علاوه بر اين هاله داراي شعاعهاي رنگي متفاوتي است كه از بدن ساطع ميشود و در سراسر هاله ميدرخشد. عدهاي آن را امواج فكري تلقي ميكنند و به طور يقين افكار و احساسات ما به شدت بر هاله ما اثر ميگذارد. بعضي ، اشكال هندسه متنوعي در هاله خود دارند كه اين اشكال داراي مفاهيم ويژهاي است. براي مثال شكل دايره به معناي رضايت و خوشنودي دروني و كمال است. مثلث نشانه اين است كه شخص از ديگران حمايت ميكند. امروزه اعتقاد بر اين است كه افرادي كه وارستهاند و بر نفس خود مسلط شدهاند هاله نوراني آنها قابل مشاهده است و با تمرين ميشود امواج رنگهاي متصاعد از آئورا و هاله نوراني افراد مؤمن را ديد. رنگهاي مسلط بر هالهها حالا روحي و شخصيت افراد را نشان ميدهد و هر رنگ معناي خاصي دارد. مثلاً رنگ قرمز در هاله نوراني نشان دهنده نفس قوي و محكم است و تمايل پيشرفت و موفقيت را در شخص بيدار ميكند. اين افراد دلسوز و خونگرماند. رنگ قرمز همچنين دلالت بر جرأت و جسارت طبيعي دارد.
رنگ نارنجي جزو رنگهاي گرم و قابل توجه است كه در زمينه هاله افرادي كه به طور طبيعي كارآمد و سريع الانتقال هستند و به راحتي ميتوان با آنان كنار آمد ديده ميشود. دارندگان هالههاي نارنجي قادرند مردم را ببخشند و اغلب خود را در موقعيتي مييابند كه بايد مشكلي را حل كنند. رنگ سفيد در هالههاي نوراني به ندرت ديده ميشود، اين رنگ نشانهی انسانهاي مقدس و بشردوست است. افراد داراي هاله سفيد اغلب براي نفس خودشان چيزي نميخواهند و بيشتر نگران رفاه ديگران هستند.
طلايي، قويترين رنگي است كه كسي ميتواند آن را داشته باشد. اين رنگ به افرادي اعطا شده كه قادر به انجام هر طرحي كه به ذهنشان خطور كند هستند و در آن راه به مقصود نايل ميشوند. آنان افرادي بانفوذ و كوشا و بردبار و هدفدار هستند و اغلب در اواخر عمر به بزرگترين هدف خود دست مييابند. اينجاست كه هالههاي دور سر مقدسين و روحانيون در نقاشيهاي مذهبي طلايي رنگ است تا اقتدار نامحدود آنان را به نمايش بگذارد. هاله نوراني شامل چند لايه است كه به كالبدهاي لطيف معروفاند. به هر حال، هر چه شما بيشتر با هاله آشنا شويد ممكن است بتوانيد لايههاي متفاوت تشكيل دهنده آن را ببينيد كه به شرح زير است: 1- سطح فيزيكي اثري؛ 2- سطح كيهاني؛ 3- سطح ذهني زيرين؛ 4- سطح ذهني فوقاني؛ 5- سطح روحاني؛ 6- سطح اشراق؛ 7- سطح مطلق .اين هفت لايه موجود در آئورا و هالههاي رنگين، با تجربه احساس نورهاي رنگي و اندامشناسي انسان نوراني، در باور سمناني شباهت دارد (هفت اندام ظريف (لطيفه) و هفت مركز كه نمودار جايگاههاي هفت پيامبر بزرگ در بدنهاي انسان نوراني هستند، برميخوريم. بدين سان، بالندگي انسان نوراني به گونه دروني، دوره كلي پيامبري را بازبيني ميكند. ايده ی اين بالندگي كه رهايي انسان نوراني است، در برخي از نگارههاي
ايراني ديده ميشود كه بالندگياش با احساس نورهاي رنگين همراه است». (كربن، 1383، 69)
2- نور و هاله نور در هنرهای اسلامی و وجه اختلاف آن در هنرهای ادیان دیگر در چیست؟
در هر سرزميني بسته به اعتقادات ديني و فلسفي آن ديار هالههاي مقدس در آثار هنري شكل گرفته است.
احتمال دارد آئورا و نورهاي مغناطيسي كه از انسانهاي روحاني و مقدس متصاعد ميشده است با اعتقادات و اسطورههاي باستان تركيب يافته و هاله مقدس را به وجود آورده باشد. رنگهاي طلايي، سبز، قرمز… هالههاي مقدسين در نقاشيهاي هندوها، مانويان، مسيحيت و نقاشي ديواري بقاع متبركه در ايران، همان نورهاي رنگي مغناطيسي است كه نسبت به مراتب وجودي انسانهاي مقدس رنگهاي متفاوتي از آنها نمايان ميشود كه معناي آنها در تمدنها و فرهنگهاي مختلف تفاوتهاي جزئي دارد كه نقاشان آنها را به تصوير كشيدهاند.
3- مفهوم هاله نور در نقاشی مانویان؟
اعتقاد به نور در كل تاريخ وجود داشته است. ما در قرآن هم داريم الله النور و السموات و الارض در سوره نور آمده است. نور قداست دارد و به همين علت نور و خورشيد نماد قداست است. بيشتر اديان تحت تاثير بودهاند. وقتي ميخواستند اين قداست را به نمايش بكشند نوري مانند هاله دور سر پيامبران و قديسين تصوير ميشده است. تا حالت قداست را نشان دهد. اين ريشه انساني دارد و به دين خاصي مربوط نيست. از گذشته بسيار دور حتي در دوران ميترائيسم اين نور تصوير ميشده است.
مانی بر این عقیده است که جهان بر مبنای روشنایی و تاریکی است و از همین رو است که خوبی و بدی وجود دارد، همچنین پیروان این آیین باور دارند که در نهایت، روشنایی (خوبی) است که چیره خواهد شد و همه جا را فرا میگیرد.
اين نور در دام افتاده ی جان آدمي، با پالايش نفس،ظهور پيدا ميكند و اين ظهور در هاله انساني متجلي ميگردد. توجه به نور در آيين مانويت اشاره به سرزمين تاريكي و مادي دارد. آنچه اهميت دارد دستيابي به نور است و هاله نوراني مراتب تقدس و تذهيب نفس را ميرساند كه در سرزمين نور متجلي شده است.انتخاب مانی به این دلیل مهم میباشد که مانی نگارگراز نور ایران باستان برای رسالت خویش از اعجازی نو بهره گرفته است،یعنی در نگارگری و چهرهپردازی برای بیان دیدگاه عرفانی خویش به هنر نقاشی رو آورده و هنر را در خدمت مذهب به کار بسته است.در حقیقت اهمیت مانویت در نقاشی ایران ازاینرو است که به هنر نقاشی نوعی اصل اخلاقی بخشیده وآن را زنده نگه داشته و شیوهای سنتی و قراردادی در آن پدید آورده است. بنابراین برای شناخت هنر و نقاشی مانوی لازم است ابتدا مطالعهای بر دین،اساطیر و باورهای مانوی صورت گیرد.چرا که قبل از آنکه مانی یک نقاش چیرهدست باشد،پیامبری است که به تبلیغ آییناش پرداخته و از نقاشی به عنوان معجزهای برای اشاعهی آیین خود بهره گرفته است.
1-5 تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی
عنصر نور- هاله مقدس- هنر اسلامی- نقاشی مانویان.
1-6 روش تحقیق
تاریخی و توصیفی وتطبیقی
1-6-1 تحقيق تاريخي
تحقيق تاريخي فعاليتي است براي شناخت اتفاقات و حوادث گذشته و يكی از دشوارترين انواع پژوهش است اين تحقيق وقايع مربوط به گذشته را مورد تعبير و تفسير و ارزيابي قرار ميدهد. در اين روش هدف اين است كه وقايع گذشته دقيق و درست شناسايي شوند تا وضع موجود بهتر درك گردد در روشهاي ديگر مانند توصيفي محقق ميتواند نمونه مورد مطالعه را با ميل خود انتخاب نمايد، اما در تحقيق تاريخي مجبور است فقط اطلاعات و اسنادي را كه از گذشته باقي ماندهاند مورد بررسي قرار دهد بررسي وضع تعليم و تربيت ايران در دوران قاجار نمونهاي از تحقيق تاريخي است بررسي روند آموزش عالي ايران از تشكيل دانشگاه جنديشاپور تا تأسيس دارالفنون مثال ديگري از اين نوع تحقيق ميباشند.
1-6-2 تحقيق توصيفي
مطالعات توصيفي برعكس تحقيقات تاريخي در مورد زمان حال به بررسي ميپردازد. اين نوع تحقيق به توصيف و تفسير شرايط و روابط موجود ميپردازد اين گونه تحقيق وضعيت كنوني پديده يا موضوعي را مورد مطالعه قرار ميدهد.
1-6-3 تحقيق تطبیقی
بررسی تعاریف گوناگون «تطبیق»
تبیین ملاكهای تعریف مطالعات تطبیقی و شاخصهای تحدیدسازی
تبیین دامنه و گستره «تطبیق»
تبیین چارچوب و حدود تعریف
1-7 قلمرو تحقیق
در این پژوهش هنر اسلامی و نگارگری مانوی مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل دوم- مطالعات نظری
فصل دوم
مطالعات نظری
2-1 پیشینه پژوهش
1-سهروردی شیخ الشهابالدین یحیی،(1377) ، حکمه الاشراق، ترجمه دکتر سید جعفر سجادی، انتشارات دانشگاه تهران.
* سهروردی علاوه بر ذکر حدیثی از پیامبر (ان العرش من نوری) به نقل از ایشان ادعیهای را ذکر می کند که به حقیقتِ نوریِ حق اشاره دارد: «یا نور النور قد استنار بنورک اهل السموات و الارض و استعناء بنورک اهل الارض، یا نور کل نور، خامد بنورک کل نور» همه موجودات آسمانی به نور تو منور شده و کسب نور کرده اند و همه اهل زمین از نور تو روشن شده اند ای نور، هر نوری در جهان در برابر نور تو خاموش نماید.
2- بورکهات تیتوس،(1376)،هنر اسلامی زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات سروش.
* تیتوس بورکهارت در کتاب هنر اسلامی زبان و بیان ،مظهریت محراب را در پناهگاه بودن آن میداند: «برای دریافت مظهریت محراب در آداب نیایش اسلامی باید ریشه آن را در قرآن کریم یافت. بورکهارت معتقد است: حضور الهی در جهان، در دل و جان آدمی با نور چراغ در طاقچه مقایسه می شود.
3- کربن هانری،(1377)، انسان نورانی در تصوف ایرانی، ترجمه فرامرز جواهری نیا، انتشارات گلبان.
* رهنمون ساختن بینش به فراسوی عالم حسی میداند که برانگیزندۀ مهر و ستایش پسران نور و هراس از پسران تاریکی است و نیز به تماشاگذاردن بدنی رستاخیزی و لطیف از انسان نورانی تا تصویرگر رهایی انسان از حدود و ثغور ظلمانی باشد. او کار کیمیاگرانه نگارگری ایرانی را آزاد ساختن پارههای نور ایزدی از زندان ماده میداند.
4- نصر دکتر سیدحسین،(1375)، هنر و معنویت اسلامی، ترجمه رحیم قاسمیان، انتشارات دفتر مطالعات دینی و هنر.
* دکتر نصر نگارگری را کوششی میداند در مجسم ساختن طبیعی بهشتی و آن را خلقت اولیه فطرت یا همان فردوس برین و جهان ملکوتی که در این لحظه نیز در عالم خیال یا عالم مثال فعلیت دارد.
5- پاکباز روئین،(1380) نقاشی ایران از دیروز تا امروز، انتشارات زرین و سیمین، تهران .
* رنگهای غالب در نگارگری ایرانی انواع رنگ سبز است و آبی به همراه رنگهایی چون سرخ، زرد، خاکی و لاجوردی. رنگهایی درخشان و بس فرحانگیز که نرمی، لطافت، زیبایی، هیجان و شیدایی عالمی دیگر را روایت می کند. ترکیب این رنگها در یک رنگبندی سنجیده و نقش اندازی استادانه، جهانی خیالی و مسحور کننده، قرینه دنیای افسانهای شاعر میآفریند.
6-ابن هیثم در کتاب المناظر خود دو نکته مهم دارد:
*اول: نور که تا پیش از این شرایط رویت بوده است به مقام متعلق اصلیِ حس بینایی ارتقا مییابد و از این نظر حتی بر رنگ که تا پیش از این، نزد اکثر فلاسفه متعلق اصلی رویت شمرده می شود، پیشی میگیرد.
دوم: مقولاتی مانند نرمی و درشتی جزء محسوسات بساوایی و مشترک بشمار میآمدند به متعلقات بینایی افزوده میگردد اما ادراک اینها دیگر مانند نور و رنگ، مستقیم نیست بلکه از راه معرفت یا تمیز و قیاس صورت میگیرد.
فصل سوم -روش شناسائی تحقیق (متدولوژی)
فصل سوم
روششناسائی تحقیق (متدولوژی)