد تا :
-
- بازبینی،ارزیابی و کنترل عملکرد در اختیار سازمان باشد
-
- بتوان از متدولوژی و معیارهای یکسان در ارزیابی در سطح سازمان سود برد
-
- بتوان در چارچوبی سیستماتیک تصمیم گیری نمود (ایوان هوک[۱۴۱] ، ۱۹۹۸).
تأکید بر این نکته اهمیت دارد که بطور ایده آل کل زنجیره تأمین باید تجزیه و تحلیل شود، نه فقط تأثیر جزئی یک سازمان واحد، اگرچه در بیش تر موارد، اندازه گیری تأثیر چنین ساختار پویا و پیچیده ای به عنوان زنجیره تأمین کل غیرممکن است. با این وجود، باید تلاش هایی برای توجه به زنجیره تأمین به عنوان یک نهاد، متشکل از بلوک های کوچک-شرکت ها و فرآیندهای واحد- صورت گیرد. همانطور که در بسیاری از موارد این مسئله اهمیت دارد، هرگونه اثرات منفی از یک تصمیم گیری در یک بخش از زنجیره تأمین، در مکان های مختلف در امتداد زنجیره تأمین، بدون اطلاع از سازمانی که تصمیم گیری اصلی در آن اتخاذ شده است، واقع می شود. در حالی که شرکت باید مراقب فرآیندها و عملکرد داخلی اش باشد، توجه به چگونگی تأثیر آن ها بر جهان خارجی – شرکای تجاری، محیط طبیعی و جامعه- اهمیت دارد.
باید توجه داشت که یک سیستم ارزیابی وقتی مناسب است که متوازن بوده و ابعاد مختلف را پوشش دهد. لذا سیستم ارزیابی علاوه بر شاخص های مالی باید شاخص های غیرمالی را نیز دربرگیرد، زیرا تأکید بیش از حد بر معیارهای مالی تصویر نادرستی از عملکرد زنجیره تأمین ایجاد می کند(فتاحی و همکاران،۱۳۸۹). سرمایه گذار، سیاست گذار و دیگر ذینفعان، به طور فزاینده ای در جستجوی ارزیابی عملکرد با توجه به پایداری- عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی- یک سازمان اند.
ارزیابی پایداری، فرآیندی است که طی آن با بهره گرفتن از مدل های تحلیل و قضاوت انسانی، وضعیت نسبی یک سامانه از نظر میزان تحقیق اهداف توسعه پایدار سنجیده می شود. مهم ترین اهدافی که از اجرای مطالعات ارزیابی پایداری دنبال می گردد عبارتند از :
-
- رتبه بندی گزینه های مختلف و انتخاب گزینه برتر
-
- ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود و اصلاح فناوری های موجود
-
- تعیین مشکلات و نقاط ضعف موجود و یافتن راه حل برای آن ها(لوندین و همکاران،۱۹۹۷ ؛ شوپینگ و همکاران ، ۲۰۰۶).
پاپ(۲۰۰۶) ارزیابی پایداری را به عنوان ((دربرگرفتن طیفی از فرآیندها که همه به عنوان هدف گسترده خود یکپارچگی مفاهیم پایداری با تصمیم گیری را دارا می باشند، فرآیندهایی که ممکن است برچسب های ارزشیابی[۱۴۲] پایداری، ارزیابی تأثیر پایداری، یا ارزیابی یکپارچه، در میان دیگران را به دوش بکشند)) تعریف می کند.
دیوایست و همکاران(۲۰۰۱) دامنه تعریف را محدود و آن را به صورت یک فرایند رسمیِ شناسایی، پیشبینی و ارزیابی اثرات بالقوه طیف گسترده ای از طرح های ابتکاری مربوط و جایگزین آن ها در مورد توسعه پایدار جامعه تعریف نمودند.
تأثیر زنجیره های تأمین بر پایداری، و ارزیابی عوامل مرتبط با آن ها در سطوح مختلف، از سطح پایین نظیر فعالیت ها و فرآیندهای فردی تا سطح استراتژیک- تأثیر و عملکرد سطح سازمان تا نهایتاً تأثیر کل زنجیره تأمین- صورت می گیرد(سنتیکایا،۲۰۱۱: ۵۹).
۵-۲- پایداری در زنجیره های تأمین مواد غذایی
توجه و هراس از ایمنی مواد غذایی در سال های اخیر قابل درک است چرا که، نشان داده شده است کنترل ناکافی می تواند منجر به هزینه های گزاف و خدشه دار شدن نام تجاری خرده فروشان، تولیدکنندگان مواد غذایی و مقامات بهداشت شود. پایداری بخشی از مأموریت و استراتژی بسیاری از شرکت های مواد غذایی شده است، این روند با شرکت های بین المللی بزرگ فعال در کشورهای توسعه یافته شروع شده است و توسط مصرف کنندگان و خرده فروشانی که خواستار محصولات غذایی ایمن و پایدار هستند، هدایت می شود. مصوبات دولت در مورد مباحث مسئولیت پذیری اجتماعی و زیست محیطی توجه به این مسائل را دوچندان نموده است. این نگرانی ها در طول کل زنجیره تأمین مواد غذایی طنین انداز می شود(گرین[۱۴۳]،۲۰۱۰).
کشاورزی و لجستیک مواد غذایی نقش حیاتی در مدیریت زنجیره تأمین مواد غذایی ایفا می کند(لازاریدسا،۲۰۱۱).
کمیسیون توسعه پایدار انگلستان، نقطه نظرات بسیاری از ذینفعان مختلف را برای ارائه یک توصیف بین المللی قابل اجرا از ((زنجیره تأمین مواد غذایی پایدار)) ترکیب کرده است :
-
- تولید محصولات بی خطر و سالم در پاسخ به تقاضای بازار و حصول اطمینان از اینکه تمام مصرف کنندگان به مواد غذایی مغذی دسترسی داشته و اطلاعات دقیق در مورد محصولات غذایی دارند.
-
- پشتیبانی از قابلیت زیستی و تنوع اقتصاد جوامع شهری و روستایی
-
- فراهم کردن ابزارهایی تا بواسطه مدیریت پایدار زمین، معیشت مناسب از طریق بازار و پرداخت هایی برای منافع عمومی ایجاد شود.
-
- احترام و عمل در محدوده ی محدودیت های بیولوژیکیِ منابع طبیعی(به خصوص خاک، آب و تنوع زیستی)
-
- دستیابی به استانداردهای بالای سازگار با عملکرد زیست محیطی بوسیله کاهش مصرف انرژی، به حداقل رساندن منابع ورودی و استفاده از انرژی تجدیدپذیر تا جای ممکن
- اطمینان از محیط کار سالم و بهداشتی و رفاه اجتماعی بالا و آموزش برای تمامی کارکنان درگیر در زنجیره تأمین